92/5/7
6:7 ع
ازدواج - بانوی شرقی - عاشقانه ترین تبعید دنیا
همیشه تصور میشود که زایمان و باروری جزء تفکیک ناپذیر زندگی زن به شمار میرود. شاید عده کمی از مردها اعتراف کنند که به این ویژگی ذاتی زن غبطه میخورند؛ یعنی توانایی بارداری و حیات بخشیدن به کودکی که از تاریکی ازل به دنیا میآید. اما «مادری» فقط یک واژه نیست، مادر چه در دورههای انسانهای نخستین و چه امروز در جوامع مدرن به نحو غریبی واژه مسوولیتآوری است؛ در واقع آنقدر حساس و تعهدآور که بهتر است آن را به فعل تبدیل کنیم یا به مصدر: «مادری کردن»...
آیا استعداد مادریکردن به شکل ارثی در زن وجود دارد یا جنس مونث باید با تلاش و تحمل سختی، آن را بیاموزد؟ در غرب مسیری که به عنوان جنبش آزادی زن مطرح شد، گاهی اوقات در زنان متجدد ترس مخوفی از این مصدر پدید میآورد.
زن، روح پیچیدهای دارد چراکه قبل از هرچیز در زندگیاش با عشق سروکار دارد، او خواهان آگاهی گستردهای از خویش است اما میخواهد با عشق به این آگاهی برسد و مادر شدن بهترین بهانه را برای عاشقی یک زن فراهم میآورد.
مادریکردن به طرزی هراسناک، تمامی فعالیت مادی و خلاقه زن را محدود میکرد، احساسی که برخی تجربه می کنند ، احساس اسارت جسمی و روحی در ازای جانبخشی به کودک. اما حتی زنهای موجود امروزی غرب نیز در مفاهیم تعریف شده فمینیستی این دوران با تردید نگاه میکنند. آنان به راستی میخواهند که «مادر» باشند؛ حتی اگر دلیل آن را ندانند.
زن، روح پیچیدهای دارد چراکه قبل از هرچیز در زندگیاش با عشق سروکار دارد، او خواهان آگاهی گستردهای از خویش است اما میخواهد با عشق به این آگاهی برسد و مادر شدن بهترین بهانه را برای عاشقی یک زن فراهم میآورد. برای یک زن مادر شدن یعنی صاحب همهچیز شدن؛ چراکه ناگهان با حضور یک کودک، جوهره زنانگی، خلاقیت و ظرفیت عشقورزی خود را کشف میکند. زن به عنوان یک انسان میتواند شاغل، همسر یا محبوب باشد اما هر زنی نمیتواند مادر باشد و این امر منطقا به تجربه جسمانی زن مربوط نیست بلکه به آمادگی روحی او برای بچهدارشدن بستگی دارد.
زنان از زنانه شدن خود به هنگام مادری لذت میبرند و این دروغ است اگر بگوییم که زن برای رشد فردی، کودکش را قربانی کند. چرا که میبینیم حتی زنان موفق اما بدون فرزند از فقدان حس ایثارگری در خود ناراحتند و گاهی وقتها عروسک، جانور اهلی و حتی شغل خود را جایگزین فرزند میکنند اما این بهانهها نمیتواند ظرفیت مادری وجود آنها را جواب دهد.
جنبشهای معاصر زنان آنها را به اندیشهای رهنمون کرد که باور کنند دارای منبع ناتمامی از انرژی جسمی و روحی هستند در حالیکه زن نیز چون مرد انسان است و اگر بخواهد زمانی را برای بارداری و بالندگی یک کودک سپری کند، بهطور قطع باید بهای آن را بپردازد و بهای آن دستکم در 7 سال نخست زندگی بچه یعنی پایبندی به خانه و فراموشی بسیاری از رویاها و آرزوها است؛ اما آیا ارزش آن را دارد؟
جان بالبی در سال 1953 کتابی نوشت با عنوان : «مراقبت از کودک و بالندگی عشق». هسته اصلی این اثر بر اهمیت ماندن کودکان در منزل و نزد مادر تاکید داشت. نظریه پردازان فمینیست به این ایدئولوژی تاختند زیرا این نظر را تقویت می کرد که فقط مادر باید مسئول مراقبت از کودک باشد. در حالی که جنبش آزادی زنان به طور مستمر نشان داده است که مسئولیت مراقبت از کودک یکی از دلایل فرودستی زنان است.
