سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

92/6/12
11:43 ص

روانشناسان بالینی توصیه می‌کنند زنان به مسائلی که ممکن است مردان از آنان پنهان کنند، توجه داشته باشند تا بتوانند به بهترین وضع ممکن زندگی را اداره کنند.


6 رازی که مردان از همسرشان پنهان می کنند

عملکرد مردان به‌طور طبیعی در بیان احساسات و عواطف مانند زنان نیست. آنان اغلب هنگام بروز برخی مشکلات و مسائل حساس سعی می‌کنند آرامش خود را حفظ کنند و اجاز ندهند کسی از تلاطم آنان باخبر شود، اما این اسرار ممکن است آینده‌ای تلخ را پس از ازدواج و شروع زندگی مشترک برای آنان رقم بزند. چنانچه مردان از گفت‌و‌گوی صادقانه با همسرشان مطمئن باشند به یقین آنان روابط خود را بهبود می‌بخشند. روانشناسان بالینی توصیه می‌کنند زنان به مسائلی که ممکن است مردان از آنان پنهان کنند، توجه داشته باشند تا بتوانند به بهترین وضع ممکن زندگی را اداره کنند.

 

تحسین قدرت فیزیکی و بالا بردن عزت نفس

توجه داشته باشید اگر همسرتان را به خاطر قدرتش ستایش کنید، او احساس قدرت و برتری می‌کند. آنان دوست دارند همیشه قوی به نظر برسند، بنابراین زنان باید از قدرت همسران خود تعریف و تمجید کنند، زیرا مردان به توجه همسرشان نیاز دارند. به عنوان مثال از او بخواهید در کنسرو را باز کند یا در جابه‌جایی وسایل سنگین کمک کند. این درخواست، احساس نا‌امنی را در شما از بین می‌برد و به او اعتماد به نفس می‌بخشد. در اینجا به جای دستور تنها با یک تحسین ساده به او انرژی می‌دهید.

 

اهمیت دادن به بهداشت و سلامتی

مردها دوست دارند همیشه همسرشان را مرتب ببینند و مطمئن باشند که او بیمار نیست، زیرا آنان دوست دارند خانواده‌ای قوی داشته باشند.

عملکرد مردان,زندگی مشترک,همسرانی پرانرژی

نیاز به آرامش

زنان در حالی که استراحت می‌کنند، می‌توانند هم حرف بزنند و هم به صحبت‌ها گوش بسپارند، اما مردها نمی‌توانند چند کار را همزمان انجام دهند. مغز مردان خطی است و از کاری به کار دیگر حرکت می‌کند، علاوه بر آن برقراری ارتباط در محل کار در طول روز مغزشان را خسته می‌کند، بنابراین به زمان و فرصتی برای تنها ماندن نیاز دارند تا بتوانند آرامش خود را بازیابند.

 

تمایل به حفظ صلح و آشتی پس از درگیری‌های کوچک

بر‌خلاف آنچه زنان تصور می‌کنند مردها پس از یک درگیری نمی‌توانند بلافاصله روابط‌شان را ترمیم کنند، در حالی که این‌گونه نیست، مردان از تنهایی و ناراحتی همسرشان بیم دارند و سعی می‌کنند صلح را در زندگی مشترک بنا کنند. یک نفس عمیق بکشید و بدون عصبانی شدن درباره موضوعی خاص با همسرتان صحبت کنید. از او بخواهید صادقانه صحبت کند و از او به خاطر صداقت‌اش قدردانی کنید.

 

همسرانی پرانرژی

مردان دوست دارند همسرانی قوی و پر‌انرژی داشته باشند. توجه به این خواسته موجب می‌شود هم سلامت بمانید و هم این‌که به نگرانی‌های او و خواسته‌هایش توجه کنید.

