92/5/27
10:14 ص
سعی کنید خوشبین باشید. نیمه پر لیوان را ببینید. به جای اینکه فکر کنید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم!». به جای اینکه فکر کنید «کسی که خیلی وقت بود میشناختم را از دست دادم»، فکر کنید «حالا باید با آدمهای زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودم کمکتان میکند زودتر فراموش کنید. |
مراحل بخش اول: تغییر دیدگاهتان 1. بفهمید که هنوز ممکن است این فرد را دوست داشته باشید. اگر تصور میکنید نمیتوانید فراموشش کنید، احتمالاً دلیلی دارد. شما اوقات فوقالعادهای را با هم گذراندهاید و بخش مهمی از قلبتان را به او دادهاید. حالا که تصمیم گرفتهاید فراموشش کنید، دیگر به آن فرد طوری که دوست دارید باشد نگاه نکنید و سعی کنید خودِ واقعیاش را ببینید. • اگر به شما دروغ میگوید یا فریبتان میدهد و یا احساسش نسبت به شما عوض شده است باید بفهمید که این رابطه اصلاً رابطه سالمی برای شما به حساب نمیآید. ممکن است برایتان سوءتفاهم شود یا عصبانی شوید. فراموش کردن این فرد ممکن است خیلی سخت باشد اما به این معنی نیست که نمی توانید فراموشش کرده و زندگیتان را پیش ببرید. • همچنین درک کنید که فراموش کردن به این معنی نیست که دیگر نمیتوانید آن فرد را دوست داشته باشید. فقط به این معنی است که عشق شما به او تغییر کرده است. هنوز میتوانید او را ببینید، بهترین آرزوها را برایش داشته باشید و دعا کنید که خوشبخت شود. فراموش کردن به این معنی نیست که باید به طور کل نادیدهاش بگیرید؛ یعنی باید بیشتر به فکر خودتان باشید. • به خودتان باور داشته باشید. شما چیزهای زیادی دارید. عشق یعنی فهمیدن بیشتر درمورد خودتان از طریق دیگران. با تجربه عشقهای بیشتر، اطلاعات بیشتری درمورد خودتان به دست میآورید. اگر خودتان، خودتان را باور نداشته باشید، عشق بعدیتان چطور میتواند باورتان کند؟ 2. درک کنید که آدمهای دیگری هم هستند--فقط شما نمیبینید. احتمالاً خیلی زیاد این فرد را دوست داشتهاید که شما را به نقطهای رسانده است که هیچ کس دیگری را در دنیا به جز او نمیبینید. فراموش کردن سختترین قسمت کار است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد اما زندگی کوتاهتر از آن است که بخواهید آن را هدر دهید. • همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامهمان پیش میرود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. افراد زیادی هستد که قبل از این که با یک فرد خاص بمانند، در طول زندگیشان با آدمهای زیادی رابطه عاشقانه برقرار میکنند. • سعی کنید خوشبین باشید. نیمه پر لیوان را ببینید. به جای اینکه فکر کنید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم!». به جای اینکه فکر کنید «کسی که خیلی وقت بود میشناختم را از دست دادم»، فکر کنید «حالا باید با آدمهای زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودم کمکتان میکند زودتر فراموش کنید. 3. بدانید که ممکن است شما بیشتر از مقداری که طرفمقابلتان دوستتان داشته، دوستش داشتهاید. این مورد شاید سخت باشد زیرا به احتمال زیاد طرف مقابل نمیدانسته است که شما چقدر عاشقش بودهاید. اما اشکالی ندارد. این به آن معنی نیست که شما فردی دوستداشتنی، جذاب یا فریبنده نیستید. فقط به این معنی است که فرصت دیگری برایتان هست که کسی را پیدا کنید که درست همان اندازه که شما دوستش دارید، دوستتان بدارد. • اگر تصورتان این است که شما بیشتر از طرف مقابلتان او را دوست داشتهاید، از این بعنوان یک انگیزه استفاده کنید. فکر کنید: ترجیح میدهید با کسی باشید که کمتر از آن مقداری که دوستش دارید، دوستتان دارد یا به همان اندازه؟ • درگیر این ایده نشوید که «شاید کس بهتری را پیدا نکنم». نباید هیچوقت خودتان را اسیر کسی کنید که به دردتان نمیخورد. بیرون بروید، به استانداردهای خودتان باور داشته باشید و سعی کنید کسی که میخواهید را پیدا کنید.