92/6/5
11:34 ص
چطور در مورد رابطه جنسی با شوهرتان صحبت کنید
متداول ترین مشکل جنسی بین زوج های خوشبخت چیست؟ چیزی نیست جز عامل "کافی نبودن" .
زوجها معمولا در زندگیهای زناشویی که محکوم با شدت و تکرار رابطه جنسی است سردرگم میشوند. اما به عقیده دکتر کیمبرلی شارکی درمانگر جنسی این یک خبر خوب است. واقعیت این است که، "مسائل جنسی در زندگیهای زناشویی خوب و موفق معمولا قابل حل هستند." اما باید در مورد رابطه جنسی با همسرتان صحبت کنید. در زیر به نکاتی اشاره میکنیم که برای حرف زدن در این رابطه با همسرتان کمکتان میکند.
1) هیچوقت در تختخواب موضوع را به میان نکشید.
درست قبل و بعد از رابطه جنسی، اصلا زمان خوبی برای بررسی اشتباهات و عملکرد جنسیتان نیست. دکتر شارکی میگوید، "در این زمان همه ما بیشتر از زمانهای دیگر آسیبپذیر هستیم." علاوه بر این، اتاق خوابتان و مخصوصا تختخوابتان، باید محل آرامش شما باشد نه محلی برای ایراد نارضایتیها. باید محلی دلپذیر اما خنثی برای این منظور پیدا کنید، مثل یک رستوران یا کافیشاپ که به اندازه کافی برای ریلکس کردن رمانتیک و آرامش بخش باشد.
2) برای حرف زدن برنامه بریزید.
درست است که میتوانید در همان لحظه هم حرف بزنید اما الان شاید وقتش نباشد. اگر بیمهابا حرف بزنید، ممکن است باعث شود همسرتان حالت دفاعی بگیرد. از قبل به او بگویید که میخواهید با او حرف بزنید تا هر دو شما فرصت کافی برای فکر کردن به آنچه میخواهید بگویید در اختیار داشته باشید.
3) با عشق و علاقه به عطش و شور روابط جنسیتان در روزهای اول ازدواج نگاه کنید.
گاهی اوقات سهیم شدن در یک حس نوستالژی از آنچه قبلا انجام میدادید برای اینکه بتوانید آزادانه در مورد رابطه جنسی با هم حرف بزنید هدایتتان می کند. میتوانید بگویید، "آن موقعها را یادت هست که ساعتها فقط همدیگر را میبوسیدیم؟" یا "وقتهایی که بغلم میکردی واقعا سراپا لذت میشدم."
4) بدانید که او خود به خود نمیداند که چطور باید به شما لذت بدهد.
این روزها کمتر مردی هست که راه و رسم عشقبازی با همسرش را بلد نباشد اما همیشه هم اینطور نیست. مشکل اینجاست که کارهایی که قبلا برایتان لذت بخش بودند ممکن است الان دیگر تاثیر نداشته باشند. دلیل آن میتواند بچهدار شدن یا بالاتر رفتن سنتان باشد. اگر خودتان به او نگویید که چه میخواهید، او از کجا باید بفهمد؟
5) درمورد چیزی که میخواهید رک و راست باشید.
اگر ندانید چه چیز شور و میل جنسی شما را تحریک میکند به هیچ وجه نخواهید توانست آن را به همسرتان بفهمانید. اگر قبلا یک راست وارد تختخواب میشدید و سر کار اصلی میرفتید ولی الان احساس میکنید دوست دارید وقت بیشتری را صرف عشقبازی کنید باید این را به همسرتان بگویید. اگر یک قسمت خاص از بدنتان دیگر مثل قبل محل خوبی برای تحریک شدن نیست باید آن را به اطلاع او برسانید.
6) سرزنش یا تحقیرش نکنید.
