92/6/9
11:51 ص
تناسب تحصیلی چقدر اهمیت دارد؟
اگر چه میزان تحصیلات نمیتواند تضمین کننده روابط معقول و سلامت روانی افراد باشد و الزاما با رشد سطح فکر و شعور نسبت مستقیم ندارد. اما باید پذیرفت که بینش و منش افراد تحصیل کرده با دیگر اقشار جامعه متفاوت است.از آن جایی که کسب دانش در رشد و تعالی فکری افراد و نگرش آنها بسیار مؤثر است؛ تناسب در میزان تحصیلات، تأثیر مهمی در ایجاد درک و فهم متقابل زوجین، تفاهم بیشتر آنها، تناسب در جهانبینیشان، پرورش بهتر فرزندان و ایجاد نسلی موفق با تربیتی اسلامی و فرهنگی غنی میگذارد.
در مقابل، اگر طرفین در این زمینه تناسب نداشته باشند به علت متفاوت بودن در بینش و نگرششان به زندگی در مسائلی چون هدف از زندگی، موفقیت در فعالیتها بخصوص کارهای مرتبط و تخصصی خارج از خانه، نحوه پوشش، تعداد فرزندان، نحوه تربیت آن ها و... دچار اختلاف نظر میشوند.
درباره میزان تحصیلات زن و مرد چند احتمال قابل تصور است.
1. تحصیلات مرد از زن بالاتر باشد.
2. تحصیلات زن از مرد بیشتر باشد.
3. هر دو با هم برابر باشند.
4. یکی دارای تحصیلات عالی و دیگری بیسواد یا کم سواد باشند.
اینکه میگویند تحصیلات زن از مرد بالاتر نباشد، به دلیل ایمن کردن خانواده از برخی مشکلات زناشویی است. چرا که این امر با ویژگی غرور و اثبات اقتدار مردانه (که در همه مردان وجود دارد) منافات دارد
مشکل
از دید روانشناسان برترین حالت تناسب تحصیلی در ازدواج این است که یا طرفین در تحصیلات یکسان باشند یا تحصیلات دختر یک مقطع پایینتر از پسر باشد.
اینکه میگویند تحصیلات زن از مرد بالاتر نباشد، به دلیل ایمن کردن خانواده از برخی مشکلات زناشویی است. چرا که این امر با ویژگی غرور و اثبات اقتدار مردانه (که در همه مردان وجود دارد) منافات دارد.
حتی اگر زن با تواضع و فروتنی برای تحصیلات بالاتر خود جایگاهی قائل نباشد و مدرک تحصیلی اش را به رخ همسرش نکشد؛ باز هم ممکن است مرد از تذکرات او در زندگی مشترک، برداشت درستی نداشته باشد و تصور کند که دچار خود بزرگ بینی شده و جایگاه معلمی یافته است.
در یک صورت تحصیلات بالاتر زن مشکل ایجاد نمی کند و آن این است که درکنار اینکه زن مدرک تحصیلی اش را به رخ همسرش نمیکشد، مرد هم دارای خصوصیتی بارز در زمینه هنر، ورزش، صنعت، مطالعات علمی و ... باشد.
دعوا
در حالت چهارم نیز زندگی پرتلاطمی انتظار زن و مرد را میکشد. مثلاً زنی که پزشک یا مهندس است به هر دلیلی با مردی که حداکثر تحصیلات ابتدایی دارد، ازدواج میکند. در این صورت مرد دنیا را به گونه ای میبیند و زن به گونه ای دیگر. حتی بسیار ممکن است که زن در مجالس و محافل از آداب و معاشرت همسرش، طرز صحبت و برخورد او و بسیاری موارد دیگر رنج برده و در مقابل دیگران دچار احساس حقارت شود.
برعکس این قضیه نیز صادق است. مثلاً مردی در روستای خود در سن هجده تا بیست سالگی ـ زمانی که در دبیرستان درس میخوانده ـ با یکی از دختران روستا ازدواج کرده و صاحب فرزند میشود. سپس با توجه به استعداد و آمادگی ذهنیاش به شهر آمده و تحصیلات خود را تا مراحل عالی ادامه میدهد.
ولی همسرش به دلیل تربیت و رسیدگی به فرزندان در همان وضعیت قبلی باقی میماند. پس از مدتی به دلیل اختلاف سطح دانش، در نگرش و بینش این زن و مرد نیز تفاوت ایجاد میشود. گاه حتی این امر باعث می شود که مرد همسرش را هم شأن و هم فکر خود نداند و این خود مقدمه بسیاری از اختلافات زناشویی است.
نکته:
چنان چه تحصیلات زن و مرد در یک حوزه باشد، درک متقابل و تفاهم زناشویی آنها نیز بیشتر می شود. به عنوان مثال، ازدواج یک پزشک با یک پرستار احتمال موفقیت بیشتری دارد تا ازدواج یک پزشک با یک مهندس.
تبیان
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...