92/6/9
12:10 ع
تأثیر تولد فرزند در روابط زن و شوهر ( قسمت دوم )
در قسمت اول مطالبی در مورد واکنش های روانی تولد فرزند مطرح نمودیم . اینک درادامه می خوانیم ...
ب)واکنش های رفتاری
پرخاشگری: در اثر تداوم تنهایی و احساس محرومیت پدر از عشق و محبت همسر ، گاه واکنش های پرخاشگرانه در برخی مردان شکل می گیرد .آنهابرای جلب توجه همسر و در نتیجه محرومیت از توجه و محبت ، به عنوان واکنشی بعضاً انتقامی ، پرخاشگری و بداخلاقی پیشه می کنند و طبیعی است پرخاشگری که در نتیجه این احساس به وجود آمده متوجه فرد یا افرادی شود که آن را به وجود آورده اند . ( البته گاهی هم واکنش های پرخاشگرانه به سمت خود فرد سوق داده می شود ) مسبب این تنهایی کیست ؟ مادر و فرزند . پس با ورود به خانه و مشاهده این افرادِ مسبب،احساسات ناخوشایند ، بدرفتاری و پرخاشگری شروع می شود . تا آنجا که ممکن است هر دیدار ، به وقوع مشاجره یی بینجامد .
در قسمت اول مطالبی در مورد واکنش های روانی تولد فرزند مطرح نمودیم . اینک درادامه می خوانیم ...
ب)واکنش های رفتاری
پرخاشگری: در اثر تداوم تنهایی و احساس محرومیت پدر از عشق و محبت همسر ، گاه واکنش های پرخاشگرانه در برخی مردان شکل می گیرد .آنهابرای جلب توجه همسر و در نتیجه محرومیت از توجه و محبت ، به عنوان واکنشی بعضاً انتقامی ، پرخاشگری و بداخلاقی پیشه می کنند و طبیعی است پرخاشگری که در نتیجه این احساس به وجود آمده متوجه فرد یا افرادی شود که آن را به وجود آورده اند . ( البته گاهی هم واکنش های پرخاشگرانه به سمت خود فرد سوق داده می شود ) مسبب این تنهایی کیست ؟ مادر و فرزند . پس با ورود به خانه و مشاهده این افرادِ مسبب،احساسات ناخوشایند ، بدرفتاری و پرخاشگری شروع می شود . تا آنجا که ممکن است هر دیدار ، به وقوع مشاجره یی بینجامد .
حسادت پدر نسبت به فرزند ( که گاه آشکارا و گاه به صورت پنهانی ابراز می شود ) : شاید در اولین نگاه تصور این که پدری به فرزند خود حسادت کند ، مضحک و غیرمنطقی به نظر برسد . اما واقعیت این است که برخی مردان در مقابل فرزند خود حسادت پیشه می کنند تا آنجا که از همسران خود می پرسند کدامیک را بیشتر دوست داری من یا فرزندمان را ؟
کار زیاد و یا پر کردن اوقات در جمع دوستان : واکنش رفتاری عده ای دیگر ، کناره گیری از خانواده و توجه بیشتر به محیط بیرون از منزلاست . از آنجا که در محیط منزل پذیرفته نمی شوند ( و یا حداقل اینطور احساس می کنند ) پس ترجیح می دهند وقت خود را بیرون از منزل سپری کنند . برخی تا نیمه شب کار می کنند آنقدر که تقریباً نیمه جان به منزل می رسند . با این توجیه که فرزند تمام وقت همسر را پر کرده ، پس آنها هم با کار، اوقات خود را سپری می کنند .
برخی دیگر به طرف دوستان دوران تجرد و یا دوستان تازه کشیده می شوند و مدت زمانبسیاری را به گذران وقت با آنها اختصاص می دهند . به همین دلیل یکی از گلایه های مادران جوان نیز ، عدم حضور شوهران در منزل و رسیدگی به آنهاست . این به اصطلاح"رفیق بازی" تنها بازگشتی به دوران تجرد و همدم شدن با دوستان نیست ، به نوعی فرار از واقعیت و مسئولیت هایی است که در زندگی بر دوش مردان نهاده شده و روی شانه های آنها سنگینی می کند . معاشرت با رفقایی که گاه برخورد با آنها نتیجه ای جز دردسر ، مزاحمت و اختلال در محیط منزل در بر ندارد .
