92/5/15
9:9 ص
92/5/12
6:34 ع
1. با هم خندیدن
شادترین زوج های دنیا لزوماً زوج هایی نیستند که مشکلات کمتر دارند، بلکه کسانی هستند که می دانند چطور در این شرایط نیز بخندند. ناتالی واهل از لاس وگاس می گوید: «ما 10 سال است که ازدواج کرده ایم و اکثر اوقات من مریض بودم. ولی در کل این 10 سال خیلی خوشبخت بودیم و همیشه در کنار هم بودیم. من فکر می کنم یکی از بزرگترین عوامل خوشبختی ما تعهد دوطرفه به آسایش و رفاه یکدیگر بود. یکی عامل دیگر شوخ طبعی و خنده بود.»
2. ارتباط همیشگی با روش های مهربانانه
وقتی بهم می رسید یکدیگر را با مهربانی در آغوش بگیرید. وقتی بیرون می روید دست در دست هم قدم بزنید. وقتی به هم محبت می کنید، رابطه شما از استرس دور می شود. حداقل روزی 15 دقیقه فقط با هم حرف بزنید و پیوندتان را قویتر کنید.
3. مسافرت و امتحان کردن چیزهای جدید
زوج های عاشق قدر تغییرات گهگاه را می دانند، زیرا این تغییرات رابطه آنها را تازه و مهیج نگه می دارد. با هم مسافرت بروید و چیزهای تازه، سرگرم کننده و هیجان انگیز را امتحان کنید. حداقل یکی دوبار در سال چنین چیزی را تجربه کنید. مسافرت یکی از بهترین فعالیت ها برای تجدید رابطه است. همین که به مکان جدیدی بروید و از خانه و مسئولیت ها و روتین روزانه دور شوید برای هر دوی شما خوب است و رابطه شما را دوباره گرم و پرشور می کند.
4. ارتباط مؤثر و اعتراف به اشتباهات
زوج های عاشق مسئولیت حرف ها و واکنش های خود را به عهده می گیرند. زوج ها اغلب می خواهند ثابت کنند که مقصر اصلی دعوا های آنها طرف مقابل است. متأسفانه این رفتار هیچ پیامد مثبتی برای رابطه یک زوج ندارد. یکی از مهمترین جنبه های مسئولیت پذیری این است که با هم ارتباطی واقعی و سازنده برقرار می کنید. مهارت های ارتباطی خوب برای رابطه یک زوج بسیار حیاتی هستند. وجه تشابه افرادی که از هم طلاق می گیرند همین است، آنها دیگر با هم ارتباط برقرار نمی کنند.
5. بخشیدن همدیگر و فراموش کردن ناراحتی های کوچک در زندگی
زوج هایی که عاشق یکدیگرند، تولرانس بخشیدن را دارند و این مهارت را فعال نگه می دارند. بعضی افراد هستند که حتی کوچکترین خطاها را نمی بخشند. این مسائل می مانند و مانند یک دندان درد باعث می شوند که فرد مقابل کم کم عشقش را فراموش کند. بودن در یک رابطه نزدیک بدان معناست که شما بالاخره یک روز همسرتان را ناراحت می کنید، زیرا همه ما انسان هستیم، ولی بخشش یک مهارت است و باید برای آن تمرین کنیم تا رابطه ما از هم نپاشد.
6. حفظ عناصر رمانتیک خارج از اتاق خواب
همسرانی که عاشق هم هستند به نیازها، علایق و خواسته های یکدیگر توجه می کنند و چیزهای جدید را امتحان می کنند. با انجام کارهای کوچک و رمانتیک و حرکات عاشقانه دوباره رابطه خود را به گرمی اولیه تبدیل کنید. همین چیزهای کوچک است که عشق را پرحرارت نگه می دارد و اگر آنها را فراموش کنید با گذشت زمان عشقتان رنگ می بازد.