 

اصلی مهم

مردان تصور می‌کنند مهارت خاصی در اداره مسائل مالی دارند و می‌توانند از لحاظ مالی زندگی را اداره کنند. اگر آن‌ها احساس کنند که نمی‌توانند وضعیت مالی زندگی‌شان را حفظ کنند، احساس شکست می‌کنند. به عنوان مثال اگر شوهرتان نتوانسته صورتحساب مربوط به قبضی را بپردازد ممکن است آن را پنهان کند. مردان دوست


  

92/6/12
11:40 ص

مردان دوست دارندمشکلات رابرای شماحل کنند ووقتی خودتان صراحتااین راازاو می خواهید، آنهادرمی یابندکه نه تنها به اواعتماد دارید بلکه معتقدید اوقادراست راه حلی پیش پای شما بگذارد


 5 جمله ای که مردان عاشق شنیدنش هستند

1. نگران نباش ، من با توام.

به گزارش پرشین وی باید بدانید خطا کردن یکی از کارهای بشر است و هیچ اجباری وجود ندارد که کسی هیچ اشتباهی نکند. ولی وقتی همچین چیزی اتفاق افتاد به جای سرزنش کردن او یا تکرار مدام به او که چه اشتباهی کرده است ، در عوض به او بگویید چیزی برای نگرانی وجود ندارد و شما طرف او هستید. کمی حمایت می تواند نه تنها شاید مشکل را بدتر از پیش نکند بلکه ارتباط شما را قوی تر نیز خواهد کرد.

2. بسیار هوشمندانه و با فکر عمل کردی؛ متشکرم!

تشکر چیزی است که هرکسی مشتاق شنیدن آن است حالا چه زن باشد چه مرد. ولی تشکر از سوی کسی که دوستش دارد، دنیا را تبدیل به جای بسیار زیبایی برای زندگی می کند. همسرتان خیلی دوست دارد که این جمله را از سوی شما بشنود که حتی با کوچکترین کار شما راخشنود کرده ویا کارتان را راحت تر کرده است. برای مثال چه غذا پخته باشد چه خانه را مرتب کرده باشد ، فراموش نکنید از او تشکر کنید و او همیشه برای شما خواهد ماند.

3. به تو اعتماد دارم!

همسرتان درهر زمانی نیاز دارد این جمله را از شما بشنود. ممکن است شما در حقیقت به او اعتماد و اطمینان داشته باشید ولی تا زمانی که بگویید او از این موضوع آگاه می شود، چرا که حقیقت این است که او مهارت کمی دارد تا بفهمد در فکر شما چه می گذرد. بنابراین اغلب این نکته را به او بگویید .

4. تو چی فکر می کنی؟

مردان دوست دارند مشکلات را برای شما حل کنند و وقتی خودتان صراحتا این را از او می خواهید، آنها درمی یابند که نه تنها به او اعتماد دارید بلکه معتقدید او قادر است راه حلی پیش پای شما بگذارد.

5. دوستت دارم

مهم نیست چه مدت طولانی است باهم هستید و یا ازدواج کردید، این دو کلمه جادویی هرگز قدیمی نمی شود.به او یادآوری کنید که چقدر دوستش دارید.

نکته مهم در رابطه با چیزی که به او می گویید این است که خودتان به راستی آن را از قلب خود بگویید. وقتی شما چیزی که احساس می کنید را می گویید ، آن جملات بسیار پرمعنی تر برای او خواهد بود و احترام او به شما بیشتر خواهد شد.


  

92/6/12
11:38 ص

گمان می‌کنید عشق است و فرد مقابل‌تان هم باور دارد که این احساس مقدس، تنها دلیلی است که شما را به هم نزدیک کرده است. اما اشتباه می‌کنید...


گمان می‌کنید عشق است و فرد مقابل‌تان هم باور دارد که این احساس مقدس، تنها دلیلی است که شما را به هم نزدیک کرده است. اما اشتباه می‌کنید. «حس ترحم»، چهره عشق را به خود گرفته و شما را به رابطه‌ای وارد کرده که هیچ‌گاه به آرامش نمی‌رسد. گمان می‌کنید فرشته نجات هستید و می‌توانید یک‌تنه، تمام مشکلاتی که زمین و زمان به وجود آورده‌اند را از میان بردارید و تنها با یک «احساس گناه» به انتظار خوشبختی فردی نشسته‌اید که شادی و خوشبختی را به زندگی شما نمی‌آورد.

