سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

92/6/9
11:50 ص

وقتی داماد کوچکتر است


لازم نیست حتما پای صحبت مادربزرگ ها و ریش سفیدهای فامیل بنشینید تا بشنوید که زن باید در چهار چیز از مرد کمتر باشد و یکی از آنها سن است؛ این اعتقاد سنتی هنوز هم پس ذهن خیلی از خانواده های ایرانی جا خوش کرده و بزرگترین مانع ازدواج دختران و پسرانی است که فاصله سنی معکوس دارند.

 

وقتی داماد کوچکتر است

 

 



با این حال، اگر شما هم جزء کسانی هستید که معتقدند در دنیای مدرن این حرف ها جای بحث ندارد و ازدواج امروزی چیزی فراتر از سن و قد و علم و مال است، توصیه می کنیم قبل از هر اقدامی چند دقیقه ای پای صحبت جامعه شناسان و روانشناسانی بنشینید که چند پیراهن از شما بیشتر پاره کرده اند و چند کتاب بیشتر از شما خوانده اند؛ بعد از آن مختارید هر طور که دوست دارید تصمیم بگیرید؛ اما نه با چشم و گوش بسته!



نه، تو تنها نیستی!


قبل از هر چیز، بگذارید چند برگ از آمارهای رسمی را برایتان رو کنیم که نشان می دهند ازدواج هایی با فاصله سنی معکوس در حال رواج است.

بررسی هایی که در فاصله سال 84 تا 87 انجام شد، نشان می داد که این نوع ازدواج ها به صورتی کند و زیر پوستی در حال افزایش هستند. به طوری که در شش ماه اول سال 87 در 77.4 درصد از ازدواج ها مرد از زن بزرگتر بوده و در 10.4درصد ازدواج ها، کوچکتر.

در حالی که همین فاصله سنی معکوس در سال 1384 10.1درصد بود. بنابراین رشد 0.3 درصدی، اگر چه ممکن است خیلی رقم زیاد و فاجعه باری نباشد اما می تواند خبر از یک تغییر الگوی ازدواج در جامعه ایران بدهد که از نظر جامعه شناسان کمی خطرناک است.



یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان همسران، بروز تفاوت سنی معکوس است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، چون این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.فرهنگ سنتی ایران می گوید

بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است

محققان چه می گویند؟



دکتر امان الله قرایی مقدم، سرشناس ترین جامعه شناس و محققی که روی این موضوع پژوهش انجام داده، می گوید: «ما با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام دادیم، به این نتیجه رسیدیم که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان همسران، بروز همین تفاوت سنی معکوس است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، چون این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.

فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین این گونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.

از سوی دیگر، خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. به خصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند.

اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، چون پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند. البته شاید چنین ازدواج هایی نکات مثبتی هم داشته باشند مثل اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر.

ولی کنار این نکات مثبت، این نکات منفی است که خود نمایی می کند زیرا اگر خود فرد پذیرای شرایطش باشد، تا اندازه ای می تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند و تأثیرات منفی این برخوردها همیشه در زندگی خانوادگی آنان بروز می یابد.»



همیشه این زوج های ناراضی و شکست خورده هستند که به روانشناسان مراجعه می کنند و زوج های موفق، دلیلی برای مراجعه های این چنینی ندارند. بنابراین قرار نیست هر هشداری که روانشناسان می دهند، به معنی شکست حتمی یک ازدواج با فاصله سنی معکوس باشد. اما باز این هم دلیل نمی شود که صحبت های این روانشناسان و جامعه شناسان را جدی نگیرید و به هشدارهای آنها فکر نکنید




زنی به جای مادرتان

اما در مقابل، دیدگاه مثبت تری هم وجود دارد  که در صحبت های دکتر ایرانپور، تحلیل گر مسائل خانواده به آن می رسیم: «اگر تفاوت سنی میان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است.

در این شرایط زنی که 3 یا 4 سال بزرگتر از شوهرش است، معمولا در برابر موضع مرد کوتاه می آید و می کوشد مطیع باشد.

در صورتی که هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در زن بیشتر می شود.

مثلاً زنی که 10 سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد می کند.»



چشمان کاملا باز

دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران هم سعی می کند طرف مثبت و منفی این ماجرا را از نگاه روانشناسی توضیح دهد: «معمولا گفته می‌شود اختلاف سن چهار تا هفت سال مناسب است اما باید به نکاتی توجه کنیم. اولا خانم‌ها زودتر به بلوغ عقلی و جسمی می‌رسند و در نتیجه پختگی‌ روانی لازم را زودتر پیدا می‌کنند.
ازدواج

موضوع دیگر، زایمان و بارداری است که در نتیجه آن طراوت و شادابی خود را زودتر از دست می‌دهند و تفاوت‌ها آشکار می‌شود. نیازهای جنسی خانم‌ها نیز زودتر فروکش می‌کند، در حالی که در آقایان این طور نیست.

موضوع دیگر، آمادگی زودتر زنان برای ازدواج و بلوغ اجتماعی است و بنابراین فاصله چهار تا هفت سال را می‌توان پیشنهاد کرد که هماهنگی همسران بیشتر و احتمال بروز اختلاف کمتر است. اگر اختلاف تحصیلات و طبقاتی و... وجود نداشته باشد، با رعایت اختلاف سن مناسب، اختلاف همسران به حداقل می‌رسد.

اما الزاما نمی توان گفت که اگر زن از مرد بزرگ‌تر باشد، ازدواج به شکست می‌انجامد. چون اختلاف سنی مناسب فقط یکی از معیارهای ازدواج ایده‌آل است اما ممکن است بعضی موارد به طلاق ‌انجامد یا مرد خانواده دو بار ازدواج ‌کند و راه‌های ناصواب را در پیش ‌گیرد.

البته مواردی هم وجود داشته است که زنی از مرد بزرگ‌تر بوده و زندگی موفقی هم داشتند اما آنان آگاهانه با علم به نادرست بودن این کار، اقدام به ازدواج کرده‌اند و دوم اینکه از پیش آماده شده اند که بسوزند و بسازند.

چون واقعیت این است که عشق بدون تدبیر، ‌یک جور دیوانگی است و احتمال موفقیت ازدواج و زندگی را کم می‌کند.»





شاید شما خوشبخت شوید!



بله درست است! همیشه این زوج های ناراضی و شکست خورده هستند که به روانشناسان مراجعه می کنند و زوج های موفق، دلیلی برای مراجعه های این چنینی ندارند.

بنابراین قرار نیست هر هشداری که روانشناسان می دهند، به معنی شکست حتمی یک ازدواج با فاصله سنی معکوس تعبیر شود.  اصلا شاید شما جزو موارد موفق این ازدواج ها باشید.

اما باز این هم دلیل نمی شود که صحبت های این روانشناسان و جامعه شناسان را جدی نگیرید و به هشدارهای آنها فکر نکنید. وارد شدن به یک زندگی جدید، آنقدر مبهم و حساس است که نمی توانید بدون آگاهی از خطرات احتمالی آن پا پیش بگذارید!



  

92/6/9
11:49 ص

راز ارتباط های ماندگار


تا به حال شده فکر کنید که چه عواملی موجب احساس امنیت و آرامش، دوستی و صمیمیت متقابل، امیدواری به زندگی و شعف زوجین می شود؟

 

ezdevaj

 

تا به حال شده فکر کنید که چه عواملی موجب احساس امنیت و آرامش، دوستی و صمیمیت متقابل، امیدواری به زندگی  و شعف زوجین می شود؟

 

متعهد بودن به عشق، بخت و اقبال، شور و اشتیاق، وجود علایق و یا ارزش های مشترک، یافتن شخص مناسب خود و... مولفه هایی هستند که اکثر افراد موفقیت ازدواج را وابسته به آنها عنوان می کنند  و روابط صمیمانه خود را به آنها نسبت می دهند. علاوه بر عناصر مطرح شده فوق آشنایی با مهارت های میان فردی همچون گوش دادن، مذاکره،کنترل خشم و برخورد مؤثر با آن و ... به تحقق روابط پایا و پردوام زوج ها کمک شایانی می کند. هم صحبتی زن و شوهر با یکدیگر، برای رشد و بقای احساس صمیمیت آنها نقش مهمی دارد، چرا که در نتیجه آن است که طرفین می فهمند دیگری چه می گوید و تدریجاً از این که می توانند آزادانه حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند لذت می برند. به عبارتی دیگر، گفتگویی که پایان خوش دارد نشانه صمیمیت است.

 

چه بسا بسیاری از زوج ها و شاید بتوان گفت اغلب آنها از مهارت های لازم برای گفتگو با یکدیگر برخوردار نیستند و به هنگام صحبت علی رغم حسن نیت به بیراهه می روند و به جای گفتگوی نرم و ملایم به شکایت و گله مندی های خشمگینانه، انتقاد، بهانه گیری، تهدید و مشاجره با هم می پردازند و بی آنکه بخواهند گرفتار سوء تفاهم، دلسردی و تکدر خاطر می شوند.

لذا، در ادامه این مقاله قصد بر آن است که شما را با هنر گفتگو در زندگی زناشویی آشنا سازیم، اما قبل از برشمردن اصول صحیح گفتمان، لازم دیدم این نکته را یادآوری کنم که تغییر به این سادگی میسر نیست، اما می توان مهارت های جدید را آموخت و با ممارست و تمرین آنها را درونی نموده  و در زندگی به کار بست.

 

• سعی کنید با همسر خود به طور روشن و جامع صحبت کنید.

برخی از همسران  در تبادل افکار و احساسات خود به یکدیگر با مشکلاتی روبرو هستند. بعضی مواقع زن و شوهر خواسته هایشان را طوری مطرح می کنند که به درک طرف مقابل منجر نمی شود.  مبهم حرف می زنند، در حاشیه حرف می زنند، حتی در مواردی هم با آنکه درباره  یک موضوع صحبت می کنند اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است که نمی توانند منظور هم را متوجه شوند و... حال با این اوصاف، فکر می کنند که همسرشان منظور آنها را دقیقاً و آنطور که هست متوجه شده است؛ به عبارتی دیگر، آنها به دو زبان متفاوت حرف می زنند. این برداشت ها باعث سوء تفاهم شده و موجبات ناراحتی زن وشوهر را فراهم می سازند، چرا که هر کدام دیگری را متهم می کنند و از تقصیر خود بی خبر هستند. برای رفع سوء تفاهم بهتر است پیام جملات شما کامل و روشن باشد.

از سوی دیگر، برای برقراری یک رابطه مفید، همسران بایستی در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند. همسران باید متوجه باشند که ما از گفتگو اهداف متفاوتی داریم، پس نسبت به احساسات همسرتان حساس باشید تا راه های مناسب ارتباط با همسرتان را پیدا کنید.

 

• با علاقه گوش بدهید.

گوش دادن مهمترین مهارت ارتباطی است که می تواند صمیمیت را به وجود آورد و باعث حفظ صمیمیت شود. تحقیقات نشان داده است که اختلاف مشهودی  بین مردان و زنان در زمینه گوش دادن وجود دارد.

 

زنان با ابراز کلمات  پیام گوش کردن را به گوینده القاء می کنند در حالی که مردها توجه خود به گفته ها را به صورت سکوت کردن نشان می دهند. به همین دلیل است برخی از خانمها  از عدم توجه همسرشان به حرف های آنان شاکی هستند و حال آنکه همسرانشان  مدعی هستند که صحبت های آنان را شنیده اند.

زمانی که به حرف های همسرتان خوب گوش می دهید او را بهتر درک کرده  و از دیدگاه او هم به مسائل نگاه می کنید و متوجه می شوید که چرا همسرتان چنین می گوید و چنین می کند. فراموش نکنید که گفتگو مبادله اطلاعات و نقطه نظرهاست، بهتر است که به زبان خود و به طور خلاصه ، درک و برداشت خود را از گفته های او بیان کنید و نشان دهید که به راستی گوش می دهید و همسرتان را از تردید بیرون آورید.

 

• از گفتن جملات با فاعل « تو» خودداری نمایید.

آشنایی با مهارت های میان فردی  به تحقق روابط پایا و پردوام زوج ها کمک شایانی می کند

•  صحبت های یکدیگر را قطع نکنید.

قطع صحبت، در کسی که صحبت او قطع می شود احساس نارضایتی ایجاد می کند و فرد افکار منفی همچون "قلدر است فکر می کند بهترین حرف از آن اوست " را در ذهنش پرورش می دهد. د رحالی که این فقط یک عادت ناپسند است و هیچ ارتباطی با خودمحوری و ساز مخالف زدن فرد ندارد و با طرز صحبت او مرتبط می باشد. بنابراین توصیه می شود با همسرتان در این زمینه به گفتگو بپردازید و احساسات خود را به هنگام وقوع این رفتار بیان کنید و شروع به تمرین حذف رفتار نمایید تا به تدریج این عادت را از خزانه رفتارهایتان دور سازید.

 

• سعی کنید ماهرانه سوال کنید.

نحوه پرسش سوال بسیار مهم است. یک سوال می تواند آغازگر، ادامه دهنده و یا اتمام  یک صحبت باشد. سوال مفید و حساب شده موجب تشویق افراد به ادامه گفتگو می شود اما برعکس یک سوال بی موقع  و کنایه دار ، افراد را از ادامه گفتگو باز می دارد. هرگز سوالتان را با کلمه پرسشی "چرا"  آغاز نکنید.  بعضی مواقع کلمه "چرا"  برای شنونده تداعی گر شماتت ها و سرزنش ها  و اشتباهات گذشته است و نیز  گاهی به عنوان نمادی از بی اعتمادی و یا حتی سوءظن تلقی می گردند و موجب ایجاد حالت تدافعی در مخاطب می شوند. در رابطه بین همسران این نکته بسیار حائز اهمیت است؛ لذا از طرح این نوع سوالات اجتناب کرده و سوال را به طرق دیگری بپرسید. مثلاً  به جای سئوال «چرا عصبی هستی؟»  می توان پرسید «آیا مشکل پیش آمده که ناراحت به نظر می رسی؟».

 

• حرفتان را بزنید ولی از عبارات داوری کننده، انتقاد آمیز اجتناب کنید.

مثلاً به جای اینکه  بگوئید «تو هرگز  در خرید خانه به من کمک نمی منی» بگوئید «اگر با هم به سوپر مارکت برویم بهتر نیست».

 

• از توهین، تهمت، سرزنش، مقایسه منفی و تهدید بپرهیزید.

 

• از برچسب زدن خودداری کنید.

برچسب ها (بی ملاحضه، عصبی،لجباز، و...) موجب ناراحتی و دلخوری طرف مقابل می شوند و  نتیجه گفتگو  را منفی  می سازند.

 

• از مطلق گویی اجتناب کنید.

به جملات زیر توجه کنید:  "او همیشه دیر می کند"، "هرگز به این موضوع اهمیت نمی دهد". واژه های «هرگز» یا «همیشه»  معمولاً اشتباه هستند. چرا که  به ندرت کسی را  می توان پیدا کرد که همیشه به طور  یکنواخت به واکنش های محیطی  پاسخ دهد.

 

• ذهن خوانی  نکنید.

به جای همسرتان فکر نکنید، احساس نکنید، تصمیم نگیرید، حرف نزنید و ... اکثر اوقات ذهن خوانی اشتباه باشد و  زمینه عصبانیت و دلخوری همسران را فراهم می سازد. بهتر است در هر موضوعی که برای شما سوال ایجاد می شود  از همسرتان  توضیح بخواهید.

 

• از گفتن «متأسفم» ترسی به دل راه ندهید.

روابط زناشویی ایجاب می کند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کرده اید در مقام پوزش برآیید و تأسف خود را به او اطلاع بدهید.


  

92/6/9
11:47 ص

شخصیتی افسانه‌ای داشته باشید          
 
آیا مایلید که شخصیتی افسانه‌ای داشته باشید؟!
یک شخصیت سالم و افسانه‌ای که زندگی سرشار از موفقیت و خوشبختی داشته باشد، چگونه آدمی است‌؟... 

شخصیتی افسانه‌ای داشته باشید

ممکن است برای شما تنها یک رویا باشد، اما دست برداشتن از عادت‌های نادرست و اندیشه‌های اشتباه یک افسانه و رویا نیست‌. برای آن که انسان موفق و خوشبختی باشید و از تمام استعدادهای خود استفاده کنید، تنها کافی است که اراده کنید و تصمیم بگیرید. یک شخصیت سالم‌، در تمام جنبه‌های زندگی‌اش توانایی خلاقیت و انجام کارهای جدید را دارد و نمی‌توان آن را به شغل‌های خاص‌، موقعیت‌های اجتماعی ویژه و یا تحصیلات بالایی محدود کرد. باید هنگامی که به نمونه‌ایی این چنین برخوردید رفتارش را زیر نظر بگیرید در حالات و عاداتش دقیق شوید ببینید چه خصوصیات بارزی دارند، آیا در نهایت به نتایج که من رسیده‌ام‌، دست می‌یابید؟ در بررسی چند نمونة افسانه‌ای به این نکات مهم رسیدم که آنچه در درجة اول اهمیت بود، این است که شاهد کسی بودم که همه چیز زندگی را دوست دارد. و تقریباً آمادة انجام دادن هرکاری هست‌.
او مشتاق زندگی بود و هر آنچه را که می‌خواست از زندگی طلب می‌کرد. پیک نیک‌، فیلم‌، کتاب‌، ورزش‌، شهر، مزرعه‌، حیوان‌، کوه و تقریباً می‌توان همه چیز را دوست دارد. وقتی در کنارش بودم از آه و ناله‌، گله و شکایت و نق زدن و افسوس خوردن خبری نبود، اگر باران می‌بارید، او دوست داشت‌. اگر هوا گرم بود و یا در ترافیک گیر می‌کردیم به جای غرغر کردن‌، بحث خوبی را مطرح می‌کرد و با هم گپ می‌زدیم‌. از ظاهر و قیافة خود راضی و خشنود بود. تلاش کاذبی برای این که با آراستن معایب ظاهری خودش را بپوشاند، انجام نمی‌داد. سالها زندگیش را پیگیری کردم همیشه خشنود و خرسند بود و هرگز در آرزومندی به سر نمی‌برد. او همانند کودکی دنیا را بدون ظواهرش پذیرفته بود و از گردش روزگار لذت می‌برد.
به سادگی با شرایط روزگار سازگار است و توانایی عجیبی در پذیرفتن و لذت بردن از همه چیز را دارد. اگر از او می‌پرسیدم‌: چه چیزی را دوست نداری‌؟ جوابی برای من نداشت‌. اگر زیر باران باشد طبعش به او اجازه نمی‌داد که از آن بگریزد زیر آن را بسیار زیبا و اعجاب‌انگیز می‌دانست و بهانه‌ای بود برای شکر خدا و آن را جزیی از زندگی می‌دانست‌.
اگر شرایط بدی پیش می‌آمد مثل بیماری‌، سیل‌، زلزله و... آنها را با آغوش باز نمی‌پذیرفت اما از طرفی هم حاضر نبود یک لحظه وقت خود را صرف شکوه و شکایت کند. اگر وضعیت بدی باید برچیده شود، با تمام قوا برای ریشه‌کن کردنش تلاش می‌کرد.احساس گناه نمی‌کرد و پذیرفته بود که همة ما جایز الخطا هستیم و سعی زیادی داشت تا از رفتارهایی که او را از سازنده بودن‌، باز می‌دارد، بپرهیزد. هرگز خود را برای گذشته‌ها ملامت نمی‌کند و گریه و زاری سر نمی‌دهد. به این نتیجه رسیده است که پشیمان شدن از گذشته نه تنها چیزی را عوض نمی‌کند بلکه باعث می‌شود که تصویری که هر شخص از خودش در ذهن دارد، ضعیف و ناتوان شود. تنها درس عبرت گرفتن از سختی‌های گذشته است که در وضعیت ما در آینده تأثیر مثبت و سازنده می‌گذارد. او در شرایطی که افراد عادی از کوره در می‌روند، تنها به لبخندی اکتفا می‌کند و با عوض کردن موضوع به آرامی و خونسردی از آن می‌گذرد. او یک صافی بسیار قوی در ذهن داشت که از ورود احساسات نامطلوب به ذهنش جلوگیری می‌کرد و به همین دلیل است هرگز قربانی احساسات و هیجانات منفی نمی‌شود.
آن طور نبود که همیشه خونسرد و بی‌تفاوت باشد اما هرگز مایل نبود که یک لحظه از زمان حال را به خاطر اتفاقاتی که در آینده می‌افتد و هیچ کنترلی بر آنها نداریم‌، از دست بدهد. او هرگز دنبال تأیید و تحسین دیگران نیست به اثر تشویق آگاه است اما این گونه نبود که از هر فرصتی از مردم برای خود احترام و تکریم بخرد. بسیار ساده و صادق و بی‌تکلف بود و هرگز در گفتارش کلماتی را به کار نمی‌برد که سبب خشم مخاطبین باشد. او به آرامی با آداب و رسوم کلیشه شده که برای بسیاری از مردم حائز اهمیت است‌، مخالفت می‌ورزد. او مخالف سرسخت غیبت و صحبت کردن درباره مردم بود. وقت خود را صرف ارزیابی زندگی مردم نمی‌کرد و به جای آن که دربارة مردم صحبت کند، با مردم صحبت می‌کرد و چنان درگیر زندگی خودش بود که اصولاً وقتی برای کارهای بی‌ارزش نداشت‌.
او سرشار از انرژی و شور زندگی بود. عشق و اشتیاق این انرژی بی‌پایان را در او به وجود آورده بود. ساعت کمی را به خواب و تنبلی اختصاص می‌داد. او قادر بود احساسات مخرب را دفع کند و برعکس به هیجانات سازنده سرعت می‌بخشد. هرگز از این نمی‌ترسید که کارهای خود را برای دیگران توجیه کند و برعکس اصلاً آزرده خاطر نمی‌شد که چرا فلانی مطابق میل من عمل نکرده است‌. مردم را هر طوری که بودند می‌پذیرفت بسیار ساده و بی‌ریا بود و هرگز تلاش نمی‌کرد که دیگران را تحت تأثیر خودش قرار دهد و یا برای خوشایند آنها لباس خاصی بپوشد. سعی نمی‌کرد دیگران را متقاعد کند که حق با اوست در جواب مخالفت دیگران می‌گفت‌: «مسئله‌ای نیست‌، ما صرفاً با هم متفاوتیم‌.» او به راستی زندگی می‌کند و شادمانی پاداش اوست‌. باور کن که خیلی سخت نیست‌. تصمیم بگیر از همین حالا از لحظه‌های زندگیت استفاده کنی و او را سرمشق خود قرار بده‌! 


  

92/6/9
11:45 ص

آیاخیانت مد شده است

 اینکه خیانت در جامعه وجود دارد یک حقیقت است و باید بپذیریم این رفتار و تنوع طلبی در اکثر مواقع از سوی مردان شروع شده است.  در حال حاضر روابط زن و مرد در جامعه باید آسیب شناسی شوند تا بفهمیم مسایلی مانند خیانت که در روزنامه ها و در مراکز مشاوره دیده می شود چگونه پیش آمده است. به عنوان یک مشاور تاکید می کنم اکثر مراجعانی که نزد روان شناسان می روند مسایلی نظیر ارتباط با فردی غیر از همسرشان را مطرح می کنند...

akairan

در روزنامه ها نیز چنین حوادثی را که گاه منجر به جنایت شده به وفور می توان دید و به نظر می رسد این نوع روابط که جامعه و فرهنگ نام خیانت را برای آن انتخاب کرده اند به نوعی مد یا مسری شده است. اینکه خیانت در جامعه وجود دارد یک حقیقت است و باید بپذیریم این رفتار و تنوع طلبی در اکثر مواقع از سوی مردان شروع شده. تشویق مردان یا دادن آزادی به آنها برای داشتن روابط متعدد باعث از بین رفتن قبح خیانت و عصیان زنان شده است.

در گذشته زنان با تفکر سنتی خیانت مردان را تحمل می کردند و اسم گذشت و فداکاری روی این رفتار گذاشته اند، اما در حال حاضر تکرار خیانت از سوی مردان باعث شده زنان فکر کنند دیگر نیازی به نجابت نیست و رفتار متقابل را پیشه می کنند. درواقع تفکر سنتی «خوب بودن» از بین رفته و جایگزینی ندارد. می توان گفت این اخلاق است که از بین رفته و ضد اخلاق جای آن را گرفته است. در پرونده اخیر مردی، بعد از اطلاع از خیانت همسرش، مرد مورد علاقه او را به قتل رسانده است. این زن ادعا می کند چون شوهرش معتاد بوده و او را دوست نداشته، با فرد دیگری ارتباط برقرار کرده است، در حالی که چنین دلایلی قابل قبول نیست چون در چنین شرایطی امکان طلاق برای زن فراهم است و این شخص می تواند با اثبات عسر و حرج یا گذشتن از حقوق شرعی خود طلاق بگیرد.

متاسفانه زنانی وجود دارند که به همسران شان خیانت کردند و معتقدند چون همسرشان آنها را تامین می کند پس باید به زندگی با او ادامه بدهند. بسیاری از آنها می توانند جدا شوند اما فقر مالی در صورت مستقل شدن آنها را آزار خواهد داد.

در حال حاضر تعدادی از زنان در جامعه ما به آینده امیدی ندارند و به دنبال فردی هستند که به او تکیه کنند، آنها در واقع با ازدواج قصد تامین مالی خود را دارند. از طرفی این ادعا که من شوهرم را دوست نداشتم و به همین دلیل خیانت کردم یک بهانه است، بهانه ای برای اینکه افراد شروع به پنهانکاری کنند. همان طور که ذکر کردم تفکر خیانت بین برخی افراد به یک مد و فرهنگ تبدیل شده و چون قانون و فرهنگ چنین اجازه ای را به مردان داده است زنان نیز رفتار متقابلی را انجام می دهند اما چون محتاج ترند، محتاط تر رفتار می کنند و طلاق نگرفتن را نشانه زیرکی خود می دانند. این در حالی است که همین رفتار منجر به جنایت می شود. البته این رفتار شامل مردان هم می شود، مردانی که در خانه همسرشان از بچه ها مراقبت می کند و خودشان بیرون از خانه با فرد دیگری رابطه دارند.

مردان جامعه به جای اینکه دنبال زنان فرهیخته باشند در جست و جوی زنانی با ظاهری زیبا هستند. همین باعث شده مردان دایم به فکر ظاهر بهتر باشند تا خود را ثروتمندتر نشان دهند، مجموعه این رفتارها زمینه را برای خیانت و جنایت فراهم می کند. در این میان همه افراد جامعه در به وجود آمدن این طرز تفکر سهیم هستند و من راه حلی برای آن پیشنهاد نمی کنم، چرا که جامعه به طور خودکار مکانیسم دفاعی لازم را انتخاب می کند.

به نظر من در حال حاضر نمی توان توصیه ای برای اصلاح جامعه داشت و توصیه ها تکراری شده اند. این در حالی است که جامعه به سمت جهانی شدن پیش می رود اما افراد ظرفیت، تفکر و آموزش لازم برای زندگی در چنین جامعه ای را ندارند و دچار تضاد می شوند.

در نهایت کار صحیح، این است که زنان به لحاظ اقتصادی مستقل باشند تا با مردی که دوستش دارند ازدواج کنند. اینکه ما بخواهیم جامعه را با پیشنهاد عوض کنیم نه تنها شدنی نیست بلکه غیرعلمی هم هست.


  

92/6/9
11:44 ص

راز وفادار ماندن شوهران

مدتی است لایحه حمایت از خانواده توجه بسیاری از ایرانیان به خصوص زنان را به خود جلب کرده است. اینکه این لایحه چه می گوید؟ چه موادی از آن حذف شده؟ چه موادی از آن تصویب شده و ... برای بیشتر ما مشخص است و البته با توجه به غیر مرتبط بودن جزییات این لایحه با مساله مورد بحث ما، به توصیف ریز آن نمی پردازیم. اما آنچه که مهم به نظر می رسد گویی این لایحه دوباره نگرانی بسیاری از زنان را زنده کرده وموجب شده که بسیاری از زنان احساس عدم امنیت در زندگی زناشویی شان کنند. اینکه همسر ما بتواند با داشتن برخی از شرایط به تجدید فراش بپردازد برای بسیاری از زنان ایرانی بسیار استرس آور و نگران کننده است و ممکن است این تصور رادر ذهن زنان ایجاد کند که...

akairan

آیا زندگی زناشویی من، ثبات لازم را دارد؟                                                       

به هر حال این یک امر مسلم است که برخی از مردان چه به لحاظ حقوقی و چه به لحاظ شرعی این امکان را دارند که همسر دوم را اختیار کنند و این کار را انجام می دهد. اما در مقابل تعداد بسیار زیادی از این دسته از مردان هم هستند که با وجود داشتن این شرایط، باز هم به تک همسری بسنده کرده و با وجود تمام مشکلاتی که دارند در کنار همسر اولشان وفادارانه می مانند.


بسیاری از ازدواج ها به دلیل ناتوانی زوجین در آگاهی و فهم پاره ای قوانین اساسی برای چگونه شاد و محکم نگاه داشتن ارتباط فی مابین با شکل مواجه می گردد


عنوان شدن این بحثها گاهی باعث می شود که زنان احساس نگرانی کنند و بخواهند به هر قیمتی که شده زندگی زناشویی خود را حفظ کنند اما حقیقت امر این است که در عرف و فرهنگ ما ایرانیان(چه زنان و چه مردان) خانواده را به صورت یک زن، یک مرد و یک الی چند فرزند معنا می کنند و به این صورت نیست که مانند برخی از کشورها تعدد زوجین امری طبیعی و رایج باشد و یا داشتن روابطی خارج از دایره خانوادگی رواج پیدا کرده باشد. در حقیقت مردان ایرانی آن قدر به خانه و خانواده اولیه و اصلی خود متعهد و وفادار هستند که شاید به جرات بتوان گفت اکثریت مردانی که اقدام به ازدواج مجدد کرده اند نیز، چند سال پیش از این اتفاق، به این فکر نبوده اند که لزوما همسری دیگری نیز اختیار کنند اما برخی از مشکلات، لغزشها و یا حتی کوتاهی ها(از جانب هر دو طرف) باعث روی دادن این مساله شده است. در حقیقت تعدد زوجین در کشور ما مساله رایجی نیست و به همین دلیل است که اگر از گوشه و کنار خبر تجدید فراش یک مرد(به هر دلیل) به گوش ما برسد تصور می کنیم این مساله بسیار رایج و گسترده شده و همین خطر زندگی ما را نیز تهدید می کند.

در این مقاله قصد داریم به شما عنوان کنیم که واقعیت امر چنین نیست و تحقیق و بررسی در زمینه زندگی خانوادگی ما ایرانیان(از ابتدا تا کنون) نشان می دهد که مردان ایرانی عموما علاقمند و متعهد به تک همسری بوده و بی انصافی است که بخواهیم این امتیاز آنها را نادیده بگیریم. اما از سوی دیگر این مساله، مجوزی برای زنان نمی شود که از زندگی زناشویی خود غافل شوند و یا با نیازهای همسر خود ساده انگارانه برخورد کرده و یا آنها را نادیده بگیرند.

لذا در ادامه این یادداشت توصیه های کلی به شما خانمهای محترم ارایه می دهیم تا بتوانید هر چه بیشتر و بهتر وفاداری همسر خود را حفظ نمایید.

بسیاری از ازدواج ها به دلیل ناتوانی زوجین در آگاهی و فهم پاره ای قوانین اساسی برای چگونه شاد و محکم نگاه داشتن ارتباط فی مابین با مشکل مواجه می گردد. هرچند مردانی که نسبت به زنانشان وفادار باقی نمی مانند اغلب این کار را بنا بر یکسری دلایل انجام می دهند اما باید دانست که این اتفاق قابل پیشگیری است. در ادامه قوانینی برای آنکه بتوانید مردان خود را در تمام زندگی زناشویی تان شاد و سر حال و از همه مهمتر وفادار نسبت به خود نگاه دارید ارائه شده است:

- نیازهای جنسی شوهر خود را در حد مطلوب برآورده نمایید. تمایل مردان به رابطه جنسی بخشی از روش ابراز عشق آنهاست. مفهوم این رابطه آن است که همسر شما می خواهد تا حد امکان با شما صمیمی و نزدیک  باشد. اینکه مردها بتواند ارتباط احساسی خود را با کسی که او را دوست دارند حفظ کنند برایشان بسیار حائز اهمیت است. پس زدن این نیاز نه تنها ازدواج شما بلکه اعتماد بنفس شوهرتان را نیز بکلی از بین خواهد برد.اگر با این نیاز همسرتان به درستی مواجه شوید باقی ماندن او در کنار خود را تا حد زیادی تضمین کرده اید.

همسری که به هر روشی حامی و پشتیبان شوهرش است مورد احترام و عزت بی حد و وصف شوهرش خواهد بود
- مواظبت از شوهرتان را فراموش نکنید. مردها دوست دارند که مورد توجه قرار بگیرند حتی اگر در ظاهر نشان دهند که از این توجهات ناراحت و کلافه هستند(ناز پرورده باشند). به هر روش ممکن به او بفهمانید که عاشقش هستید و از او مراقبت می کنید. مطمئن باشید که تنها راه تسخیر قلب مردان مهربانی کردن و مراقبت از آنهاست. اگر او به هر دلیل از این موضوع احساس محرومیت کند مطمئن باشید در وجود زن دیگری غیر از شما آن را خواهد یافت. در حالیکه شما  می توانید با برآورده کردن این نیاز شوهرتان، عشق و وفاداری او را نسبت به خود تضمین کنید.

- همیشه در نظر شوهرتان زیبا و جذاب و دلفریب باشید. البته این دلفریبی و زیبایی تنها مربوط به شرایط فیزیکی و جسمانی شما نیست بلکه ویژگی های درونی شما را نیز مسلما در بر دارد. مراقب ظاهرتان باشید. حتی اگر به شدت درگیر مسایل مربوط به خانه داری و یا مراقبت از فرزندانتان و یا اشتغال بیرون از خانه هستید از اختصاص یک وقت کوچک برای خودآرایی و رسیدگی به شرایط جسمانی و ظاهریتان طفره نروید. مطمئن باشد برای شوهری که از سر کار به خانه بر می گردد هیچ چیز زیباتر و دلپسندتر از دیدن همسری زیبا و جذاب نیست. در کنار این خودآرایی مراقب ویژگی های درونی خود نیز باشید و کاری کنید که در این زمینه نیز او به شما افتخار کند. وقتی صحبت از رسیدگی به ظاهر می شود تصور نکنید منظورما شکل و ظاهری خاص و مطابق با آخرین مد روز جهان است بلکه منظور آن است که ظاهرتان را مورد پسند همسرتان درآورید. برخی از زنان بدون توجه به سلیقه و علاقه همسرشان، هر لباس، هر پوشش، هر نوع پیرایش و به طور کلی هر کار که خودشان دوست داشته باشند انجام می دهند غافل از اینکه شاید همسرشان اصلا این ظاهر را نپسندد.

- حامی آرزوها و اهداف شوهرتان در زندگی باشید. همسری که به هر روشی حامی و پشتیبان شوهرش است مورد احترام و عزت بی حد و وصف شوهرش خواهد بود. اگر به او نشان دهید که برای تلاش ها و پیگیری های او در زندگی ارزش قایل هستید باعث افزایش اعتماد و قوت قلب شوهرتان خواهید شد. در این صورت او هیچ گاه شما را ترک نخواهد کرد زیرا شما را عامل موفقیت خود می داند.

مطمئن باشید که تنها راه تسخیر قلب مردان مهربانی کردن و مراقبت از آنهاست
- هر روز به فکر بهتر کردن ارتباط خود را با شوهرتان باشید. عشق را در زندگی زناشویی خود همواره زنده نگه دارید زیرا این یکی از مهمترین وظایف شما در زندگی زناشویی است. نگذارید که کهنگی رابطه تان را نابود کند. از خلاقیت خود برای بهبود این رابطه بهره گیری کنید. به این طریق ضمن اینکه شوهرتان با مشاهده تلاش شما در این خصوص، قدردان شما خواهد بود بلکه وفاداری او را نسبت به خود و زندگی خانوادگی تان بیمه خواهید کرد.

این نکات را دقیق بخوانید و ببینید آیا آنها را رعایت می کنید؟ آیا همیشه به آنها توجه داشته اید؟ و یا اینکه نه مدتی است آنها را فراموش کرده اید؟ به خاطر داشته باشید که شاید این اصول خیلی ساده و تکراری باشد اما بسیار مهم است و باز فراموش نکنید اگر به این اصول پایبند باشید می توانید تقریبا مطمئن باشید که سایه وفاداری همواره بر آسمان زندگی زناشویی شماست و این لایحه چه به طور کامل تصویب بشود و چه نشود؛

                                               اکثر مردان ایرانی هنوز به همسر خود وفادارند


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
زهرا[219]
 

الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
خورشید تابنده عشق پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار دلبری hamidsportcars بلوچستان شهر چای آموزش رباتیک در کرج بــــــــــــــهــــــــــــار ..:.:.سانازیا..:.:. جوک بی ادبی امامزاده میر عبداله بزن آباد برترین لحظه ها بیصدا ترازسکوت... پیامنمای جامع رها فــشــفــشــه *bad boy* رازهای موفقیت زندگی دل نوشته ترخون عمارمیاندواب profosor Tarranome Ziba ماه تمام من محسن نصیری(هامون) ღღ♥دنیای بارانی♥ღღ آتیه سازان اهواز دوستانه xXx عکسدونی xXx نمی دونم بخدا موندم جدید ترین مطالب خنده بازار 2 مشق عشق ناز فرهنگی صبا جوک ، اس ام اس ، عکس باحال درگز دیار آشنا بهار عشق دل شکسته دوعاشق سرگرمی و اوقات خوش مهندسی متالورژِی مطالب طنز ، SMS مناسبتی ، نرم افزار و ... roksana دختر بهورز پاتوق سرا به نام خالق عشق vagte raftan ایستگاه دوستان یادداشتهای پراکنده دکتر ستوده غم اینجـــــا هــــمه چــــی درهـــــمه ترک دانلود بـــــــــــــــــهــــــــنـــــــــــــوش جوکستان زمان-زندگی؟ ::. __ .:: فقط خدا جوک و سرگرمی سکوت عاری از صداست. تنها تینا محسن حیدری ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