برای اینکه به چیزی که میخواهید برسید لازم نیست بدجنس شوید. با پذیرش ذهنی شروع کنید. این یعنی فرض کنید که همسرتان دوست دارد بیشترین لذتها را به شما بدهد. پس بهجای اینکه بگویید، "باید درمورد روابط جنسی مسخرهای که داریم با هم حرف بزنیم:، بگویید، "میدونم دوست داری من از رابطه مون لذت ببرم اما میخوام تو هم لذت ببری به خاطر همین مایلم صحبت کنیم تا ببینیم چطور میتونیم هر دو لذت ببریم."
7) موضوع را به خودتان برگردانید.
زاویه صحبت را طوری تغییر دهید که انگار موضوع درمورد شماست. مثلا بگویید، "به این ربطی نداره که تو چه کاری رو اشتباه انجام میدی، موضوع اینکه که من چه چیزی دوست دارم." پس به جای اینکه بگویید، "هیچوقت به اندازه کافی با من عشقبازی نمیکنی" بگویید، "دوست دارم قبل از اینکه سراغ کار اصلی بریم کمی ناز و نوازشم کنی."
8) به ایما و اشاره های غیرکلامی خودتان دقت کنید.
شاید در کلماتی که به کار میبرید دقت کنید که به هیچ وجه فرد همسرتان را مقصر نکنید اما زبان اندامتان چطور؟ زبان اندامتان هم راهی برای بیان احساستان است! سعی کنید تا میتوانید آرام باشید و بدون عصبانیت و خستگی حرف بزنید. چند نفس عمیق بکشید، دقت کنید که دست به سینه نباشید و موقع حرف زدن نزدیک او بنشینید.
9) در ذهنتان راه حل داشته باشید و از ایدههای او هم استقبال کنید.
رسیدن به خواستهها و نیازهایتان درست است اما باید به حرفهای او هم گوش بدهید. اولویتهای او هم ممکن است تغییر کرده باشد و نیمی از سهم لذت بردن از رابطهجنسی برعهده شماست. با او همفکری کنید و بهترین زمانها را برای رابطه جنسی تعیین کنید. شاید هم بد نباشد با هم برای مشاوره بروید. مشاورین میتوانند راههای بسیار خوبی برای برگرداندن شور و عشق قدیم به زندگیتان به شما پیشنهاد کنند.
10) یادتان باشد این مکالمه یک طرفه نیست.
حرف زدن در مورد زندگی جنسیتان چیزی نیست که یکبار در طول زندگیتان در مورد آن حرف بزنید. این بحثی همیشگی است. بعضی از زوجها بهطور منظم جلساتی را با هم به حرف زدن درمورد مسائل دیگر زندگی مثل برنامههای مالی و برنامههای مربوط به فرزندانشان اختصاص میدهند. چرا نباید وقتی را هم برای حرف زدن در مورد زندگی جنسیتان اختصاص دهید؟
منبع: کتاب رازهای جنسی و زناشویی
نویسنده : یاسین قاسمی
92/6/5
11:32 ص
ازدواج ،عاشقانه یا عاقلانه؟
انسان موجودى اجتماعى است و براى آنکه بتواند نیازهاى خود را در قبال تداوم حیات استمرار بخشد به زندگى گروهى و ارتباط با سایر همنوعان خود نیازمند است. از جمله نیازمندىها، نیازهاى روحى و جسمانى است که با ازدواج و تشکیل خانواده برآورده مىشود. ازدواج عبارت است از «پیوند بستن دینى و رسمى یک زن و مرد براى شروع زندگى مشترک.» (انورى، 1381: 345) و یا «رابطه حقوقى است که براى همیشه یا مدت معین به وسیله عقد مخصوص بین زن و مرد حاصل شده و به آنها حق مىدهد که از یکدیگر تمتع جنسى ببرند.» (معین، 1377:216)
«ازدواج از نظر اسلام، پیمانى مقدس است؛ پیمانى که برقرارى آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات و سنن و قوانین خاصى است. در سایه آن براى طرفین تعهدات و حقوقى پدید مىآید که تخلف آن موجب عقوبت و کیفر است.» (قائمى، 1375: 18)
ازدواج عاقلانه
حساسیت و اهمیت ازدواج تا اندازهاى است که بسیارى از پژوهشگران پیش از آنکه به عوامل شایع در روابط ارتباطى و محیطى خانواده گسیخته توجه کنند به زیرساخت و زیربناى خانواده نظر مىکنند. روشن است هر چه اساس و پایه زندگى بر حسب کنش منطقى و تفکرى صحیح صورت گیرد در آینده، کمتر با انباشت ناسازگارىها و اختلاف همسران روبهرو خواهد بود.
