92/6/9
11:50 ص
وقتی داماد کوچکتر است
لازم نیست حتما پای صحبت مادربزرگ ها و ریش سفیدهای فامیل بنشینید تا بشنوید که زن باید در چهار چیز از مرد کمتر باشد و یکی از آنها سن است؛ این اعتقاد سنتی هنوز هم پس ذهن خیلی از خانواده های ایرانی جا خوش کرده و بزرگترین مانع ازدواج دختران و پسرانی است که فاصله سنی معکوس دارند.
با این حال، اگر شما هم جزء کسانی هستید که معتقدند در دنیای مدرن این حرف ها جای بحث ندارد و ازدواج امروزی چیزی فراتر از سن و قد و علم و مال است، توصیه می کنیم قبل از هر اقدامی چند دقیقه ای پای صحبت جامعه شناسان و روانشناسانی بنشینید که چند پیراهن از شما بیشتر پاره کرده اند و چند کتاب بیشتر از شما خوانده اند؛ بعد از آن مختارید هر طور که دوست دارید تصمیم بگیرید؛ اما نه با چشم و گوش بسته!
نه، تو تنها نیستی!
قبل از هر چیز، بگذارید چند برگ از آمارهای رسمی را برایتان رو کنیم که نشان می دهند ازدواج هایی با فاصله سنی معکوس در حال رواج است.
بررسی هایی که در فاصله سال 84 تا 87 انجام شد، نشان می داد که این نوع ازدواج ها به صورتی کند و زیر پوستی در حال افزایش هستند. به طوری که در شش ماه اول سال 87 در 77.4 درصد از ازدواج ها مرد از زن بزرگتر بوده و در 10.4درصد ازدواج ها، کوچکتر.
در حالی که همین فاصله سنی معکوس در سال 1384 10.1درصد بود. بنابراین رشد 0.3 درصدی، اگر چه ممکن است خیلی رقم زیاد و فاجعه باری نباشد اما می تواند خبر از یک تغییر الگوی ازدواج در جامعه ایران بدهد که از نظر جامعه شناسان کمی خطرناک است.
یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان همسران، بروز تفاوت سنی معکوس است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، چون این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.فرهنگ سنتی ایران می گوید
بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است
محققان چه می گویند؟
دکتر امان الله قرایی مقدم، سرشناس ترین جامعه شناس و محققی که روی این موضوع پژوهش انجام داده، می گوید: «ما با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام دادیم، به این نتیجه رسیدیم که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان همسران، بروز همین تفاوت سنی معکوس است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، چون این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.
فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین این گونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.
از سوی دیگر، خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. به خصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند.
اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، چون پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند. البته شاید چنین ازدواج هایی نکات مثبتی هم داشته باشند مثل اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر.
ولی کنار این نکات مثبت، این نکات منفی است که خود نمایی می کند زیرا اگر خود فرد پذیرای شرایطش باشد، تا اندازه ای می تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند و تأثیرات منفی این برخوردها همیشه در زندگی خانوادگی آنان بروز می یابد.»
همیشه این زوج های ناراضی و شکست خورده هستند که به روانشناسان مراجعه می کنند و زوج های موفق، دلیلی برای مراجعه های این چنینی ندارند. بنابراین قرار نیست هر هشداری که روانشناسان می دهند، به معنی شکست حتمی یک ازدواج با فاصله سنی معکوس باشد. اما باز این هم دلیل نمی شود که صحبت های این روانشناسان و جامعه شناسان را جدی نگیرید و به هشدارهای آنها فکر نکنید
زنی به جای مادرتان
اما در مقابل، دیدگاه مثبت تری هم وجود دارد که در صحبت های دکتر ایرانپور، تحلیل گر مسائل خانواده به آن می رسیم: «اگر تفاوت سنی میان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است.
در این شرایط زنی که 3 یا 4 سال بزرگتر از شوهرش است، معمولا در برابر موضع مرد کوتاه می آید و می کوشد مطیع باشد.
در صورتی که هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در زن بیشتر می شود.
مثلاً زنی که 10 سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد می کند.»
چشمان کاملا باز
دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران هم سعی می کند طرف مثبت و منفی این ماجرا را از نگاه روانشناسی توضیح دهد: «معمولا گفته میشود اختلاف سن چهار تا هفت سال مناسب است اما باید به نکاتی توجه کنیم. اولا خانمها زودتر به بلوغ عقلی و جسمی میرسند و در نتیجه پختگی روانی لازم را زودتر پیدا میکنند.
ازدواج
موضوع دیگر، زایمان و بارداری است که در نتیجه آن طراوت و شادابی خود را زودتر از دست میدهند و تفاوتها آشکار میشود. نیازهای جنسی خانمها نیز زودتر فروکش میکند، در حالی که در آقایان این طور نیست.
موضوع دیگر، آمادگی زودتر زنان برای ازدواج و بلوغ اجتماعی است و بنابراین فاصله چهار تا هفت سال را میتوان پیشنهاد کرد که هماهنگی همسران بیشتر و احتمال بروز اختلاف کمتر است. اگر اختلاف تحصیلات و طبقاتی و... وجود نداشته باشد، با رعایت اختلاف سن مناسب، اختلاف همسران به حداقل میرسد.
اما الزاما نمی توان گفت که اگر زن از مرد بزرگتر باشد، ازدواج به شکست میانجامد. چون اختلاف سنی مناسب فقط یکی از معیارهای ازدواج ایدهآل است اما ممکن است بعضی موارد به طلاق انجامد یا مرد خانواده دو بار ازدواج کند و راههای ناصواب را در پیش گیرد.
البته مواردی هم وجود داشته است که زنی از مرد بزرگتر بوده و زندگی موفقی هم داشتند اما آنان آگاهانه با علم به نادرست بودن این کار، اقدام به ازدواج کردهاند و دوم اینکه از پیش آماده شده اند که بسوزند و بسازند.
چون واقعیت این است که عشق بدون تدبیر، یک جور دیوانگی است و احتمال موفقیت ازدواج و زندگی را کم میکند.»
شاید شما خوشبخت شوید!
بله درست است! همیشه این زوج های ناراضی و شکست خورده هستند که به روانشناسان مراجعه می کنند و زوج های موفق، دلیلی برای مراجعه های این چنینی ندارند.
بنابراین قرار نیست هر هشداری که روانشناسان می دهند، به معنی شکست حتمی یک ازدواج با فاصله سنی معکوس تعبیر شود. اصلا شاید شما جزو موارد موفق این ازدواج ها باشید.
اما باز این هم دلیل نمی شود که صحبت های این روانشناسان و جامعه شناسان را جدی نگیرید و به هشدارهای آنها فکر نکنید. وارد شدن به یک زندگی جدید، آنقدر مبهم و حساس است که نمی توانید بدون آگاهی از خطرات احتمالی آن پا پیش بگذارید!
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...