92/5/26
7:28 ع
خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود
جملات زیبا و آموزنده
یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
جملات زیبا و آموزنده
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!
چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند
جملات زیبا و آموزنده
مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود؟
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود؟
که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود؟
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید؟
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!
92/5/26
7:26 ع
برترین ها: دهه دوم عمر چیزهای زیادی در مورد زندگی یاد می گیریم و در واقع برای باقی عمر بیشتر آماده می شوید. در اینجا به چند مورد اشاره کرده ایم که خانم ها باید قبل از جشن تولد 30 سالگی شان آنها را یاد گرفته باشند.
1. چطور تایر پنچر را عوض کنید
اگر از وسیله نقلیه شخصی استفاده می کنید، دیگر تابحال باید یاد گرفته باشید که چطور تایر پنچر آن را عوض کنید. چون هر روز از آن استفاده می کنید و هیچ وقت نمی دانید که چه زمانی ممکن است پنچر شود. پس یادگیری این کار را به تأخیر نیندازید.
2. چطور پارک دوبل بزنید
همه ما چه خانم چه آقا باید پارک دوبل را یاد بگیریم تا بتوانیم در امتحان رانندگی قبول شویم. ولی گویی خیلی افراد هستند که بعد از امتحان کاملاً پارک دوبل را فراموش می کنند. یک بار برای همیشه نحوه پارک دوبل زدن را یاد بگیرید، تا از کسانی نباشید که هر دفعه می خواهند پارک کنند گلگیر ماشین های دیگر را خراب می کنند یا در جوی آب می افتند.
3. بچه می خواهید یا نه و چرا
خیلی ها بچه می خواهند و خیلی ها هم هستند که بچه نمی خواهند. اجباری در آن نیست، ولی اگر بچه می خواهید، زمان شما محدود است. تا 30 سالگی باید بدانید که آیا می خواهید بچه داشته باشید یا خیر و اینکه دلیل شما برای بچه خواستن یا نخواستن چیست. برای بچه دار شدن باید قبل از 30 سالگی برنامه ریزی کرده باشید.
4. چطور رایانه و تجهیزات صوتی و تصویری را راه اندازی کنید
فناوری یکی از واقعیت های جامعه امروزی است و اینکه بدانید چطور رایانه، تلویزیون ها هوشمند، MP3 پلیر و دستگاه های دیگر را راه اندازی کرده و از آنها استفاده کنید، یک مهارت مهم در زندگی محسوب می شود. تا قبل از 30 سالگی این مهارت را بدست آورید و در آن استاد شوید.
5. خودتان را در 40 سالگی کجا و چطور می بینید
دیگر سال هایی که می توانستید بی خیال و بدون فکر به آینده بگردید و تفریح کنید گذشته اند. حالا دیگر شما مسئول سرنوشت خود هستید و باید طوری برای زندگی تان برنامه ریزی کنید که بدانید 10 سال دیگر کجا هستید و چه می کنید.
6. کدامیک از چیزهایی که در کودکی در مورد آینده تان فکر می کردید درست از آب درآمده اند
بیایید با این موضوع روبرو شوید، بعضی از آن چیزهایی که در کودکی در مورد آینده خود فکر کرده بودید – چه خوب و چه خوب – واقعیت ندارند. حالا که دیگر بزرگسال هستید و کنترل وجهه و شخصیت شما در دستان خودتان است، می توانید تصمیم بگیرید که می خواهید چگونه باشید و چیزهایی که به دردتان نمی خورند را کنار بگذارید.
7. یک مهمانی سورپرایز راه بیندازید که واقعاً طرفتان غافلگیر شود
برگزاری یک مهمانی سورپرایز – که واقعاً غافلگیرکننده باشد – باعث می شود که مهارت های رهبری و مدیریتی شما برای برنامه ریزی یک مهمانی، رویداد یا مناسبت و جمع کردن افرادی با شخصیت های مختلف در یک جا، به آزمون گذاشته شود. وقتی خوب به آن فکر می کنید، می بینید که این مهارت ها در محل کار هم به دردتان می خورند.
