92/6/9
11:42 ص
عوامل اصلی خیانت زنانه
برای حفظ حریم خانواده بیشتر خانوادهها باید آموزش ببینند و این افراد باید متوجه شوند که چنین مسائلی چقدر میتواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد کند.
متاسفانه امروزه به دلایل مختلف و برخی ناهنجاری های فرهنگی شنیده می شود که در مواردی جزئی شاهد روابط بین زنان متاهل با پسران و یا مردان متاهل هستیم که این روابط بسیار آسیب زا و مخرب است. خیانتهای زنانه عوامل مختلفی دارد که میتوان به آنها اشاره کرد ...
1- عدم یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر
یکی از عوامل اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانیکه بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود میآید و مشکلات شخصیتی باعث میشود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانتها میشود.
زنانی که محبت خوب و لازم را از همسرخود دریافت کرده و یا روابط زناشویی خوبی بین آنها برقرار باشد، احتمال خیانت در آنها بسیار کم است.
2- گذشته بیبند و بار زن
یکی دیگر از عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بیبندوبار و خیلی آزاد پرورش یافته و تربیت شده است و تربیت غلط گذشته باعث میشود همچنان حتی بعد از ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشته اند، به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستیهای دوران مجردی خود را نمیتوانند به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل کنند در همان چارچوب به روابط خود ادامه میدهند.
3- احساس تنهایی کردن
مسایل شخصیتی وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی میتواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانیکه میخواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی میبینند همسرشان به دلیل مشغله کاری نمیتواند برای آنها وقت بگذارد گرایش پیدا میکنند که وقت خود را با دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند.
4- عوامل فردی و اختلالات شخصیتی زنان
عوامل فردی و اختلالات شخصیت و یا ویژگیهای طرفین میتواند بستری برای خیانت باشد. وقتی در جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد شود که این رابطهها را تجربه کند. مسایلی مانند ماهواره، تهاجم فرهنگی، الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل میتوانند در خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریمهای خانواده شکسته میشود و افراد پایبند چارچوبهای اخلاقی نیستند.
5- دوران مجردی محدود
برخی از زنان به دلیل اینکه گذشته خوبی نداشتهاند و یا زمان مجردی خیلی محدود بودند وقتی شرایطی را میبینند که زنان و مردان، رابطه آزادانهای با هم دارند. این افراد چون میخواهند گذشته خود را جبران کنند، به خیانت رو می اورند. شرکت درپارتی، ارتباط با دوست ناباب و مسائلی دیگر میتوانند انگیزه خیانت را زیاد کند.
6- مشکلات اقتصادی
مسئله دیگر مشکلات اقتصادی که در جامعه است، البته مسئله اقتصادی به تنهایی عامل خیانت زنانه نیست. فرد ممکن است نیازهای مالی بیشتری را در خود احساس کند؛ ولی اگر پایبند چارچوبهای اخلاقی باشد؛ امکان ندارد با هر تحریک، وضعیت معیشتی کنار بیایند؛ اما فردی که به خاطر پول با جنس مخالف خود ارتباط برقرار میکند، بیشتر به دلیل میل به تجمل گرایی، مصرف بیشتر، مدگرایی و خرید کردن، به جنس مخالفی فراتر از چارچوب خانواده رو می آورد تا مورد حمایت او قرار گیرد.
در این زمینه تعداد زنانی که به دلیل فقر مادی به ارتباط با جنس مخالف رو میآورند بسیار کم است. اما وقتی زن به دلیل اینکه همسرش معتاد بوده و یا بیکار و مریض است خیانت میکند در واقع «فحشا» است؛ یعنی زن خودفروشی میکند تا نیازهای مالی خود را تامین کند.
7- تنوع طلبی
علت دیگر خیانت زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با همسرخود زندگی کند و شاید بارها و بارها ازدواج کرده است.
بهترین راهکار این است که باید علت این رابطهها را در سطح فردی مشخص شود و باید فرد به روانشناس مراجعه کند. باید مشخص شود که فرد اختلالات شخصیتی دارد و یا خیر. ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد، برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و در سطح خانوادگی باید مداخلات اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد.