طبق دیدگاه پارتو (جامعهشناس ایتالیایى)، کنش منطقى داراى سه جنبه متفاوت و مرتبط با هم است: هدف عینى، ابزار و وسایل متناسب با اهداف و در انتها تأیید آگاهان.
سؤالها مىتواند به این شکل مطرح شود: آیا مىتوان ازدواج را یک هدف عینى تلقى کرد؟ براى موفقیت در ازدواج نیاز است چه ابزار و وسایلى داشته باشیم؟ نقش والدین و دیگران تا چه اندازه مهم و معتبر است؟
در پاسخ به سؤال اوّل باید بپذیریم که ازدواج یک هدف عینى در جهت ارضاى نیازهاى درونى و تکامل روحى و حتى جسمانى است. اهداف ازدواج، در یک بیان کلى و همهپسند که مکتب اسلام بیان کرده، به اختصار عبارت است از:
1- پاسخ به نداى غریزه و فطرت 2- ایجاد کانون آرامش براى همسران 3- داشتن فرزند و تربیت کودکان و فرزندان سالم
4- حفظ عفت و پاکدامنى 5- دوستى، محبت و عشق 6- اجراى سنت رسولاللَّه(ص) 7- تأمین سلامت جسم و روان و برقرارى تعادل در وجود آدمى 8- کمک به تکامل و رشد یکدیگر.
با چنین کارکردهایى ازدواج یک هدف عینى است؛ منتها براى تکمیل شدن ابعاد کنش منطقى نیاز است به دو شرط دیگر نظرى بیندازیم.
ابزارها و وسایل متناسب ازدواج را مردان و زنان تشکیل مىدهند ولى شیوه چیدمان آنها در کنار یکدیگر و اینکه چه کسى، در چه صورت و با چه ویژگىهایى با شخصى ازدواج کند که نهایت کامیابى و لذت را در زندگىاش تجربه کند، بحث مفصلى است. گوناگونى فرهنگى، نژادى، قومى و حتى ژنتیکى سبب شده انسانها هر کدام نسبت به دیگران منحصر به فرد و یگانه باشند. اندیشه دو نفر کاملاً شبیه به هم نیست؛ این مورد حتى در باره دوقلوهایى که از بسیارى جهات همانند هستند، قابل بیان است. این موضوع زمانى حساستر مىشود که دو انسان از دو جنس مخالف قصد دارند روزها، ماهها و سالهاى زیادى در زیر یک سقف زندگى کنند. «باید چنان رفتار کنند که گویى مىخواهند دوست و رفیقى از جنس خود (نه از جنس مخالف) براى همه عمر برگزینند تا از افسون شهوت مصون بمانند.» (مساواتىآذر، 1374: 274).
منابع اسلامى ملاکهاى ازدواج را غالباً به این شکل مطرح مىکند:
1- توجه به بُعد مذهب و دیندارى 2- داشتن اخلاق نیکو و حُسن خلق 3- سلامت جسمانى 4- توجه به خانواده 5- توجه به اصل کفویت (همشأن بودن).
