92/5/29
10:55 ص
شوهرانتان را هرگز از واقعیات زندگی دور نگه ندارید
حتماً بارها از زن های اطراف خود و گاهی از مادرتان شنیده اید که می گویند نباید کل واقعیت زندگی را با شوهر در میان بگذاری منظور از این جمله چیست؟ آیا مفهوم این است که مردها آنقدر ضعیف و ناتوانند که نمی توانند واقعیت های زندگی خود را تحمل کنند. اگر چنین است پس چگونه توانسته اند تمامی صفحات تاریخ را پر کنند و حادثه و حماسه ها بیافرینند. اغلب گفته می شود مردها نمی توانند قبول کنند که اشتباه کرده اند. اغلب گفته می شود مردها نمی توانند قبول کنند که اشتباه کرده اند. پس چگونه توانسته اند حاکمان پهن دشت علم و صنعت شوند. زیرا که گفته شده است که کارهای بزرگ نتیجه خطاهای بی شمار است. پس می توانیم به این نتیجه برسیم که این عقیده که یک زن همیشه باید شوهرش را از حقایق زندگی دور نگه دارد مربوط به دوران جاهلیت می شود. اگر مرتکب چنین اشتباهی در زندگی زناشویی شوید، زمانی فرا خواهد رسید که احتیاج مبرمی به حضور شوهرتان در صحنه زندگی زناشویی دارید ولی او را فرسنگ ها دور از خود می یابید و نمی توانید انتظاری غیر از این داشته باشید. زیرا او را از حقایق زندگی دور نگاه داشته و شاید غریبه هایی باشید که در زیر یک سقف زندگی می کنید.
زنی می گفت: «پس از بیست سال زندگی زناشویی واقعاً دریافتم تنها و بی کس هستم و داستان غم انگیز او از آنجا شروع می شود که بر اثر دردها به دکتر مراجعه می کند. دکتر پس از معالجه در می یابد که او احتیاج به عمل جراحی دارد. وقتی به خانه بر می گردد جریان را با شوهرش در میان نمی گذارد و سعی می کند تمام جریان را یک موضوع فوق العاده کوچک و پیش پا افتاده تلقی کند. زیرا مادرش همیشه به او گفته بود هرگز نگذار شوهرت بفهمد که تو بیمار هستی زیرا هیچ مردی از یک زن بیمار خوشش نمی آید. قرار می شود روزی در بیمارستان بستری شود و تحت عمل جراحی قرار گیرد. در بیمارستان قبل از اینکه شوهرش به دیدنش آید از دکتر می خواهد که شوهرش را در جریان بیماری او قرار ندهد و پس از عمل جراحی مشخص شد که بیماری او یک نوع سرطان بوده است و احتیاج به جراحی مجدد داشته است. بار دوم هم دور از چشم شوهر تحت عمل جراحی قرار می گیرد و قاعدتاً هر آدمی در آستانه بیماری روحیه اش را از دست می دهد و احتیاج به کسی دارد که از او دلجویی کند. اما این زن تنها بود زیرا دخترش ازدواج کرده بود و در شهری دیگر زندگی می کرد. و شوهرش هم از ماجرا به طور کلی خبر نداشت در اینجا لازم است یادآور شوم که این گونه زنان خود چنین زندگی را برای خود رقم می زنند. گرچه گاهگاهی با بعضی از مردان سنگدل و بی رحم برخورد می کنیم، اما نباید فراموش کرد که در وجود همه آنها احساس و عاطفه وجود دارد. و اگر آنها را همیشه در میان حقایق زندگی نگاه داریم می توانند یار و یاور زنان خود باشند.
منبع : چگونه شوهرانمان را بهترین دوستان خود کنیم- نوشته : شرلی ال ردل - ترجمه : آلماندخت مزینانی.
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...