به گزارش نیک صالحی به نقل از مجله سیب سبز ؛ ازدواج به پشتوانه این احساس، اتفاق عجیبی نیست. بسیاری از ما دوست داریم دایه عزیز‌تر از مادر باشیم و به جای ساختن یک زندگی برابر و سرشار از آرامش، ناجی فرد دیگری شویم. ناجی‌ای که هرگز نمی‌تواند چیزی را تغییر دهد اما به امید اینکه فردا روز دیگری باشد، پایش را از یک رابطه نابرابر بیرون نمی‌کشد.

این تست مخصوص شماست؟

آیا تا به حال، تنها به این دلیل که به احساسات کسی لطمه نزنید، به ازدواج با او فکر کرده‌اید؟

آیا در رابطه‌ای هستید که بیشتر از آنکه دوست بدارید، دوست داشته می‌شوید؛ اما به خاطر صدمه نزدن به نامزدتان نمی‌خواهید ارتباط‌تان را قطع کنید؟

آیا تا به‌حال به خاطر نجات دادن کسی از مشکلاتش یا تغییر دادن مسیر زندگی‌اش، به ازدواج با او فکر کرده‌اید؟

اگر پاسخ شما به این سؤال‌ها مثبت است، بهتر است به این تست پاسخ دهید. ممکن است شما درگیر احساس گناهی باشید که می‌تواند زندگی‌تان را به باد دهد.

پشت نقاب عشق شما، چهره احساس گناه است؟

نگاهی به پاسخ‌های خود بیندارید. طبیعی است که جواب شما هم مثل بیشتر آدم‌های احساساتی، به یکی، دو سؤال مثبت باشد اما مراقب باشید. اگر به بیشتر از 4 سؤال جواب «بله» داده‌اید، احتمالا احساس گناه در زندگی احساسی شما حکمرانی می‌کند و نمی‌گذارد که عشق به زندگی‌تان وارد شود. حالا وقت آن است که یک‌بار دیگر جملات را بخوانید. شاید تاکنون، خودتان هم نمی‌دانسته‌اید که به چه دلیل در یک رابطه مانده‌اید و ارتباط شما با اطرافیان‌تان، براساس چه اصولی پیش می‌رود.

چند نصیحت دوستانه

یادتان نرود شما مسئول مشکلات دیگران نیستید. شما آنها را به وجود نیاورده‌اید و اگر عوامل دیگر مهیا نباشد، نمی‌توانید آنها را از بین ببرید.

ممکن است نامزد شما، از افسردگی یا مشکل روانی دیگری رنج ببرد. اگر می‌بینید که خودش در برطرف کردن مشکلاتی که دارد یا کنار آمدن با آنها ناتوان است، از او بخواهید که از یک متخصص کمک بگیرد.

درست است که بعد از ازدواج، شما هم در شادی‌ها و هم در مشکلات، همراه فرد مقابل‌تان خواهید بود؛ اما همراهی در مشکلات نباید دلیل اصلی شما برای ادامه دادن این رابطه باشد.

زندگی با فردی که از عهده حل مشکلاتش برنمی‌آید و برای ایستادن، به یک تکیه‌گاه احتیاج دارد، خیلی زود شما را خسته و دلزده می‌کند. بعد از مدت کوتاهی، شما تبدیل به فردی خواهید شد که هیچ وقت، انرژی‌ای برای خودش ندارد و هرچه در وجودش هست را برای دیگران خرج می‌کند.

ویژگی‌های فرد مقابل و دلایلتان برای ازدواج را بنویسید. حالا یک‌بار دیگر نوشته‌هایتان را مرور کنید. آیا واقعا پای عشق در میان است؟

اگر نامزد شما می‌گوید بدون شما نمی‌تواند زندگی‌اش را ادامه دهد، شما مقصر نیستید. کسی که درگیر یک احساس طبیعی و سالم است، به ارتباط عاطفی تنها به عنوان یکی از جنبه‌های زندگی نگاه می‌کند و در صورت از دست دادن این رابطه، دلایل دیگری را برای ادامه و بازسازی زندگی‌اش دست و پا می‌کند.