انتخاب همسر متناسب و شایسته بیش از هر مسئله دیگرى در زندگى، نیازمند تأمل و دقت است. اهمیت این مسئله به خاطر این است که چون ازدواجى صورت گرفت گسست و فسخ قراردادى بدون تحمل فشارهاى روحى و آسیبهاى اجتماعى میسر نیست. امرى که با گزینش صحیح سبب خوشبختى و سرور مىشود اما در مقابل، گزینش ناصحیح، کوهى از مشکلات را به دنبال دارد.
شرط سوم در کنش عقلایى تأیید آگاهان است. در این قسمت مىتوان به حضور والدین و سایرین اشاره کرد. به نوعى مىتوان والدین و بزرگترها را «مظهر گرایش اولى» نامید (ساروخانى، 1375: 104).
ازدواج احساسى
در چنین ازدواجهایى همسران کفو هم نیستند. ملاکها و همسانىها رعایت نشده و موازین، آن گونه که باید در نظر گرفته شود ، خواه به عمد و خواه ناآگاهانه به فراموشى سپرده شده است.
اهداف هم مىتواند ناصحیح و نامناسب باشد ، از جمله ازدواج تنها به خاطر کامجویى و لذت جنسى، ازدواج تنها به خاطر کسب مال و ثروت، ازدواج به خاطر رسیدن به پست و مقام و ... .
عوامل زیادى در چگونگى شکلگیرى ازدواج عاشقانه مؤثر است مانند فقر فرهنگى، فقر اقتصادى، ازدواج تحمیلى، ازدواج ترحمى و موردى که در جامعه زیاد دیده مىشود. «شاید کمتر ازدواجى را بتوان سراغ گرفت که در آن هم مظاهر عالى عشق به چشم خورد و هم با تمامى معیارهاى مصلحت سازش یابد. در آنان که فقط به توسن علایق فردى و احساسات مجال مىدهند به زودى با سرماى سخت زمستانِ واقعیت مواجه شده و خواهند لرزید.» (ساروخانى، 1375: 104)
عشق بیانگر دلبستگى فیزیکى و شخصى متقابلى است که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس مىکنند.
عشق چیست؟
عشق بیانگر دلبستگى فیزیکى و شخصى متقابلى است که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس مىکنند. این روزها بسیارى از ما در باره این نظر که عشق همیشگى است تردید داریم اما معمولاً فکر مىکنیم که عاشق شدن از احساسات و عواطف انسانى ناشى مىگردد. براى زوجى که عاشق مىشوند کاملاً طبیعى به نظر مىرسد که بخواهند زندگى مشترکى را آغاز کنند و رابطهشان با یکدیگر در جستجوى ارضاى شخصى و جنسى باشد.
عشق در بهترین حالت یک ضعف اجتنابناپذیر و در بدترین حالت نوعى بیمارى روانى تلقى مىگردد. (گیدنز، 1989: 10)
عشق: بد یا خوب
منطقى بودن رفتار ممکن است این تصور را در ذهن ایجاد کند که عشق در روابط همسران غیرضرورى و غیرقابل پذیرش است. اما هرگز چنین نیست بلکه عشق براى تداوم زندگى پس از ازدواج ضرورى و مهم است. عشق عنصر ناگریز خوشبختى است و هدیهاى است که از سوى خداوند براى زن و مرد از آسمان فرود مىآید ؛ پیوند دهنده قلبها و روشنى بخش چشمهایى است که به امید داشتن هدفهایى والا مبادرت به آن کردهاند. هدف ما از بحث، عشقزدایى کردن و پاکسازى آن در ازدواج نیست زیرا همان گونه که ازدواج کورکورانه در اثر عشقى آتشین، ویران کننده و نامطمئن است، حسابگرى کامل در ازدواج، سرانجام مطمئنى نخواهد داشت.
نقص ازدواج عاشقانه، کاستى در شناخت و آگاهى شخصى است که نیاز هست بیشتر به عیبهاى او نظر انداخت.