بهتر است مستقل و شاد باشید تا در رابطه با کسی که به فکرتان نیست. 4. اگر احساستان را به کسی که عاشقش هستید گفتهاید و هیچ جوابی دریافت نکردهاید، درک کنید که هیچ دلیلی برای ادامه آن وجود ندارد. فراموش کردن به نفعتان است. • با یک فرد بیطرف که چنین موقعیتی داشته است حرف بزنید. یکی از دوستان یا اعضای خانوادهتان. اگر مجبور شدید پیش مشاور هم بروید. درمیان گذاشتن فکر و احساستان با یک فرد بیطرف سبکترتان میکند و کمک میکند زودتر فراموش کنید. • با درد به طرقی سازنده برخورد کنید. وانمود نکنید که غصهای ندارید. راههای فرار خلاقانهای پیدا کنید مثل هنر یا گفتگو تا دردتان را از طریق آن بیرون بریزید. سعی کنید بیشتر وقتها به آن فکر نکنید زیرا فکر کردن مداوم به آن بدترش میکند. 5. تصمیم بگیرید میخواهید همچنان دوست بمانید یا نه. به خودتان بستگی دارد. خیلی سخت است که دوستی یک عشق قدیمی را با استقلال تازهتان در کنار هم داشته باشید. بیشتر افراد تصور میکنند آسانتر است که یک دوستی دور با فردمقابل نگه دارید اما تصمیم با خودتان است. بخش دوم: برگرداندن استقلال شخصی 1. به مسافرت بروید. لازم نیست یک سفر رویایی باشد. مهم این است که فقط مناظر تازه ببینید و چیزی شما را مشغول نگه دارد. افراد زیادی باور دارند که تغییر محل موقتی باعث میشود ذهنتان را پاک کنید و به وضعیت عادی برگردید. • با محلیها معاشرت کنید. اگر قرار است همیشه خودتان تنها باشید چه فایدهای دارد که به محلی جدید بروید؟ با محلیها معاشرت کنید، به داستانهایشان گوش دهید و خوش بگذرانید. • زمانهایی را به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونیتان شاد شوید. اگر نتوانید به تنهایی شاد باشید، چطور فردی که قرار است بعدها به زندگیتان بیاید میتواند با شما شاد شود؟ 2. به دوستان و خانواده تکیه کنید. دوستان و خانوادهتان در هر شرایطی در دسترس شما هستند - از آنها استفاده کنید! وقتی احساس ناراحتی میکنید، با اعضای خانواده وقت بیشتری را بگذرانید یا با دوستانتان قرار گذاشته و بیرون بروید. دوستان و خانوادهتان درست به همان اندازه یک شریک عاشقانه دوستتان دارند اما به طریقی متفاوت. • برای اتفاقاتی که میافتد به نزدیکترین دوستتان پناه ببرید. اگر آمادگی شنیدن نصیحت دارید، از دوستتان بخواهید این کار را بکند. بهترین دوست شما از دیدی شما را میبیند که خودتان نمیتوانید و دیدگاهی واقعاً تازه به شما خواهد داد. دوست نزدیک شما هر کاری هم که نتواند بکند، فرصتی برای بیرون ریختن حرفهای دلتان در اختیار شما قرار میدهد و باعث میشود فکر کنید ارزشمندید. 3. همه یادگاریهای رابطه قبلی را از دیدرس خود دور کنید. شاید خیلی جالب به نظر نرسد اما لازم و ضروری است. فراموش کردن یک عشق قبلی مستلزم این است که در آینده زندگی کنید نه گذشته. همه عکسها، یادداشتها، فیلمها، هدیهها و هر چیز دیگری که به او مربوط میشود را جمع کرده و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. کار ناراحتکنندهای است اما روحیهتان را بهتر خواهد کرد. • به خاطر داشته باشید که برداشتن و دور کردن به معنی از بین بردن نیست. ممکن است دوست داشته باشید که همه یادگاریهایتان را نگه دارید، درست همانطور که ممکن است نخواهید آن فرد را به طور کل فراموش کنید. شاید دلتان بخواهد وقتی به کل رابطه را پشت سر گذاشتید، نگاهی به آن یادگاریها بیندازید. 4. همانطور که غصه میخورید، حتماً خودتان را خالی کنید. خیلیها تصمیم میگیرند همه احساساتشان را جایی بنویسند. وقتی حوصلهاش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. با این روش وقتی توانستید به خوبی رابطه را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشتهها خواهید فهمید که چقدر قوی بودهاید که توانستید آن را فراموش کنید. • چه حسی دارید؟ پنج سال پیش اگر در چنین موقعیتی میبودید چه حسی داشتید؟ پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت؟ به این فکر کنید که آن رابطه چه معنا و مفهومی برایتان داشته است. • فقط از طریق نوشتن نیست که میتوانید خودتان را تخلیه کنید. نقاشی، طراحی، رقص، ساخت و ساز و دویدن راههای عالی دیگری برای آن هستند. هر چه که باشد، باید از ته قلبتان باشد و چیزی که از آن به دست آید، فوقالعاده خواهد بود. 5. از جسمتان خوب مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید. اگر آنقدر از بر هم خوردن عشقتان غصه میخورید که تصور میکنید به جسمتان آسیب میزند، حتماً با یک مشاور صحبت کنید. 6. وقتی آماده بودید، دوباره در جستجوی عشق باشید. این فرایند ممکن است ماهها طول بکشد یک حتی یک سال. اگر هنوز آماده نیستید، خودتان را مجبور نکنید؛ نه برای خودتان و نه آن فرد جدید منصفانه نیست. بدانید که آدمهای زیاد دیگری هم هستند که اگر به آنها فرصت دهید، برایتان احترام و ارزش قائلند. • خیلیها تصور میکنند که اگر وارد رابطههای سرسری شوند کمک میکند که زودتر فراموش کنند. اگر تصمیم به این کار گرفتید، حتماً این کار را به دلایل درست انجام دهید: اینکه مثلاً به دنبال محبت هستید، دیدن آدمهای جدید برایتان جالب است و … دقت کنید که برای جلب حسادت فرد قبلی هیچوقت وارد چنین رابطههایی نشوید چون ارزشش را ندارد. • از اشتباهاتتان درس بگیرید. وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی یک دلشکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیراتتان در رابطه قبلی را پیدا کرده و سهی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید. • خودتان باشید. مهم نیست که با چه کسی آشنا شوید، فقط باید خودتان باشید. برای اینکه کسی دوستتان داشته باشد، باید خود واقعیتان را به او نشان دهید. آنها باید بپذیرند که اشتباهاتشان را بپذیرند، آنها را برای پارتنر جدیدشان عنوان کنند و بدانند که پارتنرشان هم آنها را قبول میکند. نکات • کسی که شما برایش فقط یک گزینه هستید را به اولویت زندگیتان تبدیل نکنید. • وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمیگذراند تلف نکنید. • اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید، فقط درمورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچکس ارزش اینهمه ناراحتی و غصه شما را ندارد. • یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از کارهایی که شما را یاد او میاندازد دست بکشید. زندگی بسیار کوتاه است و نباید خودتان را نگران این کنید. تا میتوانید از آن استفاده کنید. • اشکالی ندارد که بعد از آن احساس ناراحتی و تنهایی کنید، فقط مطمئن شوید که نگذارید خیلی اذیتتان کند. گاهیاوقات احساس ناراحتی و گریه باعث میشود حالتان بهتر شود. • زمان بهترین دارو است. • به جای اینکه بخواهید فردی خاص دوباره وارد زندگیتان شود، عشق و خوشبختی بخواهید. • تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیامهای قبلیتان را چک نکنید. • فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلاً دلیلی ندارد که بگذارید آسیب ببینید و یا با شما بدرفتاری شود. شما لایق بهترینها هستید! مردمان
عشق چیزی بسیار خاص است زیرا وقتی شکست میخورد قدرت آسیب زدن به ما را دارد. نباید این شکست را به خودتان بگیرید. هر روز روابط بسیاری با شکست مواجه میشوند و این به آن معنی نیست که دیگر عشقی وجود نخواهد داشت. دلیل آن هر چه که باشد، اینکه یاد بگیرید چطور کسی که خیلی دوست داشتهاید را فراموش کنید کار بسیار سختی است و نیازمند گذشت زمان است. خوشبختانه، خیلیها این کار را انجام داده و با موفقیت روبهرو شدهاند. ما روش آن را به شما آموزش میدهیم.