7. به یکدیگر فرصت بدهید که هر کس برای خودش زمانی را به تنهایی سپری کند.
عاشق بودن بدان معنا نیست که باید دائماً با شریک خود در ارتباط باشید... گاهی کمی دوری و جدایی از هم می تواند باعث بیشتر به هم نزدیک شوید. اینکه همیشه پیش هم باشید عالی است و حس خوبی دارد. ولی وقتی مدتی از هم دور بمانید، رسیدن به هم می تواند بسیار شیرین و رمانتیک باشد.
8. هر دوی شما از لحاظ جسمی سلامت باشید و ورزش کنید.
وقتی زوج ها با هم ورزش می کنند، از هم حمایت می کنند و با هم زمان سپری می کنند و بدن آنها اندورفین ترشح می کند، این باعث می شود که هر دو در کنار هم احساس خوبی داشته باشند. همچنین وقتی با هم ورزش می کنید، به هم انگیزه می دهید و این به ادامه فعالیت های ورزشی و ادامه رابطه شما کمک می کند.
9. قدردانی و محبت خود را دائماً به هم نشان دهید.
محبت و تحسین یکی از بزرگترین عواملی است که باعث می شود یک زوج بعد از سال ها همچنان عاشق هم باشند. نشان دادن قدردانی واقعی از خصلت ها و رفتارهای شریک زندگی تان و پذیرفتن و درک نقش شما در این خصلت ها باعث می شود که رابطه شما پر از عشق بماند.
10. حرارت و اشتیاق خود را در روابط جنسی بالا نگه دارید.
زوج هایی که عاشق هم هستند می دانند چطور رابطه خود را در اتاق خواب نیز پرشور نگه دارند. سعی کنید حیات جنسی خود را نیز فعال نگه دارید. با هم برای این کار برنامه ریزی کنید و درباره آن حرف بزنید. بر اختلاف نظرها غلبه کنید و حیات جنسی تان را به همان روزهای اول برگردانید. واکنش های مغزی ناشی از فعالیت جنسی، برای محکم کردن پیوندتان، نقشی اساسی و حیاتی دارند
92/5/12
6:20 ع
آنها ما را دوست دارند. دوست داشتنی ساده و منطقی. اصلا به نظر می رسد که دنیای مردانه همین طور است.
گه گاهی با خود اینگونه فکر می کنم که مرد بودن کار سختی است. گاهی هم اینطور می اندیشم که مرد بودن تا حدودی غم انگیز است. دلیل این مساله این است که دنیای مردانه دنیایی سخت و پر مسئولیت است و فشارهای مادی و معنوی متعددی را به دنبال دارد اما با وجود این شرایط هیچ کس از دنیای مردانه سخن نمی گوید. هیچ نهاد یا سازمان خاصی از حقوق مردان دفاع نمی کند و هیچ تشکلی با پسوند مردان، وجود ندارد که به بیان خواسته ها و انتظارات آنها بپردازد. مردها نماد خاصی مثل رنگ صورتی ندارند. این روزها در همه جای دنیا سخن از حقوق زنان و دفاع از حقوق زنان و دنیای زنانه است. در حالیکه دنیای اغلب زنان با یکی از همین مردها گره خورده است. یکی از همین مردهایی که ممکن است شریک زندگی مان باشند یا پدر مان باشند یا برادرمان. در هر صورت دوستمان دارند.
یکی از همین مردهایی که آرزو دارد تا بهترین شرایط زندگی را برای همسرش مهیا کند. همان هایی که وقتی می خواهند حرف خاصی به همسرشان بزنند هول می شوند و یکی از همان مردهایی که ممکن است دیگر در بین ما نباشند.