«مهمترین دلیل جدایى به فرایند معیوب انتخاب همسر برمىگردد و اینکه ازدواج صرفاً بر اساس روابط احساسى و زودگذر شکل مىگیرد. تحقیقات نشان داده است 30 درصد طلاقها در سه سال اوّل ازدواج رخ مىدهد چرا که در طى دو سال اوّل زندگى احساسات فروکش کرده و چهره واقعى افراد مشخص مىشود و مشکلات زندگى خود را نمایان مىسازد.» (تواناعلمى،1383)
آسیبشناسى ازدواج عاشقانه
فروپاشى و از بین رفتن بیشتر خانوادههایى که روزى عاشق یکدیگر بودهاند اولین آسیبى است که ازدواجهاى نامقعول و غیرمنطقى مىبیند. البته گاهى هم اتفاق مىافتد که منجر به ازدواج نشده آنگاه به مراتب دردناکتر از پیش مىباشد. افسردگى روحى، خودکشى و نومیدى از زندگى مىتواند بعدها در روابط فردى به وجود آید. دسته دیگر علاوه بر چشیدن ناکامى، متوسل به خشونت مىشوند و مىخواهند از این طریق آنچه را که نتوانستند به دست بیاورند جبران کنند. تیتر روزنامه در صفحههاى حوادث، هر روز از چنین اتفاقاتى خالى نیست و ما شاهد هستیم قتلها و جنایتهاى وحشتناکى به نام عشق و روابط عاشقانه صورت مىگیرد که نشان از جنون و بیمارى روانى آنهایى دارد که به نوعى سرخورده از عشق لقب گرفتهاند.
منصفانه نیست مانند دکتر استلپنستى، عشق را نوعى تصور و تفاهم فرض کنیم و یا مانند «گیدنز» یک بیمارى روانى قلمداد نماییم ولى هر چه که هست اگر ادعا کنیم ازدواج هر چه سنجیدهتر و مناسبتر و بر اساس عقل و منطق صورت پذیرد استحکام و پایدارى خانواده بیشتر خواهد بود؛ و هر چه زناشویى نامناسبتر و بر اساس رفتارى غیرعقلایى تأثیر گرفته باشد گسیختگى خانواده بیشتر اتفاق خواهد افتاد.
92/6/3
12:21 ع
بهترین حالات جنسی: 5 اشتباهی که اکثر آقایون مرتکب میشوند
یکی از چالش های متعدد آقایون این است که در روابط جنسی خود با همسرشان چه حالتی را انتخاب کنند. بزرگترین ترس آنها این است که خانمشان از آن وضعیت همیشگی خسته شده و درنتیجه میل و علاقه خود را به رابطه جنسی با آنها از دست بدهد. پس سوال این است که بهترین مواضع و جایگاه های جنسی چه مواضعی است؟
بهترین راه برای توضیح مسئله این است که چه کارهایی را نباید انجام بدهید. با به یاد داشتن این، به 5 مورد از اشتباهات آقایون در مسائل جنسی اشاره می کنیم تا شما دیگر مرتکب آنها نشوید.
اشتباه اول: تقلید همه چیزهایی که در فیلم های پورنو می بینید.
این می تواند بزرگترین اشتباه آقایون در مسائل جنسی باشد. مردان بی تجربه ممکن است تصور کنند که فیلم های پورنو می تواند الگوی خوبی برایشان باشد اما با واقعیت مسئله آشنا نیستند. مشکل اینجاست که آن دسته فیلم ها تلاش می کنند که صحنه خوبی را برای بیننده بسازند نه اینکه لذت و میل هنرپیشه ها را بیشتر کنند.
و درواقع، یکی از بدترین راه های تحریک اندام جنسی خانمها، زمانی است که وی پاهایش را روی شانه هایتان بگذارد. در این حالت که لگن او آنقدر به عقب خم شده است، ممکن است در گردنه رحم احساس درد کند. همچنین این وضعیتی است که فشار زیادی به زن وارد می کند.