برای اینکه در جامعه زنان آسیب نبینند و برای حفظ حریم خانواده بیشتر خانوادهها باید آموزش ببینند. آموزشهایی از طریق رسانههای گروهی، تلویزیون، رادیو و... باید صورت گیرد و این افراد باید متوجه شوند که چنین مسائلی چقدر میتواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد کند.
92/6/6
9:13 ص
بی تردید خشم و عصبانیت زمینه ساز ایجاد حس تنهایی و در نتیجه افسردگی و مختل شدن نظام زندگی خصوصا زندگی زناشویی است. افرادی که جنبه خودکنترلی آنها تا حدودی کم است می بایست مسئولیت این جبهه گیری ها را بر عهده گرفته و............
پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه میگیرد. بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل یه شرکت در اعمال آسیبزای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است. در ایران یکی از عمده ترین علتهای مرگ و میر جوانان پرخاشگری آنها به یکدیگر است. نگاهی کوتاه به اطراف نشان خواهد داد که همانگونه که الیوت ارونسون گفته است عصر ما عصر پرخاشگری است.
عوامل خانوادگی پرخاشگری
خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از:
-نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک
- وجود الگوهای نامناسب
- تاثیر رفتار پرخاشگرایانه
- تنبیه والدین و مربیان
عوامل محیطی
عواملی که در پیرامون انسان هستند می توانند در بروز یا تشدید پرخاشگری یا تعدیل آن اثر گذار باشد که برخی از اینگونه عوامل عبارتند از:
زندگی در ارتفاع خیلی بلند تغذیه ناقص الگوهای اجتماعی رسانه های گروهی و بازیهای ویدیوئی و زندگی در محیط های شلوغ پرازدحام و پر سر و صدا.
با این مقدمه احتمالا متوجه شده اید که بی تردید خشم و عصبانیت زمینه ساز ایجاد حس تنهایی و در نتیجه افسردگی و مختل شدن نظام زندگی خصوصا زندگی زناشویی است. افرادی که جنبه خودکنترلی آنها تا حدودی کم است می بایست مسئولیت این جبهه گیری ها را بر عهده گرفته و برای درمان خود از انجام توصیه های مشاورین امر غفلت نورزند چرا که ادامه دار شدن این پرخاشگری در کانون خانواده خصوصا در قبال همسر می تواند موجبات تزلزل نظام خانواده را ایجاد کند.
لذا در ادامه به خانمهایی که دارای همسر عصبانی و پرخاشگر هستند این توصیه ها را ارایه می دهیم:
* ابتدا باید مطمئن شوید که مشکل ساز اصلی خودتان نیستید. باید یقین کنید که اشتباه نمی کنید. سپس می توانید مطمئن باشید که طغیان شوهر پرخاشگر، ریشه در مشکلات خودش دارد و رفتار شما سبب پرخاشگری وی نیست.
* اگر مطمئن شوید که بددهنی شریک زندگیتان ریشه در زندگی سخت گذشته ی او دارد و یا به مسایل ژنتیکی و وراثتی مربوط است، آرامش بیشتری خواهید یافت و آگاهی شما به اینکه عامل به وجود آمدن پرخاشگری همسرتان نبوده اید، سبب آرامش شما خواهد شد.
* آگاهی دقیق از میزان و زمان بددهنی همسرتان، به شما کمک می کند از تهاجم او آسیب کمتری ببینید.
* فردى که از همسرش توجه، عاطفه و محبت مى خواهد باید توجه داشته باشد که دیگرى نیز این حق را دارد که چنین انتظارى داشته باشد. از سوى دیگر، درک نیازهاى واقعى و طبیعى همسر به دور از اینکه به آن اعتقاد داشته باشد یا نه، برآورده کردن آن موجب رضایت از زندگى مى شود و بى توجهى به آن خودخواهى است.
* با قاطعیتی آمیخته با احترام، از او بخواهید عادت خویش در به کار بردن زور و قدرت مردانه را ترک کند، لازم است به او بگویید تا خواسته های شما را دقیقا ندانم نمی توانم کاری برای شما بکنم. خوب است تا در این مورد وارد مذاکره شویم و با مصالحه پیش ببریم. لذا وقتی که احساس پرخاشگری دارد بایستی به خودش زمان بدهد، قدم بزند تا بتواند ناراحتی حقیقی و گله هایی را که با شما دارد؛ از عصبانیت ناشی از مشکلاتی مانند مسائل مربوط به کارش را تشخیص داده و با هم قاطی نکند. آنگاه گفتگو را از سر بگیرد. حتی امکان دارد بخواهد به اتاقی دیگر برود و به بالش ضربه بزند.(اطاقش را خالی کند) تازمانی که از رفتار خود پشیمان شود و بتواند ناراحتی های بیرون از منزل را درمان کند. به او اجازه بدهید بداند علی رغم اینکه از او حمایت می کنید تا خودش را از شر خشم کهنه پاکسازی کند، نباید آن را به شما منتقل کند.
* همسر پرخاشگر شما، نیاز دارد از کمکهای تخصصی بهره مند شود تا خشم خود را بشناسد و درمان کند. شوهر شما وقتی با شما قهر می کند و یا احتمالا الفاظ رکیک به کار می برد به احتمال زیاد از خودش متنفر می شود، اما چون راه و روش دیگری نمی شناسد و نمی داند چطور باید عمل کند این گونه عمل می کند. شما می توانید به متخصص خبره ای مراجعه کنید تا همسرتان مدیریت خشم را فرا بگیرد و منشا اولیه عصبانیت او پیدا شود.
* ضمن اینکه در مقابل شوهر خود که وجودش در زندگی شما مهم و م?ثر است، باید از موضع خود حمایت کنید برای تغییر اوضاع نیز باید طوری عمل کنید و قدم پیش بگذارید که پایه های اصلی زندگی تان استحکام خود را از دست ندهد. یکی از این راه ها، جلب حمایت اطرافیان است.
می توانید برای تسکین احساسات برانگیخته ی خود:
-به دوستان دیگرتان توجه بیشتری کنید.
-برای انجام امور روزمره وقت بیشتری صرف کنید.
-در فعالیت اجتماعی شرکت کنید و بدین ترتیب برای به دست آوردن فرصت های طلایی و چگونگی بهبود بخشیدن به روابط خود با دیگران تلاش کنید.
منابع: سایت بهزیستی، مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی همراه با تغییرات و اضافات،تبیان
92/6/5
6:59 ع
شوهرانی که قابل ستایش اند
1- تلاش در راه رفاه خانواده:
خداوند رزاق و رحیم در قرآن کریم میفرمایند:
«مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید،... اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است.» (1)
پیامبر اکرم صلیالله و علیه واله وسلم میفرمایند:
«بی همسرانتان را همسر دهید ، زیرا خداوند در پرتو ازدواج، اخلاق آنان را نیکو میگرداند و رزق و توان مالی آنها را وسعت میدهد، و بر مروّت و ارزشهای انسانیشان میافزاید.» (2)
امیر مومنان علیعلیهالسلام میفرمایند:
«خداوند متعال روزی همه را تضمین کرده و قوت آنان را معین ساخته ... هر کس زنده باشد، روزیاش بر اوست و هر کس بمیرد، بازگشتش به سوی اوست...»(3)
اما رضا علیهالسلام در رابطه با تلاش مرد در راه رفاه خانواده میفرمایند:
«کسی که از راه حلال برای رفاه خانوادهاش تلاش میکند، همانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد میکند.» (4)
با توجه به دستور الهی و کلام نورانی معصومین (علیهمالسلام) باید به این نکته دقت داشت که نفقه زن بر شوهر واجب است، یعنی قانوناً و شرعاً مرد موظف است کلیه مخارج خانواده از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، دارو و درمان و... را تامین نماید و در صورت امتناع یا کوتاهی ایشان، شرعاً و قانوناً مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
بنابراین مرد خردمند و آیندهنگر و با تدبیر، حساب دخل و خرج خانواده را به طور دقیق میکند. اشیاء و لوازم زندگی را نسبت به لزوم و احتیاج درجهبندی میکند. حوائج ضروری زندگی مانند خوراک و پوشاک را بر سایر چیزها مقدم میدارد و کار و شغلش، کمال جدیّت و تلاش را دارد و مقداری از درآمدش را برای حوادث ناگهانی روزگار از قبیل بیماری و ... کنار میگذارد. در کار و زندگیاش اعتدال و قناعت را در نظر دارد و از هر گونه اسراف و تبذیر خودداری میکند. و همه سعی و تلاشش این است که با توکل بر خدا، از راه حلال و در حدّ توان و اعتدال، وضع اقتصادی خانواده را بهتر کند.
2- نظافت و آراستگی:
نظافت و تمیزی از ارکان زندگی انسان است، که حیات و لذت بردن از حیات، بستگی به آن دارد. نظافت در خانه، کوچه، بازار، اداره و مغازه ضروری و اجتنابناپذیر است. نظافت با خوردن، آشامیدن، پوشیدن و حتی نفس کشیدن انسان ارتباط دارد.
در نظام آفرینش، خداوند متعال همه موجودات را زیبا آفرید ، خصوصاً انسان که گل سر سبد خلقت است زیباتر. در بین انسانها خداوند سبحان خلقت زنان را نسبت به مردان زیبا پسندتر و نظافت دوستتر آفریده است.
پیامبر اسلام صلیالله علیه و اله وسلم میفرمایند:
«هر چه میتوانید پاکیزه باشید، زیرا خداوند اسلام را بر پاکیزگی بنیان نهاده و جز مردم پاکیزه کسی به بهشت نمیرود.» 5
و امام باقر علیه میفرمایند:
«همان گونه که مردان دوست دارند زینت را در زنانشان ببینند، زنان نیز دوست دارند زینت را در شوهرانشان ببینند.» 6
و در همین رابطه امام کاظم علیهالسلام میفرمایند:
«آراستگی شوهر موجب عفت زیاد همسر میشود و بیعفتی زنان به خاطر ناآراستگی شوهرانشان بوده است.» 7
مرد
3- بوی دهان و مسواک زدن:
یکی از دستورات مهم اسلام که بر انجام آن تاکید فراوان شده است مسواک زدن میباشد. زن و شوهر به خاطر نزدیکی بسیاری که با یکدیگر دارند و به واسطه همسری، از بوی دهان یکدیگر یا شادان و خرّم میشوند و یا افسرده و متنفر.
پیامبر اکرم صلیالله علیه واله وسلم خطاب به مردان میفرمایند:
«لباسهای خود را تمیز کنید و موهای خود را کم کنید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید، که بنیاسرائیل چنین نکردند تا زنانشان به فساد کشیده شدند.»8
امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرمایند:
«مسواک کردن موجب رضایت خداست و سنّت پیغمبر صلیالله علیه وآله و سلم است و پاککننده دهان است.» 9
همانطور که مرد همسر خود را عفیف و پاکدامن میخواهد، خود نیز باید عفیف و پرهیزگار باشد. باید مواظب رفتار، کردار و گفتار خود باشد و از هواهای نفسانی پیروی نکند. هرگز از زیباییهای زنان دیگر در نزد همسر خود سخن نگوید.
4- حفظ عفت و پاکدامنی خود:
همانطور که مرد همسر خود را عفیف و پاکدامن میخواهد، خود نیز باید عفیف و پرهیزگار باشد. باید مواظب رفتار، کردار و گفتار خود باشد و از هواهای نفسانی پیروی نکند. هرگز از زیباییهای زنان دیگر در نزد همسر خود سخن نگوید و... .
پیامبر امین اسلام صلیالله علیه و اله وسلم میفرمایند:
«نسبت به زنان دیگران عفت داشته باشید، تا دیگران نسبت به زنان شما عفت داشته باشند.» 10
امام علی علیهالسلام در باره پرهیز از نگاه به نامحرم و خطر آن میفرمایند:
«قلب، کتاب چشم است (آنچه چشم ببیند در قلب نشیند). 11
و در همین رابطه امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«نگاه شهوت آلوده، تیری زهرآگین از تیرهای ابلیس است و چه بسیار از نگاههای به نامحرم که سبب اندوه و حسرت طولانی میشود.» 12
بنابراین نگاه به نامحرم حرام است و مرد مسلمان نباید به زن نامحرم خیره شود و با قصد لذّت به او نگاه کند. و مهمترین هدف اسلام در ممنوع کردن نگاه به نامحرم مراقبت از کانون گرم خانواده، ثبات پایههای زندگی خانوادگی و حفظ اخلاق جامعه است.
گذراندن اوقات فراغت در کنار همسر و فرزندان سبب به وجود آمدن تفاهم و صمیمیّت، انس و الفت، عشق و محبّت بین اعضای خانواده میشود و مهمتر اینکه شوهر از مسائل خانواده (کمبودها و کاستیها و دیگر مشکلات احتمالی) اطلاع پیدا میکند و زمان اختیار و کنترل خانواده همچنان در دست اوست.
5- وقتگذاری برای همسر:
اشتغال و کار بیرون از منزل برای مرد یک امر ضروری، لازم، نیکو و مورد پسند است؛ در عین حال، وضع باید به گونهای باشد که مرد ساعاتی را در خانواده و در جمع صمیمی همسر و فرزندان حضور داشته باشد. مثلاً به غیر از ساعات شبانه روز که مقداری را در اختیار آنان میگذارد ، روزهای تعطیل آخر هفته و نیز تعطیلات سالانه را با آنها بگذراند. اگر به گردش و تفریحی برای رفع خستگی میرود، آنها را فراموش نکند.
گذراندن اوقات فراغت در کنار همسر و فرزندان سبب به وجود آوردن تفاهم و صمیمیّت، انس و الفت، عشق و محبّت بین اعضای خانواده میشود و مهمتر اینکه شوهر از مسائل خانواده (کمبودها و کاستیها و دیگر مشکلات احتمالی) اطلاع پیدا میکند و زمان اختیار و کنترل خانواده همچنان در دست اوست. از درس و بحث و فرزندان و نیازهای آنها اطلاع پیدا میکند و زمینه رشد و شکوفایی استعدادها و ارتقاء علمی ایشان را فراهم مینماید و فرزندان نیز اعتماد بیشتری نسبت به پدر خود پیدا میکنند و با همه وجود به او مهر و عشق و علاقه میورزند و مطمئن هستند که او در همه لحظات یار و یاور و غمخوار آنها میباشد.
اما متاسفانه مشاهده میشود چه بسیار خانوادههایی که شوهر در آن فقط اسمی دارد و نقش او تنها تهیه غذا و لباس برای اهل خانه است. و چه بسیار خانوادههایی که در اثر غفلت و سهل انگاری مرد خانواده، زن و یا فرزندان دچار مشکلات فراوان، گمراهیها، انحرافات اخلاقی، اعتیاد و ... شدهاند که اگر شوهر (پدر) قبلاً مقداری از وقت خود را صرف آنها کرده بود، هرگز چنین وضعی پیش نمیآمد.
بنابراین بسیار نیکو و بجاست که شوهر، هر گاه به منزل وارد میشود، پس از سلام و احوالپرسی گرم و صمیمی، چند لحظهای از وقت خود را در اختیار اعضای خانواده بگذارد و با آنها مشغول به تناول چای، شربت، میوه و غذا شود و پس از گفتگوی صمیمانه خانوادگی، به سایر فعالیتهای خصوصی خود از قبیل: مطالعه روزنامه، مجلات، کتب علمی و حسابرسیهای تجاری و... بپردازد.
92/6/5
6:58 ع
92/6/5
6:55 ع
دختران و پسران دیروز؛ زوج های امروز
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که بعد از عقد، احساس کنید همسرتان گاهی شبیه یک دختربچه یا پسربچه رفتار می کند. دنیای مجردی خود را به زندگی متاهلی ترجیح می دهد و درست مثل یک نوجوان سمج، برای حفظ رویه قبلی زندگی اش پافشاری می کند. طوری که انگار ازدواج چیزی به زندگی او اضافه نکرده است؛ با دوستانش به اندازه سابق رفت و آمد می کند، شما را در مقابل فامیل و در مهمانی های رسمی تنها می گذارد و تلاشی برای تبدیل شدن به یک «زوج» از خود نشان نمی دهد.
حقیقت این است که این اتفاق تقریباً برای همه افراد ممکن است رخ بدهد ولی کم یا زیاد آن بستگی به خود افراد و میزان درک و شناختشان از دنیای تاهل دارد. کسانی که در یک خانواده پر جمعیت زندگی می کنند و از قضا جزو بچه های آخر هم هستند در این زمینه تجربه های زیادی دارند. آنها خواهر و برادران متاهل خود را دیده اند و می دانند که زندگی بعد از تاهل تفاوت های عمده ای با زندگی دوران تجرد دارد. آن ها حتی ممکن است با مشاهده دقیق زوج های اطرافشان به این نتیجه مهم برسند که دختران و پسران دیروز زنان و شوهران امروزند و این اصل ساده ای است که نشان می دهد چقدر در کنار آمدن با ازدواج موفق عمل می کنند.