شاید از نگاه نویسندگان و صاحبنظران فیمینیست ، بچهدار شدن ارزش این تبعید 7 ساله را نداشت اما در این میان و خیل نظریات دفاع از حقوق زنان در غرب نکتهای پنهان میماند و آن شکوفایی استعدادهای یک زن بعد از تولد بخشیدن به یک کودک است. «پاملا آبوت» یکی از صاحبنظران فمینیست چندی پیش در کتاب جامعهشناسی زنان اذعان میدارد: «ما چارهای جز بازسازی مفاهیم نداریم. باید در مفاهیم دفاع از حقوق زنان به دگرگونیهایی برسیم چرا که زنان خود نیاز به باروری را احساس میکنند و انکار بارداری و باروری، بیماریهای روحی به همراه میآورد. زنان از زنانه شدن خود به هنگام مادری لذت میبرند و این دروغ است اگر بگوییم که زن برای رشد فردی، کودکش را قربانی کند. چرا که میبینیم حتی زنان موفق اما بدون فرزند از فقدان حس ایثارگری در خود ناراحتند و گاهی وقتها عروسک، جانور اهلی و حتی شغل خود را جایگزین فرزند میکنند اما این بهانهها نمیتواند ظرفیت مادری وجود آنها را جواب دهد.
به هر حال تمایل به باروری اگر در زن هم ذاتی نباشد، اکتساب در آن نقش مهمی دارد. به بازیهای دختران خردسال نگاه کنید از غذا پختن تا شستن عروسک سپس عشق ورزیدن به فرزندشان یعنی عروسک را تجربه میکنند. تصویر زن بدون فرزند و ضد فرزند، تصویر تعریف شده ایست که جامعهشناسی فمینیستی تلاش داشت که در زن ارائه بدهد. اما باروری یعنی توانایی زندگی بخشیدن به موجودی که نبوده است و سپس تلاش برای مراقبت از آن و چه چیز انسان را بیشتر به خودشکوفایی میرساند مگر توانایی عشق ورزیدن به فرزندش. ما هرچه را از زن بگیریم این تمایل گرفتنی نیست.
92/5/7
6:3 ع
مادر بودنت را به یاد بسپار
برای مادران شاغل، فکر کردن به ادامه تحصیل، هم هیجانانگیز است، هم ترسناک. یک طرف، تحصیلات بالاتر است که باعث افزایش حقوق و ترفیع شغلی میشود. طرف دیگر، دشواریهای تعادل برقرار کردن بین کار و خانواده و تحصیل است...
چگونه می توانید توجیه کنید که به این دلیل باید از فرزندانتان دورتر شوید، دورتر از آنچه الآن هستید؟
حقیقت این است که بازگشت به دوران تحصیل، آسان نیست و احتیاج به فداکاری دارد. باید خیلی چیزها را در این راه قربانی کرد ولی استراتژیهایی هم هست که به شما کمک میکند بتوانید در هر سه زمینه به مسوولیتهایتان عمل کنید.
خانوادهتان را برای برنامه جدید زندگی آماده کنید: فرزندانتان و همسرتان (همچنین دوستان و دیگر اعضای خانوادهتان) باید از برنامه جدید شما اطلاع پیدا کنند. مهم است که آنها دلیل شما را برای حضور کمترتان در خانواده و ادامه تحصیلتان بفهمند. اگر شما دیگر نمیتوانید در فعالیتهای ورزشی فرزندتان به او کمک کنید، لازم است که او خیلی قبلتر از زمان تمریناتش این موضوع را بداند.
هنگام بودن در کنار خانوادهتان بابرنامهتر باشید: شما طول روز را در ادارهتان هستید و شب هم مشغول تحصیل، پس دیگر نمیتوانید برای فرزندتان قصههای شبانهاش را بخوانید. به جای این روزهای تعطیل را برای خانوادهتان به روزهای مخصوصی تبدیل کنید و برنامههای فوقالعادهای برای آنها تدارک ببینید. زمانهایی را که در کنار خانوادهتان هستید، بهترین حضور را در کنار آنها داشته باشید.
تحصیلاتتان را آسانتر و انگیزههایتان را قویتر کنید: اگر مطمئن شوید رشتهای که برای تحصیل انتخاب کردهاید هم مورد علاقهتان است و هم کمکهای مالی برای شما به همراه خواهد داشت و باعث ترفیع در کارتان خواهد شد، این باعث میشود تحصیل برای شما آسانتر شود.
شما بهعنوان یک مادر شاغل در حال تحصیل همیشه باید برنامه داشته باشید.کمک بخواهید: از همسرتان بخواهید کارهای بیشتری را برعهده بگیرد. مثلا گاه مسوولیت غذا پختن را به او واگذار کنید. به فرزندانتان یاد بدهید خودشان لباسهایشان را بشویند و اتو بکشند. به یاد داشته باشید که این وضعیت همیشگی نیست. زمانی میرسد که شما لطف اطرافیانتان را جبران خواهید کرد.