یکی از همین مردهای همیشه خسته. از آن مردهایی که از سن قانونی یعنی 18 سالگی، مجبور به دویدن هستند. دویدنی به دنبال سربازی، تحصیلات، شغل خوب و تهیه مسکن و....چون همه از مردها توقعاتی دارند. وقتی به خواستگاری می روند از انها توقع می رود که تحصیل کرده باشند، پولدار باشند، خوش تیپ و قد بلند هم باشند و البته با داشتن همه این موارد، یک رکن مهم به نام خوش خلقی هم باید داشته باشند و خدای ناکرده اگر یکی از این موارد وجود نداشته باشد، به گونه ای دیگر با آنها برخورد می شود.
گاهی اینطور فکر می کنم که خانم ها با وجود شرایط خاص و فراز و نشیبهایی که در طول زندگی شان طی می کنند، باید انعطاف پذیر باشند اما آسایش و خوشی بیشتری نسبت به مردان دارند. خانمی را فرض کنید که خانه دار است و مشغله های خاص خود را دارد. اما از مردی که از صبح تا شب برای کسب درآمد بیشتر و مهیا کردن یک زندگی نسبتا خوب، تلاش کرده، انتظار داریم که وقتی شب به خانه می رسد، با تمام خستگی اش، بنشیند و زیر پنجره برای ما ویولن بنوازد و جالب اینجاست که از همین مرد رمانتیک انتظار داریم که مدیر ارشد یک کارخانه باشد و بتواند زندگی ما را همه جوره تامین کند و هر چند وقت یک بار ما را به مسافرت ببرد و همواره صبور باشد و در مواقعی که دلمان گرفته به ما دلداری دهد. با آرامش به کارش رسیدگی کند و همیشه بوی عطر و ادوکلن بدهد و از دست پخت همسرش تعریف و تمجید کند. وقتی قرار است در یک مهمانی شرکت کنیم که علاقه ای به آن ندارد به خاطر همسرش باید حضور داشته باشد و غرغری هم در میان نباشد و هر کسی را که ما دوست داریم، دوست داشته باشد و فراموش نکند که همیشه خانمش را تحویل بگیرد و از بیان عبارات محبت آمیز سر باز نزند.
بیائید باور کنیم که مردها اینطور که ما نشان می دهیم، بد نیستند. مردها به دنبال این هستند که در زندگی شان آرامش داشته باشند و همسری که این موهبت را به آنها تقدیم کند. فقط کمی آرامش، در ازای تمام فشارها و استرس هایی که به خاطر خوشحال بودن و راحت بودن ما، تحمل می کنند
مردها دنیای غمگین صبورانه ای دارند. بهتر است به این نکته اعتراف کنیم که مردها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که فریاد می کشند و اضطراب چکی را دارند که هنوز پاس نشده است و اوقاتی که پاسخ تلفن و پیامک های ما را نمی دهند. اوقاتی که از خستگی عرق بر پیشانی شان نشسته و کفش هایشان پر از خاک است باز هم به ما گوش می دهند. به ما موجودات شگفت انگیز کم طاقت که دوستمان دارند. آنها دوستمان دارند و ما همیشه اینطور فکر می کنیم که نکند ما را به خاطر خودمان نخواهند.
آنها ما را دوست دارند. دوست داشتنی ساده و منطقی. اصلا به نظر می رسد که دنیای مردانه همین طور است.
بهتر است کوتاه بیائیم. میکروفونها و تابلوهای اعتراضمان را کنار گذاریم و شعار ندهیم.
بیائید باور کنیم که مردها اینطور که ما نشان می دهیم، بد نیستند. مردها به دنبال این هستند که در زندگی شان آرامش داشته باشند و همسری که این موهبت را به آنها تقدیم کند. فقط کمی آرامش، در ازای تمام فشارها و استرس هایی که به خاطر خوشحال بودن و راحت بودن ما، تحمل می کنند. مردها زندگی پردغدغه ای دارند اما تعریف شان از خوشبختی به همین سادگی است که بیان شد.