شکست عاطفی برای همه آدم‌ها دشوار است اما یک فرد سالم می‌تواند ناراحتی‌ها و دلتنگی‌هایش را مدیریت کند و بعد از مدتی عزاداری برای این رابطه از دست رفته، توان ساختن یک زندگی موفق و شاد را پیدا می‌کند.
فردی که به این شکل به شما ابراز علاقه می‌کند، عاشق شما نشده‌است، بلکه برای پرکردن خلا‌های احساسی‌اش، تا این حد به شما احساس وابستگی و نیاز می‌کند.

فردی که احساس خلاء روانی می‌کند، حتی با وجود یک فرشته نجات هم نمی‌تواند از این احساس نجات پیدا کند. احتمالا این شخص همیشه دلیلی برای ناراحتی و ناامیدی دارد و با حل یک مشکل، دلیل دیگری برای ابراز حس ناتوانی‌اش پیدا می‌کند.

مسیر عشق از این طرف است

شاید تاکنون نمی‌دانسته‌اید که احساس گناه شما دلیل اصلی عشق‌های شکست خورده‌تان است. اما حالا که می‌دانید چه احساسی زندگی عاطفی شما را اداره می‌کند، بهتر است کمی فرمان را بچرخانید و مسیر اصلی عشق را پیدا کنید. برای وارد شدن به این مسیر، می‌توانید از این 2 راهنما کمک بگیرید:

سهامدار عشق شوید

برای آنکه بتوانید همسرتان را از دل مشکلات بیرون بیاورید، نیازی به این همه فداکاری نیست. کافی است با تمام وجود عشق را احساس کنید و همسرتان را در این عشق شریک کنید. فقط در صورتی که این احساس حقیقی به رابطه شما وارد شده باشد، می‌توانید اطمینان و احترام را به ارتباط‌تان بیاورید. اگر این حس متقابل باشد، هرگز از فداکاری‌ها و تلاش‌هایی که برای خوشبختی شریک زندگی‌تان می‌کنید، خسته نخواهید شد زیرا مثل بازی پینگ پنگ، همانقدر که انرژی می‌گذارید، انرژی دریافت می‌کنید.

اگر گمان می‌کنید قبل و بعد از ورود به این زندگی تغییری نخواهید کرد، اشتباه می‌کنید. شما در تمام 24 ساعت از همسرتان خواهید آموخت و خیلی زود، زندگی شما و او آنقدر با هم آمیخته می‌شود که دیگر نمی‌توانید خود قدیمی‌تان را بشناسید. یادتان نرود اگر با یک فرد همیشه خسته زیر یک سقف زندگی کنید، دیر یا زود خستگی در زندگی شما هم پیدا می‌شود و اگر با فردی خودخواه و مغرور ازدواج کنید، دیگر شما هم آدم آرام همیشگی باقی نخواهید ماند.


  

92/6/12
11:37 ص

احتمالاً این موضوع به این دلیل است که در انسانهای نخستین، مردها به دنبال شکار می‌رفتند و آمادگی و هشیاری در آنها برای بقا ضروری بوده است. در زنان…


احتمالاً این موضوع به این دلیل است که در انسانهای نخستین، مردها به دنبال شکار می‌رفتند و آمادگی و هشیاری در آنها برای بقا ضروری بوده است. در زنان…


در 85 درصد ازدواج‌ها، این مردها هستند که به دور خود دیواری از سکوت می‌کشند. دلیل آن، نقایصی در شوهران نیست. دلیل در وراثت تکامل یافته ماست.

 

بطور کلی سیستم قلبی_ عروقی مردان نسبت به زنان در مقابل استرس بیشتر واکنش نشان می‌دهد و پس از استرس، دیرتر به حالت عادی باز می‌گردد، بر اساس تحقیقاتی در دانشگاه کالیفرنیا، اگر مرد و زنی ناگهان صدای بسیار بلند و کوتاه مدتی را مثل ترکیدن لاستیک بشنوند، به احتمال زیاد ضربان قلب مرد سریعتر از ضربان قلب زن تند خواهد شد و این شتاب، مدت بیشتری بالا می ماند.

 

احتمالاً این موضوع به این دلیل است که در انسانهای نخستین، مردها به دنبال شکار می‌رفتند و آمادگی و هشیاری در آنها برای بقا ضروری بوده است. در زنان نیز آرامش و خویشتن‌داری برای افزایش شیر و تغذیه کودکان اهمیت داشته است.

 

معمولاً مردها تا تلافی نکنند آرام نمی گیرند اما زنان می‌توانند خود را آرام کنند ولی اگر از آنها خواسته شود که تلافی کنند، فشار خونشان دوباره بالا می‌رود!

 

بنابراین:

 

این یک اصل زیستی است که : کشمکش‌های زناشویی، مردها را بیشتر از همسرانشان از توان می اندازد.

 

این تفاوت جنسیتی در چگونگی پاسخ فیزیولوژیکی بدن ما، در گرایشات فکری زنان و مردان در هنگام رویارویی با استرس زناشویی اثر می‌گذارد. مردها غالباً در هنگام مشاجره‌هایشان افکار منفی‌تر و پریشان سازتری دارند. در حالی که زنان اغلب افکار آرام کننده و آشتی جویانه دارند. مردها، عموماً به این فکر هستند که چقدر احساس برآشفتگی و نیز حق مداری می‌کنند(تلافی می‌کنم، مجبور نیستم بپذیرم) که به بی احترامی یا ستیزه جویی می‌ انجامد. یا خود را قربانی بی گناه خشم یا شکایت همسرانشان می دانند( چرا همیشه سرزنش می کند؟) که به حالت دفاعی منجر می‌شود.

 

روشن است که این قوانین درباره همه مردان و زنان صادق نیست. اما باید بگوییم اکثریت زوج‌ها در واکنش های جسمانی و روانی با استرس از این تفاوت‌های جنسیتی پیروی می کنند.

 

و به این دلیل ، اغلب تعارضات از این الگو پیروی می‌کند که زن که از نظر جسمانی بهتر توان مقابله با استرس را دارد، موضوعات حساس را مطرح می‌سازد. شوهر که توانایی زن را در مقابله با آن ندارد، می‌کوشد از درگیری در موضوع دوری کند. او ممکن است برای ساکت کردن زن پرخاشگری یا سکوت کند.

 

البته باید بدانیم که این الگو حتی در ازدواج‌های با ثبات نیز ممکن است تکرار شود و به تنهایی به معنای شکست در ازدواج نیست.

 


  

92/6/12
11:32 ص


خانم ها خیلی سریع و بی دردسر با هم دوست و صمیمی می شوند؛ در حالی که این کار برای آقایان بسیار سخت است.


زن ها در کمتر از پنج دقیقه با هم دوست می شوند اما مردها وقت بیشتری لازم دارند تا با هم صمیمی شوند؛ در عوض دوستی هایشان پایدارتر است. چرا این طور است؟

بیشتر از 25 سال است که مجید و رامین و حسام و چند نفر دیگر از دوستان شان آخر هفته ها، به خصوص تابستان ها دور هم جمع می شوند؛ 10 مرد که 25 سال پیش از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند. آنها وقتی یکدیگر را می بینند به ماجراجویی های لذت بخش، از دوچرخه سواری گرفته تا قایقرانی و کوهنوردی می پردازند. آنها هرگز مانند خانم ها دور هم نمی نشینند تا عمیق ترین احساسات شان را با یکدیگر در میان بگذارند. دوستی های مردانه این گونه است چون اگر بخواهند مانند خانم ها عمل کنند، دوستی هایشان چندان دوام نمی آورد. البته تفاوت های دوستی های مردانه و زنانه به همین جا ختم نمی شود و ماجرا عمیق تر از این حرف هاست.