به آینده فکر کنید: شما بهعنوان یک مادر شاغل در حال تحصیل همیشه باید برنامه داشته باشید. در تقویمتان روزهایی را که حجم کاریتان زیاد است و روزهای امتحاناتتان و روزهایی که وظیفههای خاص خانوادگی دارید را یادداشت کنید. در روزهای نزدیک به امتحانات برنامههای تفریحی بزرگ نگذارید. اگر روزهای امتحان میان ترمتان با روزهای شلوغکاریتان یکی شده است، موقعیت را برای استادتان توضیح دهید. در اکثر موارد آنها با شما راه خواهند آمد و روزهای جبرانی برای شما میگذارند.
92/5/7
6:1 ع
نتایج یک پژوهش جدید نشان می دهد افرادی که اهل مادیات هستند نسبت به زوج های بی توجه به مال و منال، از ازدواج خود ناراضی ترند. در نتیجه پول دوستی ممکن است برای زندگی عاشقانه با همسرتان خوب نباشد.
جیسون کارول، استاد زندگی خانوادگی در دانشگاه بریگهام یانگ به پژوهشی درباره رابطه میان توجه زوج ها به مادیات و پایداری زندگی خانوادگیست پرداخته ، می گوید: « این اثر در خانواده هایی با هر سطح درآمدی مشاهده می شود و حتی اگر یک فرد مادی با یک فرد هم عقیده خود ازدواج کند نیز از این اثر زیانبار در امان نخواهد ماند. ناشادترین ازدواج ها آنهایی هستند که در آن دو همسر به شدت به مسایل مادی توجه کنند.»
کارول ادامه می دهد: «تصور ما این بود که ناهماهنگی میان دو همسر از این لحاظ بیشتر از همه مشکل آفرین باشد، برای مثال در موردی که یک همسر اهل خرج کردن باشد و دیگری مال اندوز اما نتایج بررسی ها نشان داد زوج هایی که هر دو توجه زیادی به مادیات دارند، بیش از همه دچار مشکل و اختلاف می شوند.»
به گفته کارول، پژوهش های قبلی شواهد قاطعی در این باره به دست داده است که توجه به مادیات ممکن است برای افراد مساله ساز باشد.بررسی های متعدد نشان داده اند افراد اهل مادیات، نسبت به افراد بی توجه به مادیات، بیشتر مضطرب و افسرده هستند و احساس ناامنی بیشتری می کنند. پول دوستی بیشتر، با اختلافات خانوادگی ارتباط داده شده است، زیرا این گونه افراد معمولاً نمی توانند تعادلی میان زندگی خانوادگی و کارشان ایجاد کنند.
کارول و همکارانش به این علت به بررسی رابطه توجه به مادیات و ازدواج پرداختند که پژوهش خاصی درباره چگونگی تأثیر نگرش همسران به پول و تأثیر این نگرش بر روابط آنها انجام نشده بود. دانشمندان در گذشته بیشتر به بررسی خود موقعیت مالی پرداخته بودند تا ارتباط مشکلات مالی با اختلافات زناشویی، اما کارول می گوید ممکن است افراد کاملا از لحاظ مالی وضعیت خوبی داشته باشند ولی درباره پول دچار نگرانی و اضطراب باشند.
92/5/7
5:58 ع
جهیزیه اسباب و وسایلی است که زن برای استفاده خود و همسرش به منزل وی می برد، پس طبیعتاً زن مالک آن وسایل است. از نظر حقوقی آوردن جهیزیه به خانه مرد تنها نوعی اجازه از سوی زن به مرد برای استفاده و بهره مندی از آن وسایل است. بنابراین هیچ حقی برای شوهر به منظور دخل و تصرف، انتقال به دیگران یا فروش وسایل برای وی ایجاد نمی شود. اما زن مادام که بخواهد می تواند این وسایل را به خانه پدری یا به فرد دیگری منتقل کند. تنها در صورتی که زن جهیزیه را مطالبه نکرده باشد برای مرد حق استفاده از وسایل وجود دارد.