شاید عده زیادی به این نوشته معترض باشند و از این موضوع سخن بگویند که برخی از زنان هم برای تامین معیشت خانواده باید کار کنند اما فراموش نکنید که وظیفه تامین معیشت بر عهده مرد است و هیچ زنی به خاطر عدم کسب درآمد بازخواست نمی شود.
این نوشته سخنی کلی است با همه بانوان عزیز این مرز و بوم. برای اینکه به گونه دیگری به مردان نگاه کنیم و باور کنیم که آنها دوستمان دارند و بسیاری از سختیهایشان به خاطر ماست. ما نیز به خاطر زندگی و علاقه مندی به مردها، سختیهایی را متحمل می شویم. اما آنچه مهم است اینکه زنان و مردان به دیده محبت به یکدیگر بنگرند و سعی داشته باشند تا نگرشهای توقع آمیز را کاهش دهند و به آرامش یکدیگر بیندیشند . باور کنند که رقابتی میان این دو وجود ندارندو بهتر است رفاقت را جایگزین کنند.
92/5/12
6:19 ع
لوازم ضروری برای ازدواج موفق
راز خوشبختی و سعادت در چیست؟
عشق و شور زندگی یا آگاهی و دانش همسرداری؟
و یا مجموعهای از هر دوی آنها؟
آیا جادوی عشق، بدون دانش همسرداری، میتواند زندگی مشترک سعادتمندی را برای همیشه یا طولانیمدت تضمین کند؟
نقش و جایگاه «عشق» و «آگاهی» در زندگی مشترک
راز خوشبختی و سعادت در چیست؟
عشق و شور زندگی یا آگاهی و دانش همسرداری؟
و یا مجموعهای از هر دوی آنها؟
آیا جادوی عشق، بدون دانش همسرداری، میتواند زندگی مشترک سعادتمندی را برای همیشه یا طولانیمدت تضمین کند؟
عشق واقعی را باید شناخت، آنرا محترم شمرد و به آن اعتماد کرد. عشق، احساسی بسیار قوی، قدرتمند و سرشار از انرژی فراوان است که همچون آتشی وجود انسان را دربر گرفته و تمام ابعاد زندگی او را تحت تأثیر خود قرارمیدهد.
آیا بسیاری از مردم قادرند بین عشق واقعی، عشق کاذب، مجازی و شیفتگی، تفاوت بگذارند و آنها را از هم تمیز دهند؟
عشق راستین، صبور و بردبار است و بهدنبال شناخت بوده و با مرور زمان به وجود میآید
بیشتر مردم، عشق را نمیشناسند و جاذبه جنسی یا عشق کاذب و کور را با عشق و شور واقعی زندگی اشتباه میگیرند؛ عشق هیجانی و احساسی، در قلب جای دارد درحالیکه جاذبه های ظاهری مقطعی و کوتاه مدت می باشد.
آیا مشکلات و مسائل زندگی مشترک بدون دانش همسرداری و کسب آگاهی و مهارتهای لازم و رفع دیگر نیازها، فقط با عشق، قابل حل هستند؟ به عبارت دیگر، اگر پایه و اساس زندگی مشترک شما، بدون آگاهیهای لازم و رفع دیگر نیازها، فقط عشق باشد ولی شناخت کافی به نیازهای آشکار و پنهان خود و همسرتان نداشته باشید و نتوانید آن نیازها را بهصورت درست، ارزیابی کرده و برطرف سازید، در طولانیمدت، آیا میتوانید پاسخهای مثبتی از همسر خود دریافت کنید و به پایداری و دوام عشق، امید ببندید؟
باورهای عمومی بسیاری از مردم جوامع مختلف این است که: با عشق است که زن و شوهرها در کنار هم میمانند... با عشق است که زوجین همدیگر را خوشبخت میکنند... با وجود این همه مشکل، با عشق میتوان شادمانه زندگی کرد... با عشق است که زن و شوهر یکی میشوند... در زندگی زناشویی ایدهآل، هیچ مشکلی وجود ندارد... در حالیکه همین باورها و افسانههای ازدواج اگر مبنای درستی نداشته باشند، انتظارات غیرواقعبینانه ایجاد کرده و خود باعث مشکلات فراوان میشوند.