اشتباه دوم: تلاش زیاد برای نینداختن وزنتان روی زن، در هر وضعیت
برای خانم ها رابطه جنسی راهی برای نزدیکتر شدن به آقایون است. وقتی وزنتان را روی بدن او می اندازید او لذت زیادی می برد. پس دفعه بعد که با همسرتان رابطه جنسی برقرار می نمایید سعی کنید وزنتان را بیشتر روی او بیندازید. همانطور که می بینید، طی رابطه جنسی، تقریباً همه خانم ها از اینکه بدن مردشان به بدن آنها بچسبد بسیار لذت می برند.
اما چه مقدار از وزنتان را باید روی آنها بیندازید؟ آنقدر که بعد از تمام شدن رابطه جنسی خانمتان نگوید احساس می کند که تریلی از روی او رد شده و صافش کرده! حد و مرز را نگه دارید. چون اگر به مدتی طولانی همه وزنتان را روی او بیندازید برای او دردناک خواهد بود. اما واقعیت این است که اکثر خانم ها دوست دارند که طی رابطه جنسی کمی از وزن همسرشان روی آنها بیفتد.
اشتباه سوم: اینکه وقتی همسرتان روی شماست، اجازه بدهید همه کارها را او انجام دهد.
تقریباً برای همه خانم ها، رابطه جنسی عملی پویا است. به همین خاطر اگر شما هم بی حرکت باشید و هیچ کاری انجام ندهید، رابطه جنسیتان کاملاً برهم خواهد خورد و مفهوم رابطه جنسی برای او تغییر خواهد کرد. صحبت های تحریک کننده و آرام در حین رابطه جنسی نیز تاثیر شگفت انگیزی خواهد داشت که نباید از آن غافل شوید.
اشتباه چهارم: منفعل بودن
خیلی از آقایون انواع کتاب های"آقایونی مریخی" را خوانده اند و به همین خاطر تصور می کنند که زن ها دوست دارند که همه چیز را به او بسپارید و برای هر کاری که می خواهید بکنید اجازه بگیرید. به جای این روش فقط هر کاری که می خواهید را انجام دهید. حتی وقتی می خواهید حالتتان را تغیر دهید، خشن رفتار کنید و به اینطرف و آنطرف پرتابش کنید و مطمئن باشید که عاشق این رفتارتان خواهد شد. اصلاً نگرانش نباشید. اگر چیزی اتفاق بیفتد که همسرتان دوست نداشته باشد، مطمئناً به شما خواهد گفت.
اشتباه پنجم: تصور اینکه حالت های عجیب و غریب بهتر عمل می کند
لازم نیست معکوس از سقف آویزان شوید و کاری دیوانه وار انجام د هید. فقط طبیعی باشید. قدیمیترین حالت رابطه جنسی (مرد روی زن خوابیده) برای اکثر افراد بهترین حالت رابطه جنسی است.
حالت های عجیب و غریب فقط بدنتان را خسته می کند و روحیه تان را هم برهم می زند چون گمگشتگی در این حالت ها هم زیاد اتفاق می افتد و نمی دانید دستتان را کجا بگذارید و پایتان را کجا.
منبع:mardoman.net
92/6/3
9:29 ص
تسخیر قلب همسر ،مخصوص خانم ها
خانم ها برای آنکه همسر شایسته ای باشند ، باید به توانایی هایی مجهز شوند که همسرشان را تحت
تاثیر قرار دهند ،اما بهترین خصلت در کنار تمام توانایی ها و سیاست های زنانه که لازمه ی زندگی موفق
است، داشتن اخلاقی خوب ،صمیمیت ،یکدلی و گذشت در مواقع لزوم است . عشقی که در مرور زمان و به
واسطه ی حسن سلوک شما در دل همسرتان ایجاد شود بسیار ارزشمند و ماندگار است.
1- به او اجازه دهید دریابد که روی حرف و عمل شما می تواند حساب کند.
2- وقتی او از شما می پرسد: «چه اتفاقی افتاده»، نگویید: «هیچی» و بعد انتظار داشته باشید که او علم غیب داشته باشد.
