92/5/27
10:13 ص
بهترین همسری که دوست داشتید را پیدا کردهاید: جذاب، مهربان و … اما یک مشکل وجود دارد، طرفمقابلتان از ازدواج سابق خود بچه دارد، بچههایی که میتوانند نقش بسیار مهمی در زندگی شما بازی کنند، مخصوصاً اگر قرار باشد این بچه همیشه با شما زندگی کند نه فقط هفتهای یک روز! |
قبل از اینکه این تصمیم بزرگ را بگیرید و با کسی که بچه دارد ازدواج کنید، چند نکته مهم را باید بدانید. نسبت به بچهها چه احساسی دارید؟ خیلیها اصلاً بچه دوست ندارند و خوششان نمیآید بچه دوروبرشان باشد. اگر میدانید که همه عمرتان بچه دوست نداشتهاید، این را به خودتان یادآور شوید و باز برای فکر بیشتر به خودتان وقت بدهید. اما اگر معمولاً از حضور بچهها لذت میبرید، مسئلهای که باید به آن فکر کنید این است که بچههای طرفمقابلتان را دوست دارید یا نه. بچه نسبت به شما چه احساسی دارد؟ طلاق همیشه برای بچهها سخت است اما ازدواج دوباره والدینشان میتواند سختتر هم باشد. بیشتر بچهها وقتی پدر یا مادرشان فردی جدید را پیدا میکند کمی حسودی میکنند و گاهی هم میترسند که پدر یا مادرشان را از دست بدهند. گاهی اوقات فکر میکنند شما میخواهید جای پدر یا مادر واقعیاش را بگیرید. اینها احساساتی کاملاً طبیعی هستند که با ارتباط و گفتگوی درست میتوان با آنها کنار آمد. واقعیت سختتر این است که این بچه اعتراف کند که از همسرتان بدش میآید و ترجیح میدهد با آن یکی والدین خود زندگی کند. یکی دیگر از مشکلات میتواند این باشد که این بچه بطور مداوم شما و همسرتان را به جان هم بیندازد. برای کنار آمدن و برخورد با چنین موقعیتهایی یک توصیه سه کلمهای داریم: گفتگو، گفتگو، گفتگو. بچهها خرابکارهایی عالی هستند. اگر از قبل میدانید که میتوانند مانعی بر سر راه شما باشند، میتوانید پیش مشاور بروید و خیلی وقتها هم البته این مشکلات قابلحل نیستند. پدر یا مادرخوانده بودن چطور زندگیتان را تغییر میدهد؟ از شبها بیرون رفتن و خوشگذرانی لذت میبرید؟ بدانید که اینها و خیلی کارهای دیگر اگر نگوییم غیرممکن از این به بعد سخت خواهد شد. باید بفهمید که وضعیت نگهداری بچه بین همسر جدید شما و همسر سابق او به چه صورت خواهد بود. بعضی والدینی که از هم جدا شدهاند بچهها را به صورت نیمهوقت نگه میدارند و گاهی کلاً مسئولیت سرپرستی بچه به عهده یکی از آنها خواهد بود. چه میزان مسئولیت خواهید داشت؟ بفهمید که همسرتان از شما بعنوان والدین جدید این کودک تا چه میزان توقع دارد. آیا انتظار دارد اگر بچه دلدرد گرفت، بخاطر او نیمه شب از خواب بیدار شوید؟ آیا باید هر شب برای او غذای مخصوص درست کنید؟ برایش شبها قصه بخوانید تا خوابش ببرد؟ اگر شیطنت کرد تنبیهش کنید؟ ممکن است همسرتان همه مسئولیتهای پدر یا مادری را از شما توقع داشته باشد. اما اینکه هیچ مسئولیتی هم به شما در قبال آن بچه واگذار نکند به همین اندازه بد است. آیا میتوانید تحمل کنید همسرتان با همسر سابقش ارتباط داشته باشد؟ اینکه بدانید همسرتان قبل از شما همسر دیگری داشته است به اندازه کافی بد است چه برسد به اینکه مجبور باشید تحمل کنید این رابطه بخاطر بچهها همچنان ادامه داشته باشد. ببینید اگر همسر سابق او تلفن کند یا اگر بفهمید که با هم برای تفریح بچه، او را جایی بردهاند چه احساسی پیدا میکنید؟ اینکه بطور مداوم همسرتان را متهم کنید که رابطه با همسر سابقش را از سر گرفته است یا بعد از جلسه اولیا و مربیان بچه که همراه همسر سابقش به مدرسه رفته بود چند روز با او حرف نزنید از نبایدهاست. به خاطر داشته باشید که این فرد الان به شما متعهد شده است! آیا میتوانید با این مسئله که همیشه نفر اول نیستید کنار بیایید؟ همه این فکر را دارند که حداقل چند سال اول زندگی برایشان مثل ماهعسل خواهد بود -- یعنی فقط شما دو نفر و عشقتان. وقتی همسرتان بچه داشته باشد، این دوره به محض اتمام ماهعسل تمام خواهد شد (تازه اگر تصور کنیم که قرار است آن را دو نفری بروید!) و بعد مجبورید به واقعیت زندگی برگردید. دیگر به جای اینکه همسرتان از پشت شمع روی میز شام به شما زل بزند، مشغول زور کردن بچهاش برای غذا خوردن است. وقتی دوست دارید برای تفریح به جزیره کیش بروید، همسرتان ممکن است بخاطر بچهها پارک ارم را پیشنهاد کند. حتی ممکن است مجبور شود به جای گرفتن دست شما، دست دختر کوچولویش را بگیرد. برای اینکه با مشکل مواجه نشوید، باید انعطافپذیر باشید و درک کنید که همسرتان تا چه اندازه دوستتان دارد--هر چقدر که بچههایش را هم دوست دارد دیگر مهم نیست. آیا همسرتان میخواهد بچههای بیشتری داشته باشد؟ همیشه این احتمال وجود دارد که همسرتان به اندازهای که میخواسته بچهدار شده است. اگر شما هم قصد بچهدار شدن دارید، حتماً باید در این مورد با طرفمقابل صحبت کنید. ممکن است مجبور شوید آرزوی همیشگی داشتن 2 یا 3 بچه را به یک بچه تقلیل دهید اما اگر این فرد همانی باشد که همیشه میخواستهاید، ارزشش را دارد!
مردمان
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...