فلسفه اصلی ازدواجهای امروزی، علاوه بر تداوم نسل، رفع نیازهای احساسی و عاطفی، جنسی، مالی، حمایتی، استقلالی و... میباشد. بهعبارت ساده، ازدواج و انتخاب همسر به منظور تشکیل زندگی مشترک، برای رفع نیازهای فوقالذکر زن و مرد صورتمیپذیرد. برای رفع این نیازهاست که زن و مرد، به آگاهی و کسب مهارتهای لازم همسرداری احتیاج دارند. چون مهر، محبت و عشق، گل سرسبد احساس و عاطفه انسان است، بنابراین وقتی زوجها زندگی مشترک را شروع میکنند، هرکدام از دیگری مهر، صمیمیت، وفاداری و عشق بیقید و شرط میخواهد و هریک بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم انتظار دارد دیگر نیازهای آشکار و نهانش نیز توسط همسرش برآورده شود. پرسش این است: «آیا فقط عشق و علاقه میتواند جایگزین آگاهی شده و پاسخگوی همه نیازها باشد؟»
چون مهر، محبت و عشق، گل سرسبد احساس و عاطفه انسان است، بنابراین وقتی زوجها زندگی مشترک را شروع میکنند، هریک بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم انتظار دارد دیگر نیازهای آشکار و نهانش نیز توسط همسرش برآورده شود.
ازدواج زمانی موفق بهحساب میآید که اصول همسرداری را بدانیم و آگاه باشیم که با همکاری دوطرف، نیازهای زن توسط شوهر و نیازهای شوهر توسط همسرش برطرف میشود و این امر فقط با کسب آگاهی و مهارتهای لازم و برطرف کردن نیازهای یکدیگر (نیازهای احساسی، عاطفی، جنسی، مالی، حمایتی و استقلالی و...) امکانپذیر است. به دختران و پسران به این علت توصیه میشود که آگاهیهای خود را برای همسرداری و زندگی مشترک، هرچه بیشتر بالا ببرند تا بتوانند در زندگی زناشویی، به رفع نیازهای خود و همسرشان بهصورت درست بپردازند و بتوانند همسر و خود را در مسیر آرامش، شادابی، پیشرفت، ترقی و خوشبختی واقعی قراردهند.
هماهنگیِ «عشق» و «آگاهی» و رفع نیازهاست که به زندگی مشترک شادابی، جذابیت و بالندگی میبخشد. مهر، محبت و دلدادگی بدون آگاهی، بهطور معمول در کوتاهمدت، زیبایی و جذابیتهای خاص خود را دارد ولی برای داشتن زندگی مشترک پرطراوات و غنی در طولانیمدت، علاوهبر عشق، به دانش و آگاهی همسرداری نیز نیاز مبرم است چراکه عشق، بخشی از نیازهای یک زندگی مشترک موفق را تشکیل میدهد و بهتنهایی نمیتواند دیگر نیازهای زناشویی را که بسیار گسترده هم هستند، جوابگو باشد. میگویند: «عشق و آگاهی (دانش همسرداری)، همانند پیچ و مهره، آجر و ملات، لازم و ملزوم هم بوده و همانند دو بال یک پرنده هستند که بدون یکی، پرواز واقعی امکانپذیر نمیشود.»