92/5/27
10:13 ص
بهترین همسری که دوست داشتید را پیدا کردهاید: جذاب، مهربان و … اما یک مشکل وجود دارد، طرفمقابلتان از ازدواج سابق خود بچه دارد، بچههایی که میتوانند نقش بسیار مهمی در زندگی شما بازی کنند، مخصوصاً اگر قرار باشد این بچه همیشه با شما زندگی کند نه فقط هفتهای یک روز! |
قبل از اینکه این تصمیم بزرگ را بگیرید و با کسی که بچه دارد ازدواج کنید، چند نکته مهم را باید بدانید. نسبت به بچهها چه احساسی دارید؟ خیلیها اصلاً بچه دوست ندارند و خوششان نمیآید بچه دوروبرشان باشد. اگر میدانید که همه عمرتان بچه دوست نداشتهاید، این را به خودتان یادآور شوید و باز برای فکر بیشتر به خودتان وقت بدهید. اما اگر معمولاً از حضور بچهها لذت میبرید، مسئلهای که باید به آن فکر کنید این است که بچههای طرفمقابلتان را دوست دارید یا نه. بچه نسبت به شما چه احساسی دارد؟ طلاق همیشه برای بچهها سخت است اما ازدواج دوباره والدینشان میتواند سختتر هم باشد. بیشتر بچهها وقتی پدر یا مادرشان فردی جدید را پیدا میکند کمی حسودی میکنند و گاهی هم میترسند که پدر یا مادرشان را از دست بدهند. گاهی اوقات فکر میکنند شما میخواهید جای پدر یا مادر واقعیاش را بگیرید. اینها احساساتی کاملاً طبیعی هستند که با ارتباط و گفتگوی درست میتوان با آنها کنار آمد. واقعیت سختتر این است که این بچه اعتراف کند که از همسرتان بدش میآید و ترجیح میدهد با آن یکی والدین خود زندگی کند. یکی دیگر از مشکلات میتواند این باشد که این بچه بطور مداوم شما و همسرتان را به جان هم بیندازد. برای کنار آمدن و برخورد با چنین موقعیتهایی یک توصیه سه کلمهای داریم: گفتگو، گفتگو، گفتگو. بچهها خرابکارهایی عالی هستند. اگر از قبل میدانید که میتوانند مانعی بر سر راه شما باشند، میتوانید پیش مشاور بروید و خیلی وقتها هم البته این مشکلات قابلحل نیستند. پدر یا مادرخوانده بودن چطور زندگیتان را تغییر میدهد؟ از شبها بیرون رفتن و خوشگذرانی لذت میبرید؟ بدانید که اینها و خیلی کارهای دیگر اگر نگوییم غیرممکن از این به بعد سخت خواهد شد. باید بفهمید که وضعیت نگهداری بچه بین همسر جدید شما و همسر سابق او به چه صورت خواهد بود. بعضی والدینی که از هم جدا شدهاند بچهها را به صورت نیمهوقت نگه میدارند و گاهی کلاً مسئولیت سرپرستی بچه به عهده یکی از آنها خواهد بود. چه میزان مسئولیت خواهید داشت؟ بفهمید که همسرتان از شما بعنوان والدین جدید این کودک تا چه میزان توقع دارد. آیا انتظار دارد اگر بچه دلدرد گرفت، بخاطر او نیمه شب از خواب بیدار شوید؟ آیا باید هر شب برای او غذای مخصوص درست کنید؟ برایش شبها قصه بخوانید تا خوابش ببرد؟ اگر شیطنت کرد تنبیهش کنید؟ ممکن است همسرتان همه مسئولیتهای پدر یا مادری را از شما توقع داشته باشد. اما اینکه هیچ مسئولیتی هم به شما در قبال آن بچه واگذار نکند به همین اندازه بد است. آیا میتوانید تحمل کنید همسرتان با همسر سابقش ارتباط داشته باشد؟ اینکه بدانید همسرتان قبل از شما همسر دیگری داشته است به اندازه کافی بد است چه برسد به اینکه مجبور باشید تحمل کنید این رابطه بخاطر بچهها همچنان ادامه داشته باشد. ببینید اگر همسر سابق او تلفن کند یا اگر بفهمید که با هم برای تفریح بچه، او را جایی بردهاند چه احساسی پیدا میکنید؟ اینکه بطور مداوم همسرتان را متهم کنید که رابطه با همسر سابقش را از سر گرفته است یا بعد از جلسه اولیا و مربیان بچه که همراه همسر سابقش به مدرسه رفته بود چند روز با او حرف نزنید از نبایدهاست. به خاطر داشته باشید که این فرد الان به شما متعهد شده است! آیا میتوانید با این مسئله که همیشه نفر اول نیستید کنار بیایید؟ همه این فکر را دارند که حداقل چند سال اول زندگی برایشان مثل ماهعسل خواهد بود -- یعنی فقط شما دو نفر و عشقتان. وقتی همسرتان بچه داشته باشد، این دوره به محض اتمام ماهعسل تمام خواهد شد (تازه اگر تصور کنیم که قرار است آن را دو نفری بروید!) و بعد مجبورید به واقعیت زندگی برگردید. دیگر به جای اینکه همسرتان از پشت شمع روی میز شام به شما زل بزند، مشغول زور کردن بچهاش برای غذا خوردن است. وقتی دوست دارید برای تفریح به جزیره کیش بروید، همسرتان ممکن است بخاطر بچهها پارک ارم را پیشنهاد کند. حتی ممکن است مجبور شود به جای گرفتن دست شما، دست دختر کوچولویش را بگیرد. برای اینکه با مشکل مواجه نشوید، باید انعطافپذیر باشید و درک کنید که همسرتان تا چه اندازه دوستتان دارد--هر چقدر که بچههایش را هم دوست دارد دیگر مهم نیست. آیا همسرتان میخواهد بچههای بیشتری داشته باشد؟ همیشه این احتمال وجود دارد که همسرتان به اندازهای که میخواسته بچهدار شده است. اگر شما هم قصد بچهدار شدن دارید، حتماً باید در این مورد با طرفمقابل صحبت کنید. ممکن است مجبور شوید آرزوی همیشگی داشتن 2 یا 3 بچه را به یک بچه تقلیل دهید اما اگر این فرد همانی باشد که همیشه میخواستهاید، ارزشش را دارد!
مردمان
92/5/27
10:12 ص
روانشناسان بالینی توصیه میکنند زنان به مسائلی که ممکن است مردان از آنان پنهان کنند، توجه داشته باشند تا بتوانند به بهترین وضع ممکن زندگی را اداره کنند. |
عملکرد مردان بهطور طبیعی در بیان احساسات و عواطف مانند زنان نیست. آنان اغلب هنگام بروز برخی مشکلات و مسائل حساس سعی میکنند آرامش خود را حفظ کنند و اجاز ندهند کسی از تلاطم آنان باخبر شود، اما این اسرار ممکن است آیندهای تلخ را پس از ازدواج و شروع زندگی مشترک برای آنان رقم بزند. چنانچه مردان از گفتوگوی صادقانه با همسرشان مطمئن باشند به یقین آنان روابط خود را بهبود میبخشند. روانشناسان بالینی توصیه میکنند زنان به مسائلی که ممکن است مردان از آنان پنهان کنند، توجه داشته باشند تا بتوانند به بهترین وضع ممکن زندگی را اداره کنند. تحسین قدرت فیزیکی و بالا بردن عزت نفس توجه داشته باشید اگر همسرتان را به خاطر قدرتش ستایش کنید، او احساس قدرت و برتری میکند. آنان دوست دارند همیشه قوی به نظر برسند، بنابراین زنان باید از قدرت همسران خود تعریف و تمجید کنند، زیرا مردان به توجه همسرشان نیاز دارند. به عنوان مثال از او بخواهید در کنسرو را باز کند یا در جابهجایی وسایل سنگین کمک کند. این درخواست، احساس ناامنی را در شما از بین میبرد و به او اعتماد به نفس میبخشد. در اینجا به جای دستور تنها با یک تحسین ساده به او انرژی میدهید. اهمیت دادن به بهداشت و سلامتی مردها دوست دارند همیشه همسرشان را مرتب ببینند و مطمئن باشند که او بیمار نیست، زیرا آنان دوست دارند خانوادهای قوی داشته باشند. عملکرد مردان,زندگی مشترک,همسرانی پرانرژی نیاز به آرامش زنان در حالی که استراحت میکنند، میتوانند هم حرف بزنند و هم به صحبتها گوش بسپارند، اما مردها نمیتوانند چند کار را همزمان انجام دهند. مغز مردان خطی است و از کاری به کار دیگر حرکت میکند، علاوه بر آن برقراری ارتباط در محل کار در طول روز مغزشان را خسته میکند، بنابراین به زمان و فرصتی برای تنها ماندن نیاز دارند تا بتوانند آرامش خود را بازیابند. تمایل به حفظ صلح و آشتی پس از درگیریهای کوچک برخلاف آنچه زنان تصور میکنند مردها پس از یک درگیری نمیتوانند بلافاصله روابطشان را ترمیم کنند، در حالی که اینگونه نیست، مردان از تنهایی و ناراحتی همسرشان بیم دارند و سعی میکنند صلح را در زندگی مشترک بنا کنند. یک نفس عمیق بکشید و بدون عصبانی شدن درباره موضوعی خاص با همسرتان صحبت کنید. از او بخواهید صادقانه صحبت کند و از او به خاطر صداقتاش قدردانی کنید. همسرانی پرانرژی مردان دوست دارند همسرانی قوی و پرانرژی داشته باشند. توجه به این خواسته موجب میشود هم سلامت بمانید و هم اینکه به نگرانیهای او و خواستههایش توجه کنید. اصلی مهم مردان تصور میکنند مهارت خاصی در اداره مسائل مالی دارند و میتوانند از لحاظ مالی زندگی را اداره کنند. اگر آنها احساس کنند که نمیتوانند وضعیت مالی زندگیشان را حفظ کنند، احساس شکست میکنند. به عنوان مثال اگر شوهرتان نتوانسته صورتحساب مربوط به قبضی را بپردازد ممکن است آن را پنهان کند. مردان دوست
92/5/27
10:11 ص
یکی از سوالاتی که برای اغلب زوجها به وجود میآید، این است که آیا نزدیکی و روابط جنسی در دوران بارداری ممنوع است؟ پاسخ روشن است: البته که نه. |
یکی از سوالاتی که برای اغلب زوجها به وجود میآید، این است که آیا نزدیکی و روابط جنسی در دوران بارداری ممنوع است؟ پاسخ روشن است: البته که نه. به گزارش نیک صالحی به نقل از جام جم ؛ اگرچه جنین در رحم تشکیل و به زندگی خود ادامه می دهد، اما درواقع جنین در کیسه حاملگی قرار دارد که از جنس خاصی است که کاملا از جنین حمایت می کند و از طرفی در اطراف جنین مایع آمنیوتیک قرار دارد که نقش ضربه گیر دارد و اجازه نمی دهد ضربه هایی که به شکم مادر وارد می آید، به جنین آسیبی برساند. همین طور دیواره گوشتی رحم مقاومت زیادی در برابر محیط ایجاد می کند. بنابراین انجام نزدیکی هیچ آسیبی به جنین نمی رساند. از طرفی بسیاری از مادران باردار و برخی مردان به دلیل همین ترس ها دچار کاهش میل جنسی می شوند و برخی در کل دوران بارداری نزدیکی نمی کنند؛ در حالی که این عمل موجب سست شدن بنیاد زندگی آنان می شود و کاملا بدون علت است. البته در برخی موارد به دلیل خطرات خاص، نزدیکی از سوی پزشک ممنوع می شود، از جمله در کسانی که خونریزی دارند یا سابقه سقط مکرر دارند یا کسانی که در سه ماهه سوم بارداری دچار جفت سرراهی هستند و جفت پایین قرار دارد، همین طور کسانی که دچار نارسایی دهانه رحم و کوتاهی سرویکس هستند، نباید نزدیکی داشته باشند و بخصوص کسانی که در معرض زایمان زودرس هستند، مثل کسانی که دچار انقباضات رحمی شده اند یا سابقه زایمان زودرس دارند، نباید نزدیکی کنند. گاهی به دنبال نزدیکی، خونریزی از واژن اتفاق می افتد که در این موارد باید تا چند روزی از نزدیکی اجتناب کرد تا خونریزی قطع شود. به طور کلی تمایل به روابط جنسی به علت های فوق کمتر می شود، اما در مواردی نیز مادر به دلیل نداشتن نگرانی بابت