8. چرا افسوس دهه دوم عمرتان را نمی خورید
خوشبختانه در دهه دوم عمرتان ریسک هایی کرده اید و موفقیت هایی هم داشته اید و البته اشتباهاتی هم مرتکب شده اید. شما جوانید و آماده ماجراهای بیشتر و بزرگتر در دهه سوم زندگی تان هستید.
9. برای سفر دو هفته ای فقط یک کوله پشتی ببندید
این مهارت کمی شبیه تعویض تایر است: وقتی یاد بگیرید چطور آن را انجام دهید دیگر در هر مکان و هر زمانی می توانید آن را انجام دهید. مهم این است که خودکفایی، کاربردی بودن و سبک زندگی بدون دردسر و تجمل برای مدتی را یاد بگیرید. کسی چه می داند؟ شاید از این سبک زندگی خوشتان آمد.
10. چطور از پوست، مو و بدنتان مراقبت کنید و چرا این نکته مهم است
حتی اگر ژن خوبی هم داشته باشید، سن و سبک زندگی بر روی آن تأثیرگذار است. اگر حالا یاد بگیرید که از خودتان خوب مراقبت کنید، تا ده بیست سال آینده هم فرم خود را خوب حفظ می کنید و همچنان جوان می مانید.
11. چه کسی شما را خوشحال می کند و چه کسی ناراحتتان می کند
حالا که خودتان را بهتر می شناسید، بهتر می دانید که چه کسی لایق زمان و توجه شماست، این بستگی دارد به اینکه انرژی شما چقدر باشد یا چقدر ناراحت باشید.
12. چطور ظرف نیم ساعت یا کمتر سر و وضعتان را مرتب کنید
البته این موردی است که باید در دهه دوم زندگی یاد گرفته باشید. دیگر باید بدانید که چطور لباس هایتان را تمیز نگه دارید، اتو کنید و مرتب کنید. بدانید چه لباسی به شما می آید و چه لباسی به شما نمی آید و باید اعتماد به نفس پوشیدن آن را داشته باشید و وقتی در آخرین لحظه دعوت می شوید بدانید چه بپوشید و چطور خوب به نظر برسید.
13. چطور تعمیرات ابتدایی منزل را انجام دهید
وقتی بچه بودید همه چیز خیلی راحت بود، بزرگترها همه کارها را انجام می دادند، چون شما هنوز خیلی کوچک بودید. حالا همه چیز تغییر کرده و شما دیگر یک بزرگسال هستید. پس بهتر است که چند مهارت تعمیراتی بدرد بخور یاد بگیرید که در صورت نیاز کارهایتان را خودتان انجام دهید. مثلاً یاد بگیرید که واشر شیر آب را خودتان عوض کنید، دیوار را خودتان درزگیری کنید یا کلید برق را خودتان نصب کنید. از این احساس استقلال و هوشمندی لذت خواهید برد.
14. چطور در یک معامله خوب چانه زنی کنید
چه در فروشگاه مبلمان خانگی باشید چه در تره بار، چه در حال مذاکره با یک مشاور املاک باشید یا مکانیک خودرو، داشتن مهارت های خوب چانه زنی هیچ وقت ایده بدی نیست.
15. چطور رابطه ای را دوستانه پایان دهید
چه تقصیر شما باشد چه نباشد، اینکه بتوانید بدون شکستن مرزهای احترام و دوستی رابطه ای را تمام کنید، نشانه بلوغ است.
16. بتوانید تنها زندگی کنید و از پیشرفت بازنمانید
افراد بسیاری هستند که از والدین خود جدا می شوند و یا ازدواج می کنند یا بخاطر ادامه تحصیل و به دلایل دیگر تنها زندگی می کنند. تنها زندگی کردن باعث می شود چیزهایی یاد بگیرید که هیچ سبک زندگی دیگری آن چیزها را به شما نمی آموزد. قبل از 30 سالگی از این تجربه لذت ببرید و چیزهای زیادی یاد بگیرید.
17. چطور از گیاه بیش از 1 سال مراقبت کنید
کار زیاد سختی نیست. کمی آب، کمی نور آفتاب و گاهی هرس کردن. توجه کردن به سلامت و زندگی یکی از گیاهان تان باعث می شود که درس توجه و رسیدگی کردن بگیرید. بدین ترتیب به یک زندگی دیگر اهمیت می دهید و آن زندگی و سلامت آن برایتان مهم می شود.
18. چطور با یک نفر دیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته باشید
تنها چیزی که از تنها زندگی کردن سخت تر است این است که با فرد دیگری زندگی کنید. زندگی در خوابگاه دانشجویی را در نظر بگیرید. اینکه به یک نفر دیگر و احساسات و نیازها و خواسته ها اهمیت دهید و به مرزهای یکدیگر احترام بگذارید، چیز کمی نیست و می تواند خسته کننده باشد. باید خودتان آن را تجربه کنید و سختی آن را بچشید.
19. چطور فرق بین مد و لباس های کلاسیک را تشخیص دهید
مد می آید و می رود، ولی لباس های کلاسیک همیشگی هستند. تشخیص دادن فرق بین این دو آسان نیست. فرق بین مد و کلاسیک چیزی است که خانم ها باید قبل از 30 سالگی آن را بدانند.
20. چطور غذای مخصوص خود را بپزید
تا قبل از 30 سالگی باید بتوانید غذایی بپزید که به آن افتخار کنید و برای مهمان آن را سرو کنید و آنقدر خوب باشد که وقتی دیگران آن را می بینند یاد شما بیفتند که چقدر خوب آن را درست می کنید. لازم نیست سرآشپز حرفه ای باشید، ولی مهارت تان باید چیزی بیشتر از تشخیص ماهیتابه از قابلمه باشد.
21. چطور مالیات تان را محاسبه کنید
با آنکه استخدام حسابدار و سپردن کار محاسبه مالیات به او، نشانه احتیاط است، ولی اینکه بلد باشید چطور این کار را خودتان انجام دهید، به شما اعتماد به نفس بررسی سودها و برنامه ریزی بهتر برای آینده مؤثرتر و پربازده تر را می دهد.
22. چطور منزلتان را در 45 دقیقه یا کمتر تمیز کنید
وقتی یک دوست، فامیل یا آشنا با شما تماس می گیرد و می گوید که می خواهد به شما سری بزند، ظرف چند دقیقه خانه خود را به حالتی در می آورید که مناسب پذیرایی از مهمان باشد؟ اگر این کار بیشتر از 45 دقیقه وقت شما را می گیرد، باید روی این مهارت بیشتر کار کنید.
23. چطور تقاضای ترفیع یا افزایش حقوق کنید
در برهه های خاصی از حرفه خود، فرصتی می یابید که به پست بهتری ارتقا بیابید یا افزایش حقوق بخواهید. ولی اغلب اوقات این موضوع اتوماتیک وار اتفاق نمی افتد. باید آن را درخواست کنید.
24. چطور سهام خرید و فروش کنید
چه یک سرمایه گذار ساده باشید چه کارمند، باید بدانید که چطور سهام، اوراق قرضه و ... را ارزیابی کنید و به اندازه ای هوشمند باشید که بدانید پولتان را کجا سرمایه گذاری کنید.
25. بدانید چه لباسی به شما می آید
تا قبل از 30 سالگی، باید بدانید که چه لباسی به شما می آید و چه لباسی نمی آید و آنقدر از خودتان شناخت داشته باشید که لباس هایی نپوشید که مناسب شما نیست. ساختن سبک شخصی و فقط خریدن لباس هایی که به شما می آید و مناسب شماست، زمان خرید شما را کاهش می دهد و در پولتان صرفه جویی می کند.
26. چطور آتش درست کنید
در عصر فناوری این هنر گم شده است. ولی دانستن اینکه چطور در شومینه منزل، در اردوی تفریحی و یا در منقل کباب پزی، آتش خوبی درست کنید، چیز بدی نیست. همیشه همه چیز برقی نیست که بخواهید فقط یک کلید را فشار دهید.
27. چطور اتومبیلی با باتری خراب را استارت بزنید
در نگهداری و تعمیرات خودرو نکات مثبت و منفی وجود دارد. ولی وقتی نوبت به استارت زدن خودرویی با باتری خراب می رسد، باید فرق بین بار مثبت و منفی را بدانید تا بتوانید بدون برق گرفتگی به جاده برگردید.
28. چه وقت به تلاش ادامه دهید و چه وقت بی خیال شوید
92/5/26
7:15 ع
بگذارید از مزایای ازدواج دانشجویی بگوییم و بعد سراغ معایب هر کدام از آنها برویم. اولین بحث مهم درباره ازدواج دانشجویی، شناخت و پیدا کردن همسر ایده آل در دانشگاه است. ازدواج دانشجویی این شانس را به شما می دهد که با کسی زندگی کنید که شرایط سنی مشابهی با شما دارد. در فضای اجتماعی نسبتا مشترکی با شما بوده و حتی شاید هم رشته شما باشد. هم رشته بودن به خودی خود زمینه اشتراک های زیادی را به وجود می آورد و شما را به بیان مشترک نزدیک تر می کند.
دانشجویان مدت زمان زیادی (حداقل 2 سال) در کنار هم درس می خوانند و می توانند بهتر و بیشتر خصوصیات و ویژگی های رفتاری، روانی و اخلاقی یکدیگر را ببینند و بشناسند. اما مشکل اینجاست که هر روز دیدن و رابطه داشتن با همدیگر، روابط عاطفی عمیقی میان دختر و پسر به وجود می آورد و باعث می شود دو طرف نتوانند به شناخت درست و دقیقی از فرد مقابل برسند.
در محیط دانشگاه، شما با طیف گسترده ای از افراد رو در رو هستید که ممکن است فرهنگ متفاوتی داشته باشند. از شهری آمده باشند که کیلومترها با شما فاصله دارد و به آداب و رسوم یا عقایدی پایبند باشند که بسیار با عقاید شما و خانواده تان متفاوت است. بنابراین، توجه داشته باشید تا در انتخاب همسر آینده تان در دانشگاه، صرفا به دلیل اشتراکاتی که در زندگی تحصیلی یا اجتماعی تان دارید، اقدام نکنید و به زمینه های رشدی، شهر محل سکونت و بستر خانوادگی فرد توجه داشته باشید.
از طرف دیگر، بسیار اتفاق افتاده که برخی از افراد سودجو به بهانه ازدواج با فرد مقابل رابطه برقرار می کنند و بعد از ایجاد دوستی و رابطه عاطفی نه تنها رابطه به ازدواج ختم نمی شود، بلکه باعث ایجاد مشکلاتی مثل افت شدید تحصیلی، برقراری ارتباط های غیراخلاقی، ابتلا به بیماری ها و اختلالات روانی مثل افسردگی های حاد، اقدام به خودکشی و... هم می شود. به همه این ها اضافه کنید این که یک رابطه دانشجویی، ممکن است باعث شود همه دانشگاه شما دو نفر را مرتبط با هم بدانند و به این دلیل حتی با برهم خوردن رابطه شما با این فرد، پیشنهادهای دیگر ازدواج تان را از دست بدهید یا اگر پسر هستید، دختران دیگر به خاطر بی اعتمادی به شما، حاضر به برقراری رابطه جدی و منجر به ازدواج نشوند.
اما یکی دیگر از مزیت های ازدواج دانشجویی آن است که در این ازدواج ها، توقعات کمتری از عروس و داماد وجود دارد و شما اگر در دوران دانشجوییتان ازدواج کنید به احتمال زیاد هم خانواده ها حمایت تان می کنند و هم کمتر کسی از شما توقع زیاد دارد.
ازدواج در دوران دانشجویی، به شما کمک می کند زندگی تان را نظم دهید و زودتر به فکر آینده تان بیفتید. علاوه بر این، می تواند به سازگاری بیشتر شما با شرایط کمک کند. شما و همسرتان هر دو انگیزه های زیادی برای ساختن زندگی و جمع و جور کردن و به دست گرفتن کنترل شرایط را دارید و این شانسی است که در دوران دانشجویی بیشتر از همیشه به شما رو می کند.
به این نکته ها دقت کنید
ازدواج دانشجویی ظرافت هایی هم دارد که شاید بعضی اوقات معایب این ازدواج ها به حساب بیایند. بنابراین نباید از آن غافل باشید. ظرافت هایی که البته با کمی توجه و دقت و تلاش و صبوری می توانید از آنها عبور کنید.
از آنجایی که پسر دانشجو، سن کمی دارد و هنوز به عنوان یک نیروی کار وارد اجتماع نشده است، مشکلات مالی در این دوره بیشتر است و شما باید با قناعت و ساده زیستی بیشتری زندگی کنید. از آن گذشته، ممکن است پسر بعد از پایان تحصیل نتواند به سرعت کار با ثباتی پیدا کند و این مساله روی زندگی شان سایه بیندازد.
شما حتی اگر در دوران دانشجویی شاغل هم باشید، به احتمال زیاد این شغل نیمه وقت یا با حقوق کمی است. بنابراین بعد از پایان تحصیل، در صدد پیدا کردن یک شغل بهتر و تمام وقت خواهید بود. پیدا کردن این شغل به معنی آن است که شما در شروع یک بحران جدید قرار دارید. بحران هویت یابی شغلی.
شما تازه فارغ التحصیلی هستید که هنوز به درستی نمی دانید چه شغلی دارید؟ چه تعریفی از جایگاه اجتماعی تان باید داشته باشید و چه چشم اندازی برای آینده زندگی تان خواهید داشت. حتی نمی دانید از نظر مالی چقدر توانمند هستید و چطور باید حساب دخل و خرجتان را داشته باشید. بنابراین، این بحران که خیلی ها در دوران تجرد آن را تجربه می کنند، برای شما در دوران تاهل اتفاق می افتد و طولانی شدن آن می تواند همسرتان را هم درگیر کند و روی روابط شما سایه بیندازد.
به هر حال اولین ویژگی یک مرد، توانایی اداره زندگی است و این محقق نمی شود مگر آنکه شما تعریف درستی از هویت اجتماعی و شغلی تان داشته باشید. در واقع باید بگوییم که بلوغ اجتماعی و اقتصادی بیشتر پسرانی که در دوران دانشجویی ازدواج می کنند، برای آنها مرحله سختی خواهد بود و همسرشان باید بسیار صبور باشد. دیگران سختی های این بلوغ را به تنهایی تحمل می کنند اما شما باید دو نفره تبعات آن را به دوش بکشید و مسلما به همدلی بیشتری نیاز دارید تا کم نیاورید و بتوانید سختی ها را پشت سر بگذارید.
92/5/26
7:12 ع
سرگرمی
چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه :(( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)). رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه. رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشم، رفتم خواستگاری. پدر دختر پرسید: خدمت رفته ای؟ گفتم : نه هنوز. گفت: مرد نشد نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی. رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم. رفتم خواستگاری. مادر دختر پرسید: شغلت چیست؟ گفتم فعلا کار گیر نیاوردم. گفت: بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار. رفتم کار پیدا کنم گفتند: سابقه کار می خواهیم. رفتم سابقه کار جور کنم. گفتند: باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم. دوباره رفتم کار کنم، گفتند باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم کار کنم گفتند سابقه کار ، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی. گفتند: برو جایی که سابقه کار نخواهد. رفتم جایی که نخواستند. گفتند باید متاهل باشی!. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم جایی که سابقه کار نخواستند ولی گفتند باید متاهل باشی. گفتند باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی. رفتم گفتم: باید کار داشته باشم تا متاهل شوم. گفتند: باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم. برگشتم رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!!!
92/5/26
7:10 ع
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...