بهطور معمول عشق، تحمل مشکلات و موانع را برای انسان آسان میسازد و انگیزهای قوی برای رفع آنها میشود ولی نمیتواند از بروز مسائل و مشکلات، جلوگیری بهعمل آورد. عشق، منبع قدرت، حرارت و نور زندگی است. عشق، محرک قدرتمندی است که زوجها تشکیل خانواده بدهند، یار و یاور هم باشند و احساس خوشبختی کنند و به آن تداوم بخشند. پرسش این است که با وجود این قدرت فائقه که انسان را به اوج آسمانها میبرد، اگر زن و مرد عاشق، فاقد دانش کافی و مهارتهای لازم همسرداری باشند و نتوانند نیازهای خود و همسر را بهدرستی تشخیص داده و برطرف کنند، چگونه میتوانند در حل مسائل و مشکلات زندگی مشترک و ایجاد روابط مؤثرتر، موفقیت بهدست آورند و به آن تداوم بخشند؟
بیشتر ازدواجها با شور، اشتیاق، مثبتاندیشی و مهر و محبت شروع میشود و در آغاز زندگی مشترک، زوجین تصور میکنند که ازدواج آنان متفاوت از دیگران است، روابطشان محکم، قوی و خلالناپذیر است؛ عشق و مهر و محبتشان، جاودانه و مادامالعمر خواهد بود. درواقع شور و اشتیاق و مثبتاندیشی، همهچیز را در ابتدای امر، زیبا و آسان جلوه میدهد و به زوجها کمک میکند تا کارها را با احساس خوب و زیبا انجام دهند ولی مشکلات بعدها ظاهر میشوند؛ چراکه عشق بدون آگاهی، بستر کافی و توانمندی برای حل تمام مشکلها و مسائل زندگی مشترک نیست؛ سوءتفاهمها، عدم شناختها، ناآگاهیها، نبود مهارتها و... ذره ذره پایههای عشق را متزلزل میسازند و تداوم آنها، عشق را بهآرامی به سوی بیتفاوتی، دشمنی و حتی به نفرت و انزجار میکشاند.
ازدواج زمانی موفق بهحساب میآید که اصول همسرداری را بدانیم و آگاه باشیم که با همکاری دوطرف، نیازهای زن توسط شوهر و نیازهای شوهر توسط همسرش برطرف میشود و این امر فقط با کسب آگاهی و مهارتهای لازم و برطرف کردن نیازهای یکدیگر امکانپذیر است.
یکی از راههای شناخت خود و همسر، گفت و شنود سازنده با همسر و داشتن پرسشهای مثبت از همدیگر است؛ چراکه گفتوگوهای آرام و سازنده و پرسشهای مثبت از خود و همسر، زن و مرد را به تفکر و تأمل وا میدارد و توجه آنان را به نکتههای جالب، ظریف و مثبت زندگی که تاکنون به آنها فکر نکرده و یا از اندیشیدن به آنها واهمه داشتهاند، جلب میکند.
پرسشهای مثبت از خود و همسر، فکر و توجه ما را به تهیه پاسخهای مثبت جلب میکند. تکرار اینگونه پرسش و پاسخها، زن و شوهر را به سوی نکتههای مثبت و همدلانه یکدیگر میکشاند و همسران را در ایجاد تفاهم بیشتر کمک میکند، همسران را از سوءتفاهم و از رنج کنار هم بودنها نجات میدهد و آنان را در مسیر زندگی آرامتری قرارمیدهد. گفت و شنودهای آرام و پرسشهای مثبت از خود و همسر، باعث میشود که مسائل و موارد حاکم بر زندگی مشترک، با مثبتاندیشی مورد بررسی قرارگیرند. بهعبارت دیگر، با افزایش دانش و آگاهی و کسب مهارتها همراه با چاشنی مهر و محبت است که نکات مشترک، تفاهمها، تضادها، توانمندیها و ضعفها آشکار و کشف میشوند و با آنها بهصورت درست و مثبت برخورد میشود و عشق راستین، امکان ظهور یافته، بالنده و غنی شده و گسترش مییابد.
92/5/12
6:18 ع
شاید یکی از پررنگ ترین دغدغه های دخترانی که به نیت ازدواج با کسی آشنا می شوند، این باشد که...
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...