بارداری و افزایش هورمون های جنسی دچار افزایش میل جنسی می شود. در مردان هم به همین ترتیب برخی دچار افزایش و برخی کاهش این میل می شوند. از موارد دیگری که باید به آن توجه کرد، مساله خونرسانی به جنین بخصوص در سه ماهه آخر است. در این زمان چنانچه مادر به مدت طولانی به پشت (طاقباز) بخوابد، احتمال کاهش خونرسانی به جنین وجود دارد که به این مساله حین نزدیکی باید دقت کرد. از موارد دیگر ممنوعیت نزدیکی در زمان هایی است که مرد دچار تبخال تناسلی شده است زیرا این بیماری در صورت انتقال به مادر برای جنین خطرناک است. از موارد دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، شرایط مادر پس از زایمان است. در این زمان به علت افت شدید هورمون های جنسی، بافت داخلی بدن مادر مثل افراد یائسه خشک می شود و در نتیجه نزدیکی دردناک خواهد شد. از طرفی در این زمان به دلیل افسردگی خفیف پس از زایمان، همین طور کم خونی و کم خوابی دوران شیردهی و پس از زایمان، میل جنسی در زنان بشدت افت می کند، اما با کمی ملاحظه، صبر و تحمل، وضع مادر به حالت عادی برمی گردد. همچنین باید دانست در مادرانی که زایمان طبیعی دارند، تا شش هفته امکان نزدیکی وجود ندارد و در افرادی که سزارین شده اند، این مدت به دو هفته تقلیل می یابد، اما در تمام موارد باید به تمایل مادر به روابط جنسی اهمیت داده شود و توجه ویژه به این موضوع معطوف شود.
92/5/26
7:30 ع
صرفه جویی! اونم در بیان احساسات!!!
عاشق اویید، اما نمیدانید بایستی چگونه عشق و علاقه تان را به او ابراز کنید؟ شدیدا از دست او عصبانی هستید اما نمیدانید چگونه علت آن را بیان کنید تا باعث وخیمتر شدن شرایط و ناراحتی بیشتر بین شما نشود و ...
این مشکل مختص شما نیست، بسیاری از زوجین جوان و حتی زوجینی که چندین سال از زندگی مشترکشان می گذرد در ابراز احساسات خود به همسرشان دچار مشکل میشوند و قادر نیستند احساس حقیقی خود را به شریک زندگیشان منتقل کنند.
در زندگی مشترک، مهارت ابراز احساسات و توجه به نیازها تاثیر شگرفی بر روابط زوجین دارد و حتی اگر مبالغه آمیز قلمداد نگردد یکی از اصول اساسی زندگی زوجین است که هر دو بدان نیازمندند. ارتباطات شما با همسرتان متزلزل می شود؛ اگر در هر یک از این دو مهارت دچار ضعف گردید و شما محکوم به شکست خواهید بود؛ اگر فاقد این دو نوع مهارت در زندگی تان باشید.
دشواری ابراز احساسات و نحوه بروزآن امری کاملا طبیعی است. اما شما می توانید با مطالعه مقاله ای که در پیش رو دارید به کسب این مهارت نائل آیید و با گفتن چندین جمله ی ساده، احساس حقیقی خود را با کمترین سوءتفاهم به همسفر راه زندگیتان انتقال دهید.
علاقه، عشق، دوست داشتن، گل
شناسایی و شناخت احساسات خود، اولین و مهمترین گام در ابراز صحیح احساسات است. یافتن و استفاده از کلمات و جملات مناسب برای ابراز احساسات در دومین گام موفقیت در ابراز احساسات قرار دارد و سومین گام، برنامهریزی برای چگونگی و نحوه اعلام تقاضا برای خواسته ی خود است؛ به گونهای که بتوانید بدون رفتار انفعالی یا پرخاشگرانه، قاطعیت به خرج داده و ابزار وجود کنید.
شاید شما هم با افرادی مواجه شده باشید که پس از گفتن یا انجام رفتاری ابراز تاسف کرده و می گویند "نمیدانم چرا این گونه صحبت کردم و یا چرا چنین کردم و چرا چنین رفتاری داشتم؟".
در ذیل با توجه و عنایت به گام های توضیح داده شده در فوق، تمرینی ارائه خواهد شد که به شما کمک میکند نسبت به تجربه احساسات لحظه به لحظه ی خود آگاه باشید.
در اولین قدم بهتر است که برای شناسایی احساساتتان، احساسات خود را یادداشت کنید.
دومین قدم در ابراز احساسات، یافتن کلمهای است که به بهترین شکل، احساس شما را به طرف مقابلتان نشان دهد. همچون نگرانم، عصبانیم، دلگیرم و ...
در سومین قدم، با رعایت اصول زیر، شما خواهید توانست به بهترین نحو ممکن احساسات خود را مطرح نموده و به همسرتان انتقال دهید تا وی پذیرای آن احساس شما باشد.
در زندگی مشترک، مهارت ابراز احساسات و توجه به نیازها تاثیر شگرفی بر روابط زوجین دارد و حتی اگر مبالغه آمیز قلمداد نگردد یکی از اصول اساسی زندگی زوجین است که هر دو بدان نیازمندند
• به این عبارات دقت کنید :«تو به من توجهی نداری»، « تو بی تعهدی و فقط به فکرخودت هستی»، «تو مدام منو عصبانی میکنی» و...
به نظر می رسد، جملاتی که با ضمیر «تو» شروع می شوند انگشت اتهام به سمت فاعل است و گوینده هدفی جز تخطئه کردن طرف مقابل ندارد. لذا، از آنجایی که جملات با فاعل «تو» سرزنش آمیز و انتقادگر به شمار می آیند بهتر است به هنگام گفتگو با همسرتان، به جای استفاده از فاعل تو از فاعل «من» استفاده کنید. کاربرد فاعل «من» باعث می شود که شما مسئولیت احساساتتان را بپذیرید و احتمالا همسرتان به حرف شما بیشتر بها خواهد داد.
بنابراین بهتر است بگویید:
« من فکر می کنم که به من بی توجه شدی»، « وقتی دیر به خانه می آیی، ناراحت می شوم »، «من عصبانی هستم».
نکته: گاهی ممکن است جملهای با فاعل «من» شروع شود، اما جمله شما خبری باشد و هدف اصلی جمله، متوجه «تو» باشد. مانند : «حس میکنم تو عصبی هستی»، «من از پس مخارج بی حد و حساب تو بر نمی آیم».
• صداقت داشته باشید. تا حد امکان در بیان احساسات خود، صادقانه برخورد کنید، حقیقت را بگویید و افراط و تفریط نکنید.
صرفه جویی! اونم در بیان احساسات!!!
• پیام های کلامی و غیر کلامی هماهنگی داشته باشید. زبان و لحن صدای شما بایستی هماهنگ با کلامتان باشد، مثلا اگر بخندید و راجع به ناراحتی تان صحبت کنید، به احتمال زیاد، پیام ارسالی شما به درستی مخابره نخواهد شد و باعث کج فهمی می شود.
• به خواستههای خود توجه نمائید. شما در قبال خود و همسرتان مسئول هستید که نیازهایتان را بشناسید و خواستههایتان را با یکدیگر در میان بگذارید. هیچکس و حتی همسرتان نمیتواند ذهن شما را بخواند و از خواستههایتان مطلع گردد. ممکن است همسرتان از شما بخواهد کاری را برایش انجام دهید، شما نیز آن را میپذیرید ولی مدام با خودتان درگیر هستید، گله و شکایت میکنید و می گویید که آیا نمیداند من چقدر کار دارم؟ چرا نمی خواهد شرایط و مشکلات مرا درک کند؟ باید متذکر شوم این خود شمائید که بایستی خواستهها، مسائل و نیازهایتان را بیان کنید، همسرتان نمی تواند ذهن خوانی کند و اندیشه شما را بخواند، در چنین موقعیتی بهتر است به او بگوئید که" خیلی دوست دارم به شما کمک کنم ولی به خاطر ... فعلا نمی توانم ". در مواقع این چنینی بهتر است از قبل تقاضای خود را یادداشت کنید، چرا که نوشتن منجر به روشن شدن موضوع در ذهنتان میشود.
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...