92/6/5
11:40 ص
مهم ترین مرحله ازدواج
در مطالب قبلی (اینجا و اینجا )، مختصری از ضرورت خودشناسی و تاثیری که در ازدواج موفق شما دارد گفتیم. سوالاتی را پیشنهاد کردیم که پرسیدن آنها از خودتان می توانست شما را به درک روشن تری درباره شخصیت و علایق و ترجیح های خودتان برساند. در آخرین بخش این مطالب، شما را به درک روشن تری از رفتارهایی می رسانیم که ممکن است ناآگاهانه آنها را انجام دهید و اصلا متوجه حضور آنها در زندگی تان نباشید. پاسخ به این سوال می تواند به انتخاب بهتر شما کمک کند.
عادات و رسوم
- به چه کارهایی عادت دارید؟
- آیا سیگار می کشید؟ بله / خیر
- در صورتی که بلی آیا این اراده را دارید که ترک کنید؟
- به طور متوسط چند ساعت در شبانه روز می خوابید؟
- تعریف شما از تجمل چیست؟
چند مصداق از تجملاتی که در ازدواج و زندگی های امروزی رایج و مرسوم شده است، نام ببرید.
- برخی از آداب و رسوم که به نظرتان غلط است نام ببرید.
- آیا شما به این مرسومات در زندگی آینده پای بندید؟
- رسوم خاصی که در خانواده شما به هنگام مراسم ازدواج رایج است را به طور خلاصه بنویسید.
خودشناسی
حساسیت ها
- در زندگی شخصی بیشتر از چه مسائلی رنج می برید؟
- در مورد چه چیزهایی سخت گیر می باشید؟
- آیا تعصب های خاصی دارید؟
- آیا از فرد یا افرادی به دلیل داشتن صفات خاصی دلگیر می باشید؟
- این افراد چه ویژگی های دارند؟
- اگر با کسی قرار ملاقاتی داشته باشید و او سر موعد مقرر حاضر نشود، چه عکس العملی خواهید داشت؟
مطالعات و اطلاعات
- چقدر به مطالعه علاقمندید؟ زیاد / متوسط / کم
- روزانه چند ساعت مطالعه می کنید؟
- چند کتاب مورد علاقه تان را که مطالعه کرده اید، نمام ببرید:
1- 2- 3 - 4- 5- 6-
- معمولاً چه نشریات یا مجلاتی را مطالعه می کنید؟
1- 2- 3 - 4- 5- 6-
- به کدامیک از نویسندگان مشهور علاقه دارید؟
1- 2- 3 - 4- 5- 6-
پازل قلب
هنرها و علاقه ها
- به کدامیک از هنرهای زیