92/6/9
12:15 ع
محبوب شدن برای شوهر
چگونه شوهر خود را خوشحال کنیم؟
زنان ایرانی، بانوان مسلمان! یادداشتی که در ادامه خواهید خواند به نکات و مواردی اشاره خواهد نمود تا به شما کمک کند هر چه بیشتر محبوب همسرتان شوید و روابط زناشویی تان، بیش از پیش مسالمت آمیز و توام با خوشحالی و نشاط گردد.
عموماً نکات و مطالبی که در اختیار زوجین قرار می گیرد، برگرفته از متون اروپایی و آمریکایی است که به طور قطع تفاوتهای فرهنگی، اعتقادی و نگرشی بسیاری با ما ایرانیان مسلمان دارند. در فرهنگ و تمدن ما ایرانیان مسلمان، علاوه بر تأکید و اهمیت فراوانی که بر کیان خانواده داده شده است، وظایفی خاص و منحصر به فرد به هر یک از زوجین واگذار می شود که رعایت آن نقش بسزایی در رضایت زناشویی خواهد داشت. فراموش نکنید که شما نه تنها یک زن ایرانی بلکه یک زن مسلمان بوده و با زنان سایر کشورهای دنیا متمایز بوده و حتی به جرأت می توان گفت منحصر به فرد هستید چرا که تعهد، عفاف، مسئولیت پذیری، فداکاری و ... که در یک زن مسلمان ایرانی مشاهده می شود، در هیچ یک از زنان سایر ملل دیده نمی شود زنان ما نه تنها دارای فرهنگ و تمدن غنی ایرانی هستند بلکه این فرهنگ و تمدن با آموزه های اسلامی و اعتقادی آنان نیز درآمیخته است.
تعهد، عفاف، مسئولیت پذیری، فداکاری و ... که در یک زن مسلمان ایرانی مشاهده می شود، در هیچ یک از زنان سایر ملل دیده نمی شود
از سوی دیگر مردان ایرانی نیز در وفاداری، مسئولیت پذیری، سخت کوشی و خانواده دوستی از منحصر به فردترین مردان دنیا هستند؛ لذا آموزه های تربیتی زنان و مردان ایرانی باید مختص خود آنان باشد و نه الگوبرداری از دیدگاههای روان شناسان غربی. در ادامه نکات کلی شیوه های همسرداری به شما بانوان ایرانی ارائه می گردد:
- میزبانی جذاب باشید
پس از بازگشت همسرتان از مسافرت، محل کار، دانشگاه و... با روی خوش به استقبال او رفته با چهره ای بشاش و خنده رو با او سلام و احوال پرسی کرده و بهترین لباسهایتان را برای همسرتان بپوشید، عطر بزنید و به ظاهر خود رسیدگی کنید. در مورد اتفاقات و خبرهای خوشی که در طی روز دیده یا شنیده اید صحبت کنید و اخبار و ناگوار را به زمانی بعد از استراحت همسرتان موکول کنید. تلاش کنید تا در حد توانتان فضای منزل را برای استراحت همسرتان مهیا کنید.
- با صدایی آرام و ملایم با همسرتان صحبت کنید.
حتی در بدترین شرایط هم بر سر شوهر خود فریاد نکشید.
- همیشه بوی خوش داشته باشید و به زیبایی ظاهرتان توجه کنید.
به تناسب اندام و بهداشت جسمانی خود توجه داشته باشید. بهترین لباسها و پوششها را نزد همسر خود داشته باشید ، نه اینکه لباسهای زیبایتان را مختص مهمانی ها و مجالس کنار بگذارید. اجازه ندهید همسرتان شما را با ظاهری نامرتب و ژولیده ببیند. از آرایشهای حرام به شدت بپرهیزید (یعنی در مقابل نامحرم ظاهری مناسب و عفیف داشته باشید و زیبایی هایتان را مختص همسرتان بدانید).
از رنگها، لباسها و آرایشهایی استفاده کنید که مورد علاقه همسرتان است و هر چند وقت آرایش ظاهر، لباسها و موهای خود را تغییر دهید (البته فراموش نکنید که در این زمینه حتماً به توانایی اقتصادی همسرتان توجه داشته باشید).
- راضی به رضای خداوند باشید.
به خاطر درآمد کم همسرتان غمگین و افسرده نباشید و با او درگیر نشوید و خودتان را آزار ندهید. برای کنار آمدن بهتر با این وضعیت به زندگی افراد کم درآمدتر از خود توجه کنید و نعمتهایی را (سلامتی و خانواده خوب و...) که خداوند به شما داده، شکر گذار باشید و به خاطر داشته باشید که ثروت واقعی در ایمان و تقواست.
- تحت تاثیر تجملات زندگی اطرافیان خود قرار نگیرید.
خانه و زندگی خود را همان طور که هست دوست داشته باشید و از همسر تان تقاضاهایی فراتر از توان و قدرت مالی اش نداشته باشید. در مقابل به همسرتان کمک کنید تا هر ماه پس انداز هر چند اندکی ذخیره کند و از طرف دیگر او را تشویق کنید تا به افراد نیازمند و فقیر کمک کند.
مردان ایرانی در وفاداری، مسئولیت پذیری، سخت کوشی و خانواده دوستی از منحصر به فردترین مردان دنیا هستند.
- از همسر خود تشکر و قدردانی کنید.
درست است که مردان مسئول تأمین هزینه های زندگی زن و فرزندان هستند اما این مساله به معنای نادیده گرفتن تلاشها و زحمات مردان نیست. از همسر خود به خاطر تلاشهای بی شائبه اش تشکر و تقدیر کنید. نتیجه این رفتار، عشق و علاقه بیشتر شوهرتان نسبت به شما و خانواده خواهد بود.
- وفاداری خود را به همسرتان اثبات کنید.
وفاداری و علاقه شما به همسرتان در زمان های سختی و مشکلات اثبات می شود لذا زمانی که شوهرتان دچار شکست شغلی، بیماری، بدهکاری و... می شود از او حمایت کنید. این حمایت می تواند شامل حمایت و توجه عاطفی تا کار کردن شما در بیرون از منزل(برای کمک اقتصادی به همسر) را شامل شود.
- زمانی که عصبانی است او را بشاش نمائید.
قبل از هر کاری از چیزهایی که او را عصبانی می کند پرهیز کنید، اما چنانچه این اتفاق افتاد با استفاده از تکنیک های زیر سعی کنید او را آرام کنید:
- اگر اشتباهی از شما سرزده و مقصر هستید غرور را کنار بگذارید و عذرخواهی نمایید
- اگر او مقصر است آنگاه:
- به جای غر زدن سعی کنید آرام باشید
هرگز کاری نکنید که همسرتان مجبور باشد بین شما و خانواده اش یکی را انتخاب کند
- صبر کنید تا عصبانیت او فروکش کند و سپس با آرامش و مهربانی در مورد مشکل بوجود آمده با او صحبت کنید.
- اگر عصبانیت وی عامل خارجی دارد:
- تا فروکش کردن خشم او ساکت بمانید.
– از پرسیدن پرسش های زیاد و طولانی پرهیز کنید و تنها سعی کنید با سؤالات کوتاه بفهمید که چه اتفاقی افتاده است مثلاً بپرسید:
- ممکن است به من بگویید چه اتفاقی افتاده؟ - چرا این قدر عصبانی هستید؟ - دوست دارم کمک کنم - همه چیز را به من بگو.
مادرانه
- وظیفه سرپرستی خود را هنگام غیبت ایشان به خوبی انجام دهید.
رازدار باشید و از گفتن آنچه شوهرتان دوست ندارد بقیه افراد فامیل از آن مطلع شوند خودداری کنید. از منزل و بچه ها به خوبی مراقبت نمائید. مواظب دارایی ها و مخارج خانواده باشید.
با هماهنگی و اطلاع شوهرتان کارهای خارج از خانه را انجام دهید. با افراد یا اقوامی که شوهرتان با آنها رابطه ی خوبی ندارد در ارتباط و یا رفت و آمد زیاد نباشید. در غیاب ایشان با والدین و اقوام شان خوش رفتار باشید.
- با دوستان و اقوام ایشان محترمانه رفتار کنید.
- با مهمان های شوهرتان با رویی گشاده رفتار کرده و به خوبی از آنها پذیرایی کنید.
– از هر گونه مشکل با اقوام و خویشاوندان شوهرتان بپرهیزید.
– هرگز کاری نکنید که او مجبور باشد بین شما و خانواده اش یکی را انتخاب کند.
– شوهرتان را تشویق کنید که با اقوامش در ارتباط باشد و آنها را به منزلتان دعوت کنید.
– با خانواده شوهرتان به صورت تلفنی، حضوری و... در ارتباط مستمر باشید، به آنها هدیه بدهید و در مواقع نیاز به آنها کمک نمایید.
- صبور باشید و از شوهرتان حمایت عاطفی نمائید.
هنگامی که با تنگدستی و شرایط مالی سخت مواجه می شوید، هنگام ابتلا به حوادث ناگوار برای اقوام، نزدیکان و یا والدین از قبیل تصادف، بیماری یا مرگ و نیز هنگامی که او با شما کمی غیرعادی برخورد می کند صبور باشید و حمایت عاطفی خود را از او دریغ نکنید.
- خانه دار خوبی باشید.
دکوراسیون خانه را با نظر یکدیگر بچینید و به نظافت خانه برسید. غذاهای سالم و مورد علاقه شوهرتان را تهیه کنید و در تربیت فرزندان دقیق و کوشا باشید.
92/6/9
12:10 ع
تأثیر تولد فرزند در روابط زن و شوهر ( قسمت دوم )
در قسمت اول مطالبی در مورد واکنش های روانی تولد فرزند مطرح نمودیم . اینک درادامه می خوانیم ...
ب)واکنش های رفتاری
پرخاشگری: در اثر تداوم تنهایی و احساس محرومیت پدر از عشق و محبت همسر ، گاه واکنش های پرخاشگرانه در برخی مردان شکل می گیرد .آنهابرای جلب توجه همسر و در نتیجه محرومیت از توجه و محبت ، به عنوان واکنشی بعضاً انتقامی ، پرخاشگری و بداخلاقی پیشه می کنند و طبیعی است پرخاشگری که در نتیجه این احساس به وجود آمده متوجه فرد یا افرادی شود که آن را به وجود آورده اند . ( البته گاهی هم واکنش های پرخاشگرانه به سمت خود فرد سوق داده می شود ) مسبب این تنهایی کیست ؟ مادر و فرزند . پس با ورود به خانه و مشاهده این افرادِ مسبب،احساسات ناخوشایند ، بدرفتاری و پرخاشگری شروع می شود . تا آنجا که ممکن است هر دیدار ، به وقوع مشاجره یی بینجامد .
در قسمت اول مطالبی در مورد واکنش های روانی تولد فرزند مطرح نمودیم . اینک درادامه می خوانیم ...
ب)واکنش های رفتاری
پرخاشگری: در اثر تداوم تنهایی و احساس محرومیت پدر از عشق و محبت همسر ، گاه واکنش های پرخاشگرانه در برخی مردان شکل می گیرد .آنهابرای جلب توجه همسر و در نتیجه محرومیت از توجه و محبت ، به عنوان واکنشی بعضاً انتقامی ، پرخاشگری و بداخلاقی پیشه می کنند و طبیعی است پرخاشگری که در نتیجه این احساس به وجود آمده متوجه فرد یا افرادی شود که آن را به وجود آورده اند . ( البته گاهی هم واکنش های پرخاشگرانه به سمت خود فرد سوق داده می شود ) مسبب این تنهایی کیست ؟ مادر و فرزند . پس با ورود به خانه و مشاهده این افرادِ مسبب،احساسات ناخوشایند ، بدرفتاری و پرخاشگری شروع می شود . تا آنجا که ممکن است هر دیدار ، به وقوع مشاجره یی بینجامد .
حسادت پدر نسبت به فرزند ( که گاه آشکارا و گاه به صورت پنهانی ابراز می شود ) : شاید در اولین نگاه تصور این که پدری به فرزند خود حسادت کند ، مضحک و غیرمنطقی به نظر برسد . اما واقعیت این است که برخی مردان در مقابل فرزند خود حسادت پیشه می کنند تا آنجا که از همسران خود می پرسند کدامیک را بیشتر دوست داری من یا فرزندمان را ؟
کار زیاد و یا پر کردن اوقات در جمع دوستان : واکنش رفتاری عده ای دیگر ، کناره گیری از خانواده و توجه بیشتر به محیط بیرون از منزلاست . از آنجا که در محیط منزل پذیرفته نمی شوند ( و یا حداقل اینطور احساس می کنند ) پس ترجیح می دهند وقت خود را بیرون از منزل سپری کنند . برخی تا نیمه شب کار می کنند آنقدر که تقریباً نیمه جان به منزل می رسند . با این توجیه که فرزند تمام وقت همسر را پر کرده ، پس آنها هم با کار، اوقات خود را سپری می کنند .
برخی دیگر به طرف دوستان دوران تجرد و یا دوستان تازه کشیده می شوند و مدت زمانبسیاری را به گذران وقت با آنها اختصاص می دهند . به همین دلیل یکی از گلایه های مادران جوان نیز ، عدم حضور شوهران در منزل و رسیدگی به آنهاست . این به اصطلاح"رفیق بازی" تنها بازگشتی به دوران تجرد و همدم شدن با دوستان نیست ، به نوعی فرار از واقعیت و مسئولیت هایی است که در زندگی بر دوش مردان نهاده شده و روی شانه های آنها سنگینی می کند . معاشرت با رفقایی که گاه برخورد با آنها نتیجه ای جز دردسر ، مزاحمت و اختلال در محیط منزل در بر ندارد .
اما چه کنیم ....
طبیعی است که ورود فرزند تا حدی وضعیت گذشته را تغییر دادهونظم و تعادل گذشته را دچار اختلالی زود گذر خواهد کرد . این گونه به هم ریختگی و عدم توازن امری اجتناب ناپذیر و زودگذر است . اما زوجهای جوان نیز باید بدانند اگر این عدم تعادل بیش از یکسال به طول بینجامد ، به صورت عاملی خطرناک و مخرب ، زندگی زناشوییآنها را مورد تهدید قرار خواهد داد . زیرا با تضعیف روابط خانوادگی ، پیوندهای عاطفی بین زوج نیز سست شده و ادامه رابطه را با مشکل مواجه خواهد کرد و در صورت تداوم وضعیت ایجاد شده،تمام خانواده در اثر این فرآیند متضرر می شود. پس باید هر چه سریعتر وضعیت را به حال عادی نزدیک کرد تا نیازهای عاطفی و روانی تمام اعضای خانواده اغنا شده ، مشکل حادی پیوند زناشویی را تهدید نکند .می توان همزمان با رسیدگی به فرزند ، تعادلی ایجاد کرده کمی بیشتر به شوهر توجه نشان داد . مردان نیز می توانند به همسران و در واقع به خودشان در انجام برخی از امور منزل کمک کنند. اگر برخی مسئولیت های مادر در منزل مانند بچه داری ، تا حدی از دوش او برداشته شود مسلماً فرصت بیشتری برای رسیدگی به امور دیگر و به خصوص توجه به همسر در اختیار خواهد داشت و کارهای معمول روزانه،او را از پا نخواهد انداخت . آیا می اندیشیم کمی بغل کردن فرزند خودمان ، لطمه ای به غرور مردانه ما وارد می کند ؟ مگر نه این که پیشوایان دینی برای کمک به همسر بچه ها را به دوش می گرفته و با آنها بازی می کرده اند ؟
مساعدت در نگهداری از فرزند چند حسن دارد:اول این که علاقه پدر نسبت به فرزند افزوده خواهد شد و ترجیح خواهد داد به جای حسادت ، نسبت به این موجود عزیز عشق بورزد .دوم این که با مسئولیت خطیر فرزند پروری آشنا شده و می فهمد رسیدگی به طفل تنها شیر دادن و خشک نگهداشتن کودک نیست . طفل نیازهای فراوانی دارد که رسیدگی به تمام آنها مستلزم صرف وقت و انرژی فراوانی از سوی مادر است؛پس دیگر شکایتی از بی توجهی همسر،ذهن او را پر نخواهد کرد . علاوه بر اینکه مادر نیز فرصت بیشتری برای رسیدگی به شوهر پیدا می کند وسوم این که دیگر رفقا جای خانواده را نخواهند گرفت .
اگر کمی صبور باشیم زمان،بسیاری از این مشکلات را حل خواهد کرد. به تدریج طفل بزرگ و بزرگتر می شود و توانایی انجام برخی اموررا پیدا می کند . به مرور زمانهم ،زن و مرد هر دو متوجه می شوند هیچ علاقه ای جای عشق به همسر را پر نخواهد کرد پس بهترمی بینند که هر دو محبت خود را نثار فرزندشان کنند. زیرا عشق به فرزند با عشق به همسر تفاوت های ماهیتی دارد و نباید انتظار داشت هر دو به یک شیوه و به یک صورتباشد .
آنچه در روابط همسران ، پس از تولد فرزند متحول می شود تنها شیوه ارتباط است نه خود ارتباط . کارکردهای همسری همچنان پا بر جا باقی می ماند،تنها انتظارات و شیوه های ارتباطی ، ناگزیر تغییر می پذیرند . البته پس از مدتی همه چیز به جای سابق باز خواهد گشت و زندگی به روال خوش گذشته ادامه خواهد یافت؛ البته اگر کمی صبور باشیم و در زمان مقتضی ، عکس العمل های مناسب از خود نشان دهیم .
92/6/9
11:55 ص
همسر پولدار سراغ دارید؟
مرد فروشنده، جعبههای رنگارنگ کوچک و بزرگی را که حاوی خریدهای زن و مرد بود، به کارگرش میدهد تا آنها را به دقت در خودروی شیک و آخرین مدلشان جا بدهد و بعدش با چربزبانی خاص خودش رو به زن میگوید: «مبارک باشد؛ یک میلیون و سیصد هزار تومان، البته اصلا قابلتان را ندارد!» زن در حالی که چکپولهای خود را میشمارد، صدای فروشنده را میشنود که رو به مرد جوان میگوید:
«واقعا مادر دستودلبازی دارید؛ قدرشان را بدانید!» مرد جوان که دیگر مدتهاست دیدن نگاههای متعجب و پچپچهای درگوشی برایش عادی شده، ترجیح میدهد به روی خودش نیاورد و سکوت کند اما باز هم این زن است که بلافاصله با گفتن اینکه: «ایشان همسرم هستند، نه پسرم»؛ فروشنده را از اشتباه درمیآورد. برای لحظاتی سکوت بر فضا حاکم میشود. فروشنده در حالی که به سختی تعجب خود را پشت لبخند تصنعیاش مخفی کرده و نمیداند چطور باید سر و ته قضیه را هم بیاورد، میگوید: «حالا چه فرقی میکند؟ مهم این است که آدم در ازدواج شانس بیاورد.» زن و مرد مغازه را ترک میکنند. فروشنده همچنان با نگاهی متعجب بدرقهشان میکند و آنها در حالی دور میشوند که ذهن هر کدامشان پر از هزاران اما و اگر ریز و درشت است که همگی در نهایت به این پرسش میرسد: «آیا ما واقعا خوشبختیم؟» ...
ازدواج و تحصیل
عروسهایی که از دامادها بزرگترند
ازدواج پسران با دخترانی بزرگتر از خودشان از پدیدههای نوظهور در جامعه است که اگرچه هنوز عمومیت پیدا نکرده؛ اما آمارهای به دست آمده از مراجع قانونی همچون سازمان ثبت احوال، گویای این واقعیت است که طی سالهای اخیر چنین ازدواجهایی هرچند با حرکتی آرام؛ اما از روند روبه رشدی در جامعه برخوردار بوده است. امروزه کم نیستند دخترانی که در جوانی، تب رفتن به دانشگاه و مستقل شدن در آنها داغ بوده و احساس میکردند ازدواج، مانعی بر سر راه پیشرفتشان است و در نتیجه پیشنهادهای ازدواج را رد کرده یا جواب منفی میدادند؛ اما اکنون به سنی رسیدهاند که تنهایی آزارشان میدهد و مردان کمتری خواهان ازدواج با آنها هستند، درنتیجه برخی از این دختران حاضرند برای خلاص شدن از حرف و حدیثهای اطرافیان و نگاه جامعه، با پسرانی کوچکتر از خودشان ازدواج کنند.
وقتی پول حرف اول را میزند
گفتگو با برخی از زوجهایی که به این شیوه با یکدیگر ازدواج کردهاند، گویای این است که شرایط مناسب مالی و برخورداری از رفاه اقتصادی دختران یا زنان مطلقه، یکی از مهمترین دلایلی است که پسران را به ازدواج با چنین دخترانی ترغیب میکند و در واقع موجب میشود با وجودی که شرایط سنی چنین مردانی، این امکان را به آنها میدهد تا با دخترانی به مراتب کمسن و سالتر از خودشان نیز ازدواج کنند؛ اما عدم برخورداری از شرایط مالی و شغلی مناسب در پسران موجب میشود که بهرغم تمام مشکلات و نگرش منفی خانواده و جامعه به چنین ازدواجهایی تن دهند، اگرچه نمیتوان با قاطعیت گفت که عشق و علاقه در چنین ازدواجهایی جایگاهی ندارد یا هیچگاه عشق و علاقه نمیتواند دلیل اصلی چنین پیوندهایی باشد؛ اما نباید تاثیر برخورداری از شرایط و امکانات مناسب مالی و اقتصادی در ازدواج پسران با دخترانی بزرگتر از خودشان را نادیده گرفت.
زنانی که با مردان کوچکتر از خود ازدواج میکنند، در حقیقت نهتنها نقش همسر بلکه نقش یک مادر را برای همسر جوان خود ایفا میکنند و شوهران خود را مانند یک فرزند حمایت و تر و خشک میکنند؛ تنها به این قیمت که در مقابل از حمایت روحی و روانی این مردان بهعنوان یک همسر برخوردار شوند؛ این در حالی است که به دلیل سابقه فرهنگی و کلیشههای سنتی در مورد این نوع ازدواجها، گاهی زنان مجبور به تحمل فشارها، مشکلات ریز و درشت، حرف و حدیثها و گوشه و کنایههای اطرافیان و دوستان شده و به دلیل نوع ازدواجشان مورد اتهام و حتی تمسخر قرار میگیرند.
امروزه کم نیستند دخترانی که در جوانی، تب رفتن به دانشگاه و مستقل شدن در آنها داغ بوده و احساس میکردند ازدواج، مانعی بر سر راه پیشرفتشان است اما اکنون به سنی رسیدهاند که تنهایی آزارشان میدهد
اینکه عرفشکنیهای سنی در ازدواج به ویژه از این منظر که مردان از زنان کوچکتر باشند، آیا میتواند به یک بحران نگرانکننده تبدیل شود و این که آیا چنین ازدواجهایی موانع ازدواج بر سر راه دختران و پسران مجرد را برطرف میکند؟ آیا افزایش تمایل پسران مجرد به ازدواج با دختران یا زنان مجرد یا مطلقه سن بالا، راه ازدواج را برای دسته دیگری از دختران در آستانه ازدواج که در گروه سنی خود به دنبال همسر مناسبی میگردند، میبندد؟ این پرسشها و هزاران اما و اگر دیگر احتمالهایی است که هنوز از نگاه کارشناسان و صاحبنظران از حد یک فرضیه به مرحله اثبات قطعی نرسیده؛ اما واقعیت این است که نمیتوان و نباید از بحث تفاوت سنی که به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی در ازدواجهای ناهمسان همواره از سوی کارشناسان و مشاوران خانواده روی آن تاکید شده و میتواند زمینه بروز اختلاف خانوادگی و در نهایت طلاق و فروپاشی زندگیهای مشترک را فراهم کند، غافل شد.
92/6/9
11:54 ص
تأخیر سنی ازدواج در میان جوانان
از موضوعات مهمی که می توان در حوزه جامعه شناسی خانواده آن را به عنوان مسئله ای اجتماعی تلقی نمود پدیده تأخیر سنی ازدواج در بین جوانان است . این موضوع صرف نظر از این که یک
معضل اجتماعی است می تواند به عنوان آسیب اجتماعی طرح گردد.
از موضوعات مهمی که می توان در حوزه جامعه شناسی خانواده آن را به عنوان مسئله ای اجتماعی تلقی نمود پدیده تأخیر سنی ازدواج در بین جوانان است . این موضوع صرف نظر از این که یک
معضل اجتماعی است می تواند به عنوان آسیب اجتماعی طرح گردد.
واقعیت این است که خانواده در مفهوم کلی خود پدیده ای تاریخی و جهانی است و در همه جا وجود دارد چرا که به نیازهای افراد پاسخ می دهد و کمتر جامعه ای را می توان سراغ داشت که دارای
نهاد خانواده نبوده باشد، گرچه باید اذعان نمود این نهاد در مسیر شکل گیری خود تحولات متفاوتی را پشت سر گذاشته است. بنابراین می توان بیان نمود که خانواده به عنوان نهادی اجتماعی دارای
مجموعه ای از الگوهای رفتاری است که به منظور برآورده ساختن نیازهای انسانی به وجود می آید. این نهاد به منظور برطرف نمودن بعضی از نیازهای انسانی دارای یک سری کارکردها است که
از جمله آنها موضوع ازدواج و فراهم نمودن زمینه های وابسته بدان در بین اعضای خانواده است.
تحول در ساخت خانواده های «گسترده» به «هسته ای» نکته ای است که تأثیر آن در زمینه الزام یا اختیار اجتماعی در ازدواج قابل مشاهده است. به گونه ای که از الزام و اجبار هنجاری که
از سطح جامعه در قالب نیروهای بیرونی و چهره به چهره موجب می گردید که فرد تحت فشار هنجاری در سنین مقرر یا حتی زودتر تن به ازدواج دهد کاسته و تبدیل به اختیار و گزینش فردی شده
است. به عبارتی بازخواست های بزرگانه تبدیل به درخواست های جداگانه در زمینه ازدواج گردیده است.
در واقع میل به ازدواج از اصلی ترین و مهمترین نیازهای نوع انسانی در جامعه بشری است و چه بسا دختران و پسران که امید و آرزوی خود را در زندگی فردا می جستند حالا آن را پیش روی
دارند و درصدد بهره برداری صحیح و دلپسند از زندگی می باشند. با این تفاوت که خانواده های امروزی در مسیر تحولاتشان با دو تحول عمده ساختاری و کارکردی در این زمینه درگیر شده
اند.تحول ساختاری بر این مبنا که حوزه ساختاربندی قدرت در خانواده را تعیین می کند وحوزه کارکردی به وظایفی که خانواده در طول حیات خود بر عهده داشته است اشاره می کند. در راستای این
تحولات است که جامعه شناسان مسیر تحولات خانواده را از خانواده های «گسترده» به «هسته ای» شناسایی کرده اند. به گونه ای که خانواده ی گسترده متشکل از اشخاصی است که به
علت بستگی های نسبی و خونی با یکدیگر مرتبط هستند و فرزندان همراه خانواده هایشان با پرداختن به حرفه و کار پدر در کنار هم به طور دسته جمعی زندگی می کنند؛ در حالی که خانواده هسته ای (
که فقط از شوهر، زن و فرزندان تشکیل شده ) دیگر توان نگهداری از فرزندان ازدواج کرده را ندارد و از طرفی فرزندان نیز تمایلی به سکونت در خانواده های پدری ندارند و زندگی مستقل و دور از
خانواده را ترجیح می دهند. با این نگاه به خانواده و آسیب شناسی تحولات آن می توان مسئله تأخیر سنی ازدواج را در میان جوانان به شیوه نوینی تبیین نمود. چرا که آنچه در جامعه امروزی ما
مشهود است صحبت از تحول خانواده به سوی خانواده های هسته ای و در برخی مناطق در مرحله ی گذار از این وضعیت می باشد. با این توضیح مسئله تأخیر سنی ازدواج و سایر مسائل از قبیل
افزایش طلاق و ... را می توان در نوع ساختار و کارکرد نهاد خانواده آن هم در بعد هسته ای تشریح نمود. چرا که نگاهی به گذشته خانواده های گسترده در ایران بیانگر آن است که زودرسی سن
ازدواج و منع اجتماعی طلاق و تکیه بر ازدواج های درون همسری از مسائل خانواده در آن زمان بوده است ولی امروزه در خانواده های هسته ای با تأخیر سنی ازدواج، تکرار و افزایش طلاق و تکیه
بر ازدواج های برون همسری مواجه هستیم. در واقع حرکت از این مرحله ما را به سوی تطور در همسر گزینی در خانواده ها رهنمون می سازد و بر این اساس می توان محورهای عمده ای را که
اقدام به ازدواج را در جامعه ممکن و مسئله ساز می نماید تشریح نمود.
این محورها عبارت اند از:
1 - الزام یا اختیار اجتماعی در ازدواج
تحول در ساخت خانواده های «گسترده» به «هسته ای» نکته ای است که تأثیر آن در زمینه الزام یا اختیار اجتماعی در ازدواج قابل مشاهده است. به گونه ای که از الزام و اجبار هنجاری که
از سطح جامعه در قالب نیروهای بیرونی و چهره به چهره موجب می گردید که فرد تحت فشار هنجاری در سنین مقرر یا حتی زودتر تن به ازدواج دهد کاسته و تبدیل به اختیار و گزینش فردی شده
است.
مفهوم واقعی ازدواج ،پذیرش یک پایگاه جدید است. پایگاهی با مجموعه جدیدی از امتیازات و الزامات و نیز پذیرفته شدن از سوی افراد جامعه. این پذیرش از طریق نوعی تأیید اجتماعی به نام
شعائر و مراسم ازدواج انجام می گیرد. مراسم ازدواج و سنت های مرتبط با آن در حقیقت ابزاری اند که این نقش را علنی می سازند و درباره آن تبلیغ می کنند. هم از این حیث که دو فرد در حال
سرگیری ازدواج با یکدیگر هستند تا آنها را به جامعه معرفی کند و از حیث دیگر عده ای را به تدریج جامعه پذیر نماید تا آماده پذیرش این نقش در جامعه شوند.
به عبارتی بازخواست های بزرگانه تبدیل به درخواست های جداگانه در زمینه ازدواج گردیده است. این وضعیت موجب می گردد که براساس آن زوجین در آنچه به عنوان بزرگترین اقدام در تعیین
سرنوشت شان تلقی می شود حق تصمیم گیری و انتخاب به خودشان واگذار می شود و(نقش والدین را) تا حد تأیید نهایی تقلیل می دهند. در حالی که در گذشته عمدتاً خانواده ها مبادرت بدین کار می
کردند. در واقع در حال حاضر روی آوردن جوانان به ازدواج با فشار اجتماعی کمتر از سوی خانواده ها و نیز اختیار بیشتر خود آنها همراه است.
این کاسته شدن در الزام موجب به تأخیر افتادن سن ازدواج می شود. از طرفی دور ماندن جوانان از خانواده ، زندگی در شهر و یا کشورهای خارجی و تحصیلات، به این تأخیر دامن می زند و بر
تعداد افراد مجرد در جامعه افزوده می گردد.
2 - تأیید یا عدم تأیید اجتماعی در ازدواج
نکته دیگر این که مفهوم واقعی ازدواج ،پذیرش یک پایگاه جدید است. پایگاهی با مجموعه جدیدی از امتیازات و الزامات و نیز پذیرفته شدن از سوی افراد جامعه. این پذیرش از طریق نوعی تأیید
اجتماعی به نام شعائر و مراسم ازدواج انجام می گیرد. مراسم ازدواج و سنت های مرتبط با آن در حقیقت ابزاری اند که این نقش را علنی می سازند و درباره آن تبلیغ می کنند. هم از این حیث که دو
فرد در حال سرگیری ازدواج با یکدیگر هستند تا آنها را به جامعه معرفی کند و از حیث دیگر عده ای را به تدریج جامعه پذیر نماید تا آماده پذیرش این نقش در جامعه شوند. بنابراین در واقع شاید در
وهله اول، ازدواج را بتوان موضوعی فردی دانست ولی واقعیت ازدواج در عین این که بین دو فرد صورت می گیرد می بایست مورد تصویب و تأیید جامعه قرار گیرد. در این باره «کلود لوی
اشتروس» معتقد است که «ازدواج برخورد دراماتیک طبیعت با فرهنگ است» به عبارتی جامعه می کوشد تا نیاز زیستی انسان را مهار کند و بدان برچسب فرهنگ بزند و از طریق مراسم مختلف
آن را تنظیم نماید. در این راستا تأیید اجتماعی جامعه به همراه مراسم ازدواج هنجارهایی را برای فرد در نظر می گیرد تا از این طریق زمینه پذیرش زندگی آنها را فراهم کند.
نکته مهم آن است که جوانان در رعایت هنجارهای مرتبط با مراسم و جشن های ازدواج با تفریط و ابهام روبه رو شده اند و یا برای گریز از آن به هنجارگرایی فردی دست می زنند. تغییر در معیارها
و ارزش های خانواده موجب گردیده است افراد در طیف وسیعی از مراسم و جشن های ازدواج روستایی، شهری و مدرن گرفتار آیند که خود انتظارات متفاوتی را از سوی طرفین طلب می کند.
بنابراین وجود جشن های اجتماعی زیاد، متفاوت و در برخی موارد متناقض و رعایت آنها از سوی جوانان، ازدواج را با تأخیر روبه رو می سازد که در قالب ایرادات و اشکالات خانواده ها خود را
نشان می دهد که رعایت هر یک از آنها زوجین را متحمل هزینه های فراوانی می نماید.
3 - حمایت یا عدم حمایت اجتماعی در ازدواج
در زمینه انجام ازدواج اگر پشتیبانی و حمایت خانواده از لحاظ فکری و اقتصادی صورت نگیرد بر تعداد افراد مجرد در جامعه افزوده می شود. به عبارتی هر چه هزینه های حمایت اجتماعی خانواده
در قالب کمک هایی چون : فراهم آوردن زمینه های ازدواج، همسریابی، رفتن به مراسم خواستگاری و پا پیش نهادن و ... از سوی والدین و دیگر اعضای خانواده، بیشتر باشد فرآیند همسر گزینی زودتر
و راحت تر صورت می گیرد؛ در حالی که به نظر می رسد در برخی موارد هر چه اقدام به ازدواج به صورت فردی و برخلاف نظر خانواده ها صورت گیرد، شخص می بایست هزینه اقتصادی
بیشتری را از قبیل دادن مهریه بالا، گرفتن مراسم و جشن های فراوان در جهت جبران حمایت های خانوادگی قبول کند. در بعضی از موارد می توان گفت واگذاری بعضی از چنین حمایت هایی به
سایر مؤسسات آموزشی و اقتصادی ،عقب نشینی خانواده را در انجام این وظایف میسر نموده است. مانند جشن های ازدواج دانشجویی که به شیوه های حمایت های تشویقی، ترغیبی، مالی و حتی
مشاوره ی همسریابی توسط برخی مؤسسات آموزشی و دانشگاهی به خاطر فقدان یا غیبت چنین کارکردی از خانواده است که پذیرای چنین غرامتی شده اند. پس در این باره می توان نتیجه گرفت هر
چه خانواده فرزندان خود را از حمایت های اجتماعی محروم سازد می بایست منتظر به عقب افتادن ازدواج آنها باشد و فرزندشان از لحاظ اقتصادی با مشکل روبه رو شود.
در پایان می توان نتیجه گرفت تغییرات در ساختار و کارکرد خانواده ها در جامعه ما موجب گردید که در طول مرحله گذار یک سری از کارکردهای خود را از دست بدهد و به نهادهای دیگر بسپارد.
در اینجاست که نباید دیگر انتظار داستان هایی را داشت که عقد دختر و پسرعموها را در آسمان می بندند، دیگر «خون بس» کارآمد نیست، مراسم خواستگاری مبتنی بر طایفه و اقوام نمی باشد؛
بلکه عواملی چون تحصیلات، استقلال مالی و فکری و باز شدن فضاهای اجتماعی و خانوادگی موجب شده است که اکثر ازدواج ها با تأخیر فراوان و به صورت مستقل باشد، دختران در زمان ازدواج
بیشتر از پسران تحصیلات داشته باشند، پسرانی با پایگاه اقتصادی - اجتماعی پایین با دخترانی در طبقه اجتماعی بالا ازدواج کنند و ... اینها همه مؤید به هم ریختگی در نوعی از معیارهای همسر
گزینی در جامعه است که نه راه بازگشت به معیارهای سنتی وجود دارد و نه معیارهای مناسبی با توجه به این وضعیت جدید قابل شناسایی هستند. ولی امید است در این به هم ریختگی و ابهام در
معیارهای همسرگزینی، راهی برای خروج از این بحران پیدا شود تا در آینده سامان هنجاری ازدواج شکل نوینی به خود گیرد و از شدت آسیب های اجتماعی ناشی از تأخیر سنی ازدواج در جامعه
بکاهد.
منابع:
1- ساروخانی، باقر، جامعه شناسی خانواده، انتشارات سروش، 1375
2- غیاثوند، احمد، معیارهای همسرگزینی و ازدواج در بین دانشجویان ، پایان نامه دوره کارشناسی، دانشگاه مازندران 1377.
92/6/9
11:51 ص
تناسب تحصیلی چقدر اهمیت دارد؟
اگر چه میزان تحصیلات نمیتواند تضمین کننده روابط معقول و سلامت روانی افراد باشد و الزاما با رشد سطح فکر و شعور نسبت مستقیم ندارد. اما باید پذیرفت که بینش و منش افراد تحصیل کرده با دیگر اقشار جامعه متفاوت است.از آن جایی که کسب دانش در رشد و تعالی فکری افراد و نگرش آنها بسیار مؤثر است؛ تناسب در میزان تحصیلات، تأثیر مهمی در ایجاد درک و فهم متقابل زوجین، تفاهم بیشتر آنها، تناسب در جهانبینیشان، پرورش بهتر فرزندان و ایجاد نسلی موفق با تربیتی اسلامی و فرهنگی غنی میگذارد.
در مقابل، اگر طرفین در این زمینه تناسب نداشته باشند به علت متفاوت بودن در بینش و نگرششان به زندگی در مسائلی چون هدف از زندگی، موفقیت در فعالیتها بخصوص کارهای مرتبط و تخصصی خارج از خانه، نحوه پوشش، تعداد فرزندان، نحوه تربیت آن ها و... دچار اختلاف نظر میشوند.
درباره میزان تحصیلات زن و مرد چند احتمال قابل تصور است.
1. تحصیلات مرد از زن بالاتر باشد.
2. تحصیلات زن از مرد بیشتر باشد.
3. هر دو با هم برابر باشند.
4. یکی دارای تحصیلات عالی و دیگری بیسواد یا کم سواد باشند.
اینکه میگویند تحصیلات زن از مرد بالاتر نباشد، به دلیل ایمن کردن خانواده از برخی مشکلات زناشویی است. چرا که این امر با ویژگی غرور و اثبات اقتدار مردانه (که در همه مردان وجود دارد) منافات دارد
مشکل
از دید روانشناسان برترین حالت تناسب تحصیلی در ازدواج این است که یا طرفین در تحصیلات یکسان باشند یا تحصیلات دختر یک مقطع پایینتر از پسر باشد.
اینکه میگویند تحصیلات زن از مرد بالاتر نباشد، به دلیل ایمن کردن خانواده از برخی مشکلات زناشویی است. چرا که این امر با ویژگی غرور و اثبات اقتدار مردانه (که در همه مردان وجود دارد) منافات دارد.
حتی اگر زن با تواضع و فروتنی برای تحصیلات بالاتر خود جایگاهی قائل نباشد و مدرک تحصیلی اش را به رخ همسرش نکشد؛ باز هم ممکن است مرد از تذکرات او در زندگی مشترک، برداشت درستی نداشته باشد و تصور کند که دچار خود بزرگ بینی شده و جایگاه معلمی یافته است.
در یک صورت تحصیلات بالاتر زن مشکل ایجاد نمی کند و آن این است که درکنار اینکه زن مدرک تحصیلی اش را به رخ همسرش نمیکشد، مرد هم دارای خصوصیتی بارز در زمینه هنر، ورزش، صنعت، مطالعات علمی و ... باشد.
دعوا
در حالت چهارم نیز زندگی پرتلاطمی انتظار زن و مرد را میکشد. مثلاً زنی که پزشک یا مهندس است به هر دلیلی با مردی که حداکثر تحصیلات ابتدایی دارد، ازدواج میکند. در این صورت مرد دنیا را به گونه ای میبیند و زن به گونه ای دیگر. حتی بسیار ممکن است که زن در مجالس و محافل از آداب و معاشرت همسرش، طرز صحبت و برخورد او و بسیاری موارد دیگر رنج برده و در مقابل دیگران دچار احساس حقارت شود.
برعکس این قضیه نیز صادق است. مثلاً مردی در روستای خود در سن هجده تا بیست سالگی ـ زمانی که در دبیرستان درس میخوانده ـ با یکی از دختران روستا ازدواج کرده و صاحب فرزند میشود. سپس با توجه به استعداد و آمادگی ذهنیاش به شهر آمده و تحصیلات خود را تا مراحل عالی ادامه میدهد.
ولی همسرش به دلیل تربیت و رسیدگی به فرزندان در همان وضعیت قبلی باقی میماند. پس از مدتی به دلیل اختلاف سطح دانش، در نگرش و بینش این زن و مرد نیز تفاوت ایجاد میشود. گاه حتی این امر باعث می شود که مرد همسرش را هم شأن و هم فکر خود نداند و این خود مقدمه بسیاری از اختلافات زناشویی است.
نکته:
چنان چه تحصیلات زن و مرد در یک حوزه باشد، درک متقابل و تفاهم زناشویی آنها نیز بیشتر می شود. به عنوان مثال، ازدواج یک پزشک با یک پرستار احتمال موفقیت بیشتری دارد تا ازدواج یک پزشک با یک مهندس.
تبیان
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...