بسیاری از علایق شما، ارتباط چندانی به اصول شخصیتی و اعتقادی شما ندارد؛ یعنی دلیلی ندارد که در صورت ناهماهنگ بودن این علایق، شما دو نفر به درد زندگی با هم نخورید اما حداقل می شود گفت که این مسائل باید قبل از آن که دردسر بسازند به نوعی حل شوند
مرگ عشق
ازدواج در حقیقت صرف نظر از دو نفر شدن، به معنی تغییرات اساسی در عادت های رفتاری ماست. عادت هایی که ما در زمان قبل از ازدواج داریم گاهی چندان هم جالب نیستند اما باید در بعد از ازدواج اصلاح شوند تا مشکل ساز نباشند؛ فرض کنید کسی که عادت به عطسه های بلند دارد در زمان مجردی ممکن است رفتارش را مشکل ساز نبیند و در برخوردهای اول جلوی سر و صدای اضافه را بگیرد و مؤدبانه عطسه کند، اما این عادت در این فرد باقی مانده است و در طول زمان بالاخره بروز می کند و آن وقت است که مشکل ساز می شود و ممکن است برچسب رفتار بی ادبانه و آداب معاشرت ندانستن روی او زده شود.
شاید به نظر شما این مثال خیلی پیش پا افتاده تر از آن باشد که بخواهید جدی اش بگیرید اما باور کنید گاهی همین مسائل کوچک هم می توانند مشکل ساز شوند چه رسد به عادت هایی مثل وابستگی به والدین، رفیق بازی، تنبلی، زیادخوابی، بددهنی و...
قلب
البته باید دقت کنید که بسیاری از علایق شما، ارتباط چندانی به اصول شخصیتی و اعتقادی شما ندارد؛ یعنی دلیلی ندارد که در صورت ناهماهنگ بودن این علایق، شما دو نفر به درد زندگی با هم نخورید اما حداقل می شود گفت که این مسائل باید قبل از آن که دردسر بسازند به نوعی حل شوند.پس بهتر است به جای این که به دنبال یک عشق رؤیایی بگردید، به موضوعاتی که چندان کم هم نیستند فکر کنید که ممکن است این عشق رمانتیک و رؤیایی را برای همیشه به یک تنفر ابدی تبدیل کند.
به آدم های دور و برتان خوب دقت کنید و تمام چیزهایی را که ممکن است روزی برای شما تبدیل به یک مشکل شوند در نظر بگیرید. برای این که چیزی از قلم نیفتد یادداشت برداری کنید و سپس در مورد مسائل به طور مشترک راه حلی برای آن بیابید. در وهله اول تغییر را از خودتان آغاز کنید. این که یک زن و یک مرد چطور باید باشند و چه رفتاری را نباید داشته باشند. بعد می توانید معیارهایتان را به مرور زمان کامل کنید و در جلسات خواستگاری با همسرتان درمیان بگذارید. تنها یادتان باشد ریزبینی و جزئی نگری را از حد نگذرانید و مسائل تغییر پذیر کوچک را زیاد بزرگ نکنید.
در ابتدای ازدواج چشمانتان را باز کنید بعد از ازدواج چشمانتان را به روی مسائل ببندید. یعنی هر چه پیش از ازدواج تلاش می کردید چشمانتان را باز کنید و موشکافانه با رفتارها و گفتارها مواجه شوید، سعی کنید پس از ازدواج بیشتر چشمانتان را به روی مسائل ببندید
راه حل
در آخر یک توصیه اساسی و آن این که این توصیه ها مربوط به پیش از ازدواج است اما زمانی که با رعایت تمام تصمیم ها ازدواجتان قطعی شد، باید به طور معکوس عمل کنید. در ابتدای ازدواج چشمانتان را باز کنید بعد از ازدواج چشمانتان را به روی مسائل ببندید. یعنی هر چه پیش از ازدواج تلاش می کردید چشمانتان را باز کنید و موشکافانه با رفتارها و گفتارها مواجه شوید، سعی کنید پس از ازدواج بیشتر چشمانتان را به روی مسائل ببندید. اما این به معنی دست کشیدن از تغییر دادن عادات بد خودتان نیست. گذشت داشته باشید و همواره برای بهتر شدن تلاش کنید.
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...