3- فرق بین یک ازدواج موفق و یک ازدواج معمولی عبارت است از نگفتن چیزهایی که لازم نیست بازگو شود.
4- وقتی یکی – دو پیشنهاد کردید و او پذیرفت، آتش بس دهید.
5- هنگامی که در حال انجام کاری است، او را تنها بگذارید، مگر زمانی که از شما کمک میخواهد.
6- سعی کنید گاهی با یکی از کارهای جالب خود او را غافلگیر (سورپرایز) کنید ، اینها نمک زندگی است.
7- خوشحالی زنان موجب مسرت مردان می شود ، به او فرصت بدهید ، که باعث « خوشحالی » شما بشود.
یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.
8- هیچگاه ، نامه ای را که به او مربوط می شود، باز نکنید.
9- برای کارهایی که مورد علاقه اوست و دلش می خواهد آن را با شما انجام دهد ، همیشه فرصت کافی فراهم کنید.
10- فکر نکنید که عشق و ازدواج شما نیاز به مراقبت ندارد ، هرچقدر همسر خود را بیشتر دوست داشته باشید ، نیاز به شناخت حساسیت های او خواهید داشت.
11- مهم نیست که چه کسی « تقصیر » کرده است ، مهم آن است که شما همیشه نگوئید که تقصیر من نبود!
12- از کارهای کوچکی که او برای شما انجام می دهد ، قدردانی کنید. فکر نکنید که کارهایی که او برای شما انجام داده، جزء وظایفش بوده.
13- به او اجازه دهید که با تخیلاتش سرگرم باشد ، رویاهای یک مرد می تواند الهام بخش خلاقیتهایش باشد.
رویاهای یک مرد می تواند الهام بخش خلاقیتهایش باشد.
14- با هم باشید ، از با هم بودن لذت ببرید ولی اگر او خواست تنها باشد ، این فرصت را برایش فراهم آورید.
15- روز پدر را برای او به بهترین نحو اجرا کنید.
16- غار تنهایی آقایان را فراموش نکنید. به او فرصت دهید ،مطمئن باشید بعد از مدتی دوباره همان مرد شاد و پرانرژی سابق خواهد شد.
17- به غرور او احترام بگذارید و اعتقاداتش را به تمسخر نگیرید.
18- کسانی که حاضرند با ماشین گران قیمت یک مرد همراهی کنند ، زیادند، ولی مردان به دنبال کسی می گردند که اگر ماشین گران قیمت شان خراب شد ، با او در اتوبوس همراه شود.(شریک روزهای غم و شادی او باشید.)
19- هنگامی که با نظر پدر و مادر او موافق نیستید ، احترام آن ها را رعایت کنید و هرگز بد گویی خانواده اش را نکنید.
20- به کودکان خود یاد بدهید تا به پدر خود احترام بگذارند. این دست شماست که همسرتان پدری مقتدر و پر نفوذ در خانه باشد و اینگونه می توانید خانواده را با وجود تکیه گاهی محکم به خوبی اداره کنید.
برگرفته از کتاب تسخیر قلب - با تغییر
92/6/3
9:28 ص
نه متأهل ، نه مطلقه
راهروهای دادگاه خانواده برای گذر کردن نیست، در این راهروها باید ماند، ماند و دید...به امید آنکه با دیدن این زشتیها، لقمان وار آموخت که زیبایی چیست.
دختر 20سالهای روی یکی از صندلیهای اتاق انتظار دادگاه کز کرده بود. شنیدن درددلها و شکایتها و شرح حال زنان دیگر در آن غمخانه که گریزی از آن نداشت،سرانجام قفل زبان او را هم باز کرد:«2ساله عقد کردم...آقا بد دل بود...چقدر سرم رو به دیوار کوبید...همش به خاطر شک... روزی10بارخونمون زنگ میزد ببینه من کجام، تو کیفم رو میگشت.گفتم: اگه تو این قدر به من شک داری چرا منو انتخاب کردی؟! بالاخره خسته شدم...کلافه شدم ،پدر و مادرم هم همینطور، همین که فهمید ما افتادیم دنبال طلاق، غیبش زد، خانواده اش هم میگن ما نمیدونیم کجاست، فقط پیغام داده که طلاقت نمیدم تا موهات مثل دندونات سفید بشه.»