اما چه کنیم ....
طبیعی است که ورود فرزند تا حدی وضعیت گذشته را تغییر دادهونظم و تعادل گذشته را دچار اختلالی زود گذر خواهد کرد . این گونه به هم ریختگی و عدم توازن امری اجتناب ناپذیر و زودگذر است . اما زوجهای جوان نیز باید بدانند اگر این عدم تعادل بیش از یکسال به طول بینجامد ، به صورت عاملی خطرناک و مخرب ، زندگی زناشوییآنها را مورد تهدید قرار خواهد داد . زیرا با تضعیف روابط خانوادگی ، پیوندهای عاطفی بین زوج نیز سست شده و ادامه رابطه را با مشکل مواجه خواهد کرد و در صورت تداوم وضعیت ایجاد شده،تمام خانواده در اثر این فرآیند متضرر می شود. پس باید هر چه سریعتر وضعیت را به حال عادی نزدیک کرد تا نیازهای عاطفی و روانی تمام اعضای خانواده اغنا شده ، مشکل حادی پیوند زناشویی را تهدید نکند .می توان همزمان با رسیدگی به فرزند ، تعادلی ایجاد کرده کمی بیشتر به شوهر توجه نشان داد . مردان نیز می توانند به همسران و در واقع به خودشان در انجام برخی از امور منزل کمک کنند. اگر برخی مسئولیت های مادر در منزل مانند بچه داری ، تا حدی از دوش او برداشته شود مسلماً فرصت بیشتری برای رسیدگی به امور دیگر و به خصوص توجه به همسر در اختیار خواهد داشت و کارهای معمول روزانه،او را از پا نخواهد انداخت . آیا می اندیشیم کمی بغل کردن فرزند خودمان ، لطمه ای به غرور مردانه ما وارد می کند ؟ مگر نه این که پیشوایان دینی برای کمک به همسر بچه ها را به دوش می گرفته و با آنها بازی می کرده اند ؟
مساعدت در نگهداری از فرزند چند حسن دارد:اول این که علاقه پدر نسبت به فرزند افزوده خواهد شد و ترجیح خواهد داد به جای حسادت ، نسبت به این موجود عزیز عشق بورزد .دوم این که با مسئولیت خطیر فرزند پروری آشنا شده و می فهمد رسیدگی به طفل تنها شیر دادن و خشک نگهداشتن کودک نیست . طفل نیازهای فراوانی دارد که رسیدگی به تمام آنها مستلزم صرف وقت و انرژی فراوانی از سوی مادر است؛پس دیگر شکایتی از بی توجهی همسر،ذهن او را پر نخواهد کرد . علاوه بر اینکه مادر نیز فرصت بیشتری برای رسیدگی به شوهر پیدا می کند وسوم این که دیگر رفقا جای خانواده را نخواهند گرفت .
اگر کمی صبور باشیم زمان،بسیاری از این مشکلات را حل خواهد کرد. به تدریج طفل بزرگ و بزرگتر می شود و توانایی انجام برخی اموررا پیدا می کند . به مرور زمانهم ،زن و مرد هر دو متوجه می شوند هیچ علاقه ای جای عشق به همسر را پر نخواهد کرد پس بهترمی بینند که هر دو محبت خود را نثار فرزندشان کنند. زیرا عشق به فرزند با عشق به همسر تفاوت های ماهیتی دارد و نباید انتظار داشت هر دو به یک شیوه و به یک صورتباشد .
آنچه در روابط همسران ، پس از تولد فرزند متحول می شود تنها شیوه ارتباط است نه خود ارتباط . کارکردهای همسری همچنان پا بر جا باقی می ماند،تنها انتظارات و شیوه های ارتباطی ، ناگزیر تغییر می پذیرند . البته پس از مدتی همه چیز به جای سابق باز خواهد گشت و زندگی به روال خوش گذشته ادامه خواهد یافت؛ البته اگر کمی صبور باشیم و در زمان مقتضی ، عکس العمل های مناسب از خود نشان دهیم .
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...