زمانی که عوامل آگاه و ناآگاه ، دست به دست یکدیگر داده و در روابط بین زن و شوهر جراحتها و آلام روحی را عمیق تر ودردناک تر می کنند ، باید هر چه زودتر این جراحتهای روانی را التیام بخشید و تنشهایی را که در زندگی آسیب وارد می کنند ، زدود .
در این مقاله برآنیم تا 16 نکته ی کاربردی جهت بحران زدایی از خانواده و عوامل موثر در بهبود روابط زوجین را مورد بررسی قرار دهیم :
1 - شخصیت همسرتان هرچه باشد ، شما هم نیازبه دوباره سنجی اعتقادات خود در مورد زندگی دارید. این باور که شما هم بی عیب و نقص نیستید ، یک نوع آمادگی و انعطاف روحی ایجاد می کند که برای دستیابی به تفاهم ضرورت زیادی دارد .
2 - مشکلات زندگی همه یک جور نیستند و از لحاظ موضوعیت عمق و پیچیدگی با هم فرق دارند. و از این رو زمانی متناسب با هر کدام برای بحران زدایی مورد نیاز می باشد . هرگز عجولانه و شتابزده با مشکلات ژرف برخورد نکنید ، بلکه اعتقاد داشته باشید که مشکلات به تدریج و به مرور زمان ، شکل می گیرند و بر همین اساس ، به صورت تدریجی نیز باید حل شوند.
3 - بحرانها و مشکلات زندگی ، محک لیاقت و شایستگی شما به شمار می روند . سعی کنید با عبور از این بحران ، لیاقت ، جدیت و توان خود را به اثبات رسانید .
4 - اجازه ندهید حوادث و افراد شما را بکوبند . روحیه خود را دستخوش ناملایمات نکنید و قدرت خود را از دست ندهید .
5 - دوباره سنجی انتظارات و توقعات شما از همسرتان ، در برخی موارد به کاهش بحران منجر می شود ؛ مثلا باید از خود بپرسید اینکه من معتقدم « همسرم باید چنین و چنان می کرد » ، این « بایدها » از کجا نشأت گرفته اند ؟ و چگونه باید ها به قوانین و مقررات زندگی تبدیل شده اند ؟ این عمل در بررسی امکانات همسرتان و ارزیابی قدرت واکنش او به خواسته های شما ، سودمند است .
برای تغییر در روحیه همسرتان و در نتیجه مشکل زدایی از زندگی ، برخی شرایط حاکم بر خانواده را تغییر دهید ؛ مثلا پیشنهاد یک مسافرت ، افزودن برخی برنامه های متنوع به زندگی ، و در صورت امکان تغییر در شرایط و ساعات کار و بازگشت به منزل و تغییرالگوهای ارتباطی با همسر ، از این قبیل موارد محسوب می شود .
6 - از قوای حیاتی خودتان درست مثل پولتان صرفه جویی کنید و این حق را نیز برای همسرتان قائل باشید که او هم انرژی روانی خود را ذخیره کند و با برخوردهای شکننده ، دچار افسردگی و پیری زود رس نشود .
7 - یک فلسفه زندگی را که مبتنی بر خوش بینی باشد ، اتخاذ کنید . چنین امری به مهار کردن عواطف و حفظ قوای حیاتی شما ، کمک خواهد کرد .
8 - سازمان عاطفی خود را به گونه ای مرتب و منظم کنید که مانع از انتقال کلیه نگرانیها و افکار منفی مربوط به کارتان ، به محیط منزل و بالعکس گردد .
9 - هر وقت در اثنای گفتگو با همسرتان احساس می کنید که به حالت عصبی نزدیک می شوید ، از ادامه بحث خودداری نموده ، در زمان مناسب به بیان بقیه مطالب خود بپردازید .
10 - برای حوادثی که شاید هرگز روی ندهد ، خودتان و همسرتان را آزار ندهید .
11 - از کاه ، کوه نسازید و مسایل را بزرگ نکنید . بدانید که در زندگی افراد خوش بین ، کاه و کوه ، هر دو وجود دارد ولی در زندگی افراد بدبین فقط کوه وجود دارد . زیرا آنها از هر کاهی ، کوهی می سازند و در برابر آن اظهار عجز می کنند .
12 - مقید باشید که در فرصتهای مناسب ارتباط کلامی با همسرتان داشته باشید و آن را محدود به مواقعی که دچار بحران می شوید ، نکنید . زیرا در چنین حالتی ارتباط کلامی شما با تحریکات روحی و عصبی همراه خواهد بود و در آن صورت نتیجه ای عاید شما نمی شود .
13 - همسرتان ،از شخصیتی برخورداراست که نه آنچنان پیچیده است که شناخت او غیر ممکن باشد و نه آنچنان ساده است که نیازمند تلاشی از جانب شما نباشد . شناخت همسرتان امری ممکن و ضروری است . با مطالعه مستمر در حالات و روحیاتش ، او را بیشتر و بهتر خواهید شناخت و در نتیجه زندگی شما هرگز به لبه پرتگاه نزدیک نخواهد شد.
14 - در برخی از بحرانهای زناشویی، هر یک از زوجین با مطرح ساختن خاطرات دردناک گذشته و بیان تألمات روحی خود ، مشکل را پیچیده تر می کنند . در حالی که ظاهرا قضایای گذشته ربطی به مشکل امروز آنها ندارد . این کیفیت که نوعی « واپس گرایی » در زندگی مشترک است ، احتمال موفقیت را در گفتگوی زوجین ، از بین می رود .
بهترین فرمول در این گونه موارد این است که هر یک از دیگری صادقانه بپرسد : « برای از این به بعد ، از من چه انتظاراتی دارید که من انجام دهم ؟» این پرسش ، پیوند مشکل امروز را با گذشته های دور به کنار می نهد و با طرح یک پرسش مشخص ، در پی پاسخ مشخصی بر می آید و در نهایت مشکل به شیوه معقولی حل خواهد شد .
15 - تعدادی از زوجهای جوان به دلیل آسیبی که در الگوهای ارتباطی فیمابین وجود دارد ، نمی توانند به تفاهم برسند . ممکن است این آسیب ، در نحوه گفتگو، همکاری ، برخورد با اطرافیان و یا نظایر آن به وجود آمده باشد ، به هر حال در روابط آنها خللی ایجاد می کند . در این گونه موارد حضور فرد سومی به عنوان مشاور می تواند در رفع مشکلات ارتباطی آنها موثر باشد .
16 - طرح دو پرسش اساسی به این صورت ، می تواند در کاهش بحران زندگی موثر باشد ، به گونه ای که هر یک از زوجین از خود بپرسد :
_ نقش من در آرامش و امنیت خاطر زندگی چیست ؟
_ و آیا چنین نقشی را می توان توسعه و تعمیق بخشید ؟
تلاش زوجین برای یافتن پاسخهایی روشن ، معقول و مستدل می تواند از بروز بحران در خانواده پیشگیری نماید .