زن میانسالی دلسوزانه تجربه شخصیاش را در طبق اخلاص گذاشت:« دعا کن اصلا پیداش نشه، چند بار دادگاه احضارش میکنه اگر نیومد، غیابی طلاق میگیری.» زنی دیگر گفت:«به این راحتی هم نیست، جونتو میگیرن تا طلاقت بدن...باید کفش آهنی بپوشی، بستگی به قاضی پرونده هم داره...شوهر من 2ساله رفته...چند تا شاهد از در و همسایه جور کردیم.اومدن شهادت دادن رفته!طلاقمو گرفتم و خلاص، پدرم در اومد، باید خرج 3تا بچه رو بدم. هرجا میرفتم کار کنم میگفتن یا طلاقنامه یا اجازه شوهر، اجازه کدوم شوهر؟ شوهر فراری؟»
و دختر جوان بهت زده گفت:« من همش2ساله عقدکردم، چه طوری شاهد بیارم که بگه چند ساله شوهرم رفته؟»
در اتاق قاضی باز شد و زنی رنگ پریده با دستها و لبهای لرزان،فریاد کنان بیرون آمد:«خسته شدم ، حتما باید تو روزنامهها بنویسن که به دادم برسین؟» نگاههای سرشار از تاثر و همدردی زنان اتاق انتظار، او را روی یکی از صندلیها نشاند. تلاش برای فروخوردن بغضش بیثمر بود. جویبار اشکهایش جاری شد و این بار با صدایی لرزان ادامه داد: « نمیدونم کجا رفته...بعضیها میگن زن گرفته... بعضیها میگن رفته خارج... هرچی که هست منو بلاتکلیف گذاشته . دادگاه میگه باید تو روزنامه چاپ کنیم... 4ماهه منتظر این احضاریه روزنامه هستم. میگم بذارین خودم بدم چاپ کنن، میگن نمیشه باید ما بدیم... اون فرار کرده تاوانش رو من باید بدم.»
برزخ بلاتکلیفی از دشوارترین شرایط زندگی است...یقیناً زنی که همسرش ناگهانی و بیخبر او را رها کرده و میرود...روزها و شبهای طولانی را در انتظار و نگرانی جانفرسا میگذراند و پس از نزاعی طولانی با خویش باور میکند که او نخواهد آمد.(چگونه باید پذیرفت مردی که همسر و خانوادهاش را ترک میکند باز خواهد گشت یا عشق و علاقه و انگیزهای برای ماندن در کنار خانواده داشته است. )
این زنان قربانیان رفیقان نیمه راه زندگی، هنگامی که پذیرفتند او نخواهد آمد آستین بالا میزنند تا زندگی دیگری بسازند، زندگی با مسئولیت و البته زحمات و رنجهای بیشتر... اما با هویتی آشکار و معین...چرا که در این برزخ نه متأهلند نه مطلقه، نه شوهر دارند و نه بیشوهر.این تنهایان بییاور، مسئولیت سنگین مادی و معنوی یک خانواده (خصوصاً زنانی که صاحب فرزند یا فرزندانی هستند) را با داشتن هزار اما و اگر و پرسش به دوش می کشند و به سوی یافتن هویتی آشکار گام برمیدارند . نخستین گام برای رسمیت یافتن هویت جدید، داشتن مهر طلاق در شناسنامه است...همان که برایش وکیل میگیرند، از پلههای دادگاه بالا و پایین میروند، اشک میریزند و وقت و هزینه صرف میکنند.
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...