ماده 1118 قانون مدنی می گوید: «زن مستقلاً می تواند در دارایی خود هر تصرفی را که می خواهد بکند» می توان استقلال مالی زن بر جهیزیه را اثبات کرد. اگر چه آنچه که الان در جامعه رسم و عرف است این است که جهیزیه را خانواده دختر تهیه می کنند، اما حداقل با سه دلیل فقهی، قانونی و عقلی می توان گفت که تهیه جهیزیه بر عهده مرد است
رابطه جهیزیه با مهریه
در عرف مرسوم است که بین مهریه و جهیزبه باید ارتباط باشد و در واقع جهیزیه زن به تناسب مهریه اش باید بالا باشد. در حالی که این رابطه غلطی است زیرا، اولاً مهریه در مقابل تمکین زن از شوهر قرار گرفته و شوهر خود را در هنگام عقد ازدواج مشمول الذمه و مدیون نموده تا اگر به هر علت کانون خانواده از هم پاشید زن تضمیمی برای دوران بی سر پناهی خود داشته باشد و اگر قرار شد زن در مقابل این مبلغ که وصول آن هم با مشکلات عدیده همراه است جهیزیه نقد به خانه شوهر بیاورد، باز هدف قانونگذار از تعیین مهریه که کمک مالی به زن می باشد برآورده نشده است.
ثانیاً مبلغ مهریه هم لازم نیست که زیاد باشد و در روایات و احادیث تأکید شده است مبلغ مهریه کم باشد که نشانه خوش قدمی و مبارکی ازدواج است. لیکن اگر شوهر از مهریه ای که تعیین شده، مبلغی را به زن نقداً بپردازد تا از آن مبلغ خانواده دختر جهیزیه ای خریداری نماید امری بسیار مطلوب و منطقی است. زیرا در ازدواج بین حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیه) هم، ماجرا به همین صورت بود که رسول خدا (صلی الله علیه و اله وسلم) مبلغ پانصد درهم به عنوان مهریه تعیین نمود و سپس به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: یا علی زرهی را که صداق حضرت زهرا قرار داده ای بفروش و بهایش را نزد من بیاور و علی (علیه السلام) زره را به بازار برد و آن را به پانصد درهم فروخت مبلغی را به اسماء و ام سلمه و مبلغی را هم به ابوبکر داد و آنها رفتند و جهیزیه حضرت فاطمه (سلام الله علیه ) را خریداری کردند.
جهیزیه که همان لوازم خانگی است از اجزاء نفقه بوده و نفقه عبارت است از مسکن، البسه، غذا، لوازم منزل که به طور متعارف یا وضعیت زن متناسب باشد. اصولاً در شرع اسلام شوهر دو تکلیف مالی نسبت به زن دارد، یکی مهریه است که مقدار آن در حین عقد یا توافق زوجین تعیین می شود و دیگری نفقه
جهیزیه به عهده مرد است یا زن؟
اگر چه آنچه که الان در جامعه رسم و عرف است این است که جهیزیه را خانواده دختر تهیه می کنند، اما حداقل با سه دلیل فقهی، قانونی و عقلی می توان گفت که تهیه جهیزیه بر عهده مرد است:
دلیل فقهی:
جهیزیه که همان لوازم خانگی است از اجزاء نفقه بوده و نفقه عبارت است از مسکن، البسه، غذا، لوازم منزل که به طور متعارف یا وضعیت زن متناسب باشد. اصولاً در شرع اسلام شوهر دو تکلیف مالی نسبت به زن دارد، یکی مهریه است که مقدار آن در حین عقد یا توافق زوجین تعیین می شود. دیگری نفقه است که برخلاف مهریه، فقط یک حق و دین مالی است که زن می تواند آن را مطالبه کند. نفقه یک حکم تکلیفی است که حتی اگر زن استطاعت مالی داشته باشد از گردن مرد ساقط نمی شود.
بنابراین، از نظر فقهی تردیدی وجود ندارد که تأمین کلیه وسایل زندگی بر عهده شوهر است و از ابتدای تشکیل خانواده شوهر بایستی وسایل مورد نیاز زندگی را تأمین نماید، لیکن اگر شوهر هم توانایی خریداری و تأمین وسایل مورد نیاز زندگی را ندارد همسرش باید به حداقل امکانات شوهر قناعت کند .
دلیل قانونی:
ماده 1107 قانون مدنی، وسایل خانگی را که همان جهیزیه باشد از اجزاء نفقه دانسته که شوهر ملزم به فراهم کردن آنها می باشد. جهت ضمانت اجرایی این قانون گذار در ماده 642 قانون مجازات اسلامی، مجازات ترک نفقه را سه ماه و یک روز تا 5 ماه زندان تعیین کرده است.
دلیل عقلی:
از نظر عقلی هم امکان تهیه جهیزیه توسط دختر بسیار سخت تر از پسر است. مثلاً در دو خانواده که از نظر شرایط اقتصادی مساوی هستند و یکی سه پسر و دیگری سه دختر دارد، مسلماً آن خانواده ای که سه پسر جوان دارد قدرت فعالیت اقتصادی بیشتری داشته و امکان تهیه جهیزیه برای آنها بیشتر امکان پذیر است.
92/5/7
5:55 ع
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...