مردها دیرتر اما عمیق تر با هم صمیمی می شوند

خانم ها خیلی سریع و بی دردسر با هم دوست و صمیمی می شوند؛ در حالی که این کار برای آقایان بسیار سخت است. آنها اگر سال های سال نیز با هم دوست باشند، ممکن است کوچکترین اطلاعی از وضع خانوادگی همدیگر نداشته باشند زیرا خیلی به ندرت در مورد مسائل زندگی شان حرف می زنند. مردها عادت دارند وقتی درباره مسائل با هم صحبت می کنند، بیشتر درباره چگونگی انجام دادن آنها حرف بزنند، نه احساسی که نسبت به آنها دارند. پژوهش هایی که سال های اخیر درباره تفاوت های دوستی های خانم ها و آقایان انجام شده، نشان داده اند بیشتر مردها به طور کلی در برابر داشتن روابط بسیار صمیمی با دیگران ـ فرقی ندارد همسر یا دوستان شان ـ مقاومت می کنند.

مردها درباره مشکلات شان حرف نمی زنند

مردها معمولاً در دوستی هایشان مشکلات شان را به میان نمی آورند و ترجیح می دهند درباره آنها سکوت کنند. بنابر گفته محققان دوستی خانم ها رودررو است. آنها با هم صحبت می کنند، گریه می کنند و رازهایشان را در میان می گذارند اما دوستی آقایان شانه به شانه است و وقتی کنار هم هستند بیشتر به گذراندن وقت و تفریح می پردازند؛ مثلاً همسر رامین می گوید هر قدر خودش بدون هیچ مشکلی و خیلی راحت احساساتش را با دوستانش در میان می گذارد اما شوهرش کاملاً برعکس اوست؛ برای مثال یک بار شوهرش همراه با چند تن از دوستانش که هر یک مشکلی حاد داشتند، به مسافرت یک هفته ای به شمال رفتند. در راه آنها حتی یک کلمه از مشکلات شان به زبان نیاورده بودند و برای این خانم جای سوال بود که آنها در این یک هفته درباره چه چیز صحبت می کردند. او به شوهرش گفته بود دو زن غریبه برای مثال در ایستگاه اتوبوس یا مطب پزشکان، فقط در مدت پنج دقیقه اطلاعات بسیار بیشتری درباره زندگی همدیگر رد و بدل می کنند تا شما مردها که یک هفته کنار هم بودید.

آنچه گفته شد به این معنی نیست که مردها نسبت به مشکلات همدیگر بی تفاوتند بلکه برعکس، برای نشان دادن احساسات شان روشی آرام تر، کنترل شده و متفاوت دارند. کاوه یکی از اعضای گروه 10 نفره که شرحش رفت، از اواسط دهه چهارم زندگی اش به سرطان مبتلا شد و بیشتر اوقات مجبور بود با عصا راه برود. او قبل از این حادثه عضو کلیدی تیم فوتبال محلی آنها بود. مجید می گوید: «همه ما تلاش می کردیم که در هر بازی کاوه حداقل یک ضربه ایستگاهی بزند.» کاوه یک بار با عصای خود ضربه ای به توپ زد که گل شد. آنها به دلیل استفاده از عصا همیشه سر به سرش می گذاشتند؛ حتی پس از اینکه مجبور شد پایش را قطع کند. سرانجام کاوه در اوایل 40 سالگی تسلیم سرطان شد اما دوستانش ماه های آخر زندگی اش دائماً کنار او می رفتند و باز هم سر به سرش می گذاشتند. کاوه نیز از دیدن دوستانش بسیار خوشحال می شد. مردها می دانند که همه در زندگی سختی های بسیاری دارند؛ بنابراین مثل اعضای این تیم به هم می گویند: «درسته خیلی سخته اما بهتره الان فوتبالمون رو نگاه کنیم.»

رفاقت 20 ساله ها با 40 ساله ها فرق دارد!

مردها تا حدود 30 سالگی به سمت دوستان شان تمایل نشان می دهند و این تمایل در آنها با بالا رفتن سن و رسیدن به 40 سالگی کمرنگ می شود. این مسئله چند دلیل دارد: اول اینکه ممکن است جابجا شوند و از منطقه ای به منطقه دیگر نقل مکان کنند و چندان به یکدیگر دسترسی نداشته باشند. دوم اینکه تفاوت های شغلی، آننها را از هم دور می کند. در هر حال، پژوهش های اخیر نشان داده اند دوستی ها در اواخر 40 سالگی مردها به چیزی تبدیل می شود که بعضی از روانشناسان آن را «روابط زنگار گرفته» می نامند. آنها دیگر تمایلی ندارند که زود به زود همدیگر را ببینند. امروز هم که اینترنت کار را آسان تر کرده و بیشتر مردها به ارسال نامه های الکترونیکی بسنده می کنند.

مردها با مریخی ها دوست می شوند، زنان با ونوسی ها!

وقتی به تفاوت های رفتاری مردها و زن ها در دوستی ها توجه می کنیم، خواه یا ناخواه به این فکر می افتیم که آیا دوستی های مردانه بهتر از دوستی های زنانه است و به طور کلی کدام یک درست رفتار می کنند؟ آیا زن ها بیش از حد درباره عواطف شان صحبت می کنند یا مردها به اندازه کافی عاطفی نیستند؟ در واقع نمی توان گفت کدام روش به دیگری برتری دارد. چه کسی می تواند چنین حکمی صادر کند؟ این موضوع کاملاً به نظر افراد بستگی دارد. با این حال، می توان گفت وجود چنین تفاوت هایی تا اندازه ای برخاسته از تفاوت های بیولوژیکی و اجتماعی است.

از نظر ساختار مغز، در زن ها پلی از الیاف عصبی بسیار ضخیم وجود دارد که دو طرف مغز را به هم متصل می کند. بنابر گفته بعضی از محققان این پل کمک می کند تا اطلاعات در دو نیمکره مغز زن ها به راحتی جابجا شوند. این پل با برقراری ارتباطی قوی بین دو نیمکره چپ و راست مغز زن ها باعث می شود که آنها احساسات خود را بهتر درک کنند ولی پل ارتباطی بین دو نیمکره چپ و راست در مردها بسیار باریک است. مغز خانم ها از نظر ترشح مواد شیمیایی اندکی با مردها تفاوت دارد و آن هم به دلیل ترشح هورمون های متفاوت در دوره های زندگی خانم هاست؛ برای مثال خانم ها پس از زایمان از نظر احساسی گاهی رفتارهای متفاوتی از خود نشان می دهند و بعضی مواقع این هورمون ها باعث می شوند یک خانم احساس کند ارتباط با دوستانش مهمترین مسئله زندگی اش است. در ضمن مواد شیمیایی موجود در مغز در واکنش به چرخه های هورمونی ماهانه خانم ها دچار نوشان می شوند.
علاوه بر تفاوت های مواد شیمیایی مغز خانم ها و آقایان، اجتماع نیز از مردها و زن ها توقع دارد رفتاری متفاوت از یکدیگر داشته باشند. اگر چه خانم ها مدام گله می کنند که مردها در روابط شان عاطفی نیستند اما وقتی ببینند آنها با دوستان شان درباره چیزی غیر از ورزش، ابزار کار یا بازی های ویدیویی صحبت می کنند، نگران می شوند. جامعه از مردها توقع دارد احساساتی نباشند و اگر غیر از این رفتار کنند می گویند رفتارشان مردانه نیست. عکس آن هم صادق است؛ اگر خانم ها بنشینند و مدام از ورزش و یا ابزارهای صنعتی صحبت کنند، اجتماع چهندان این کار را نمی پسندد. البته تشخیص اینکه چه میزان از این تفاوت های رفتاری به دلیل تفاوت های مواد شیمیایی در مغز و چقدر آن به دلیل اجبار اجتماع است سخت است. آیا مردها می توانستند بیش از خانم ها با دوستان خود روابطی صمیمی ایجاد کنند؟ آیا خانم ها می توانستند خیلی احساساتی نباشند؟ شاید مردها و زن ها واقعاً می توانند از یکدیگر بیاموزند و رفتاری متعادل در روابط شان داشته باشند. با این حساب، چه مرد باشید و چه زن، هنوز هم می توانید از بودن در کنار دوستان صمیمی تان لذت ببرید چون در بیشتر مواقع دوستان خوب، موهبت زندگی شما هستند.

دهه های 20 و 30:

پژوهش ها نشان داده اند خانم ها در اواخر دهه سوم و اوایل چهارم زندگی شان بسیار کمتر در تماس با دوستان قدیمی شان هستند. در این سال ها آنها سرگرم یافتن حرفه، تشکیل خانواده و بزرگ کردن فرزندان شان هستند و آن قدر سرشان شلوغ است که فرصتی ندارند با دوستان شانت وقت بگذرانند. البته مسئله پول هم در میان است. خانم ها در دهه سوم زندگی شان بیشتر از شغل،‌ دانشگاه و برنامه های آینده شان و اینکه «واقعاً من که هستم» صحبت می کنند و بیشتر به جستجو و کشف می پردازند. در دهه چهارم نیز بیشتر درباره مشکلات کاری، خرید خانه، ازدواج و تشکیل خانواده و مسائلی از این دست صحبت می کنند.

دهه 40:

خانم ها حول و هوش 40 سالگی شروغع به ارتباط برقرار کردن دوباره با دوستان خود می کنند. در گذشته روانشناسان تصور می کردند این مسئله به دلیل عدم نیاز فرزندان به آنهاست اما اکنون به این نتیجه رسیدند که خانم ها در این سن با متمرکز شدن روی دوستان در واقع خود را برای فصلی دیگر از زندگی آماده می کنند. آنها به سمت دوستان شان می روند تا راهنمایی و همدلی به دست آورند. خانم ها در دهه 40 زندگی بیشتر به دنبال ارزش هایشان هستند و با دوستان شان درباره اینکه از زندگی واقعاً چه می خواهند، آیا می توانند شغل شان را عوض کنند و یا به دانشگاه برگردند و ادامه تحصیل دهند یا کسب و کاری برای خودشان راه بیندازند، صحبت می کنند.

دهه های 50 و 60:

در بیشتر کشورها خانم ها در دهه های 50 و 60 زندگی به دنبال کسب آرامش هستند و برای سفر برنامه ریزی می کنند. در این مواقع، وجود دوستان برای آنها بسیار اهمیت دارد. در ضمن با افزایش سن برای دوستی هایشان بیش از گذشته ارزش قائلند؛ به خصوص اگر همسران شان را از دست داده باشند و نخواهند تنها بمانند. همچنین آنها به کسی نیاز دارند تا نگرانی های مربوط به سن و مشکلات جسمانی شان را با آنها مطرح و بازخورد مناسبی دریافت کنند.


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
زهرا[219]
 

الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار خورشید تابنده عشق دلبری hamidsportcars بلوچستان شهر چای آموزش رباتیک در کرج بــــــــــــــهــــــــــــار ..:.:.سانازیا..:.:. جوک بی ادبی امامزاده میر عبداله بزن آباد برترین لحظه ها بیصدا ترازسکوت... پیامنمای جامع رها فــشــفــشــه *bad boy* رازهای موفقیت زندگی دل نوشته ترخون عمارمیاندواب profosor Tarranome Ziba ماه تمام من محسن نصیری(هامون) ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ آتیه سازان اهواز دوستانه xXx عکسدونی xXx نمی دونم بخدا موندم جدید ترین مطالب خنده بازار 2 مشق عشق ناز فرهنگی صبا جوک ، اس ام اس ، عکس باحال درگز دیار آشنا بهار عشق دل شکسته دوعاشق سرگرمی و اوقات خوش مهندسی متالورژِی مطالب طنز ، SMS مناسبتی ، نرم افزار و ... roksana دختر بهورز پاتوق سرا به نام خالق عشق vagte raftan ایستگاه دوستان یادداشتهای پراکنده دکتر ستوده غم اینجـــــا هــــمه چــــی درهـــــمه ترک دانلود بـــــــــــــــــهــــــــنـــــــــــــوش جوکستان زمان-زندگی؟ ::. __ .:: فقط خدا جوک و سرگرمی سکوت عاری از صداست. تنها تینا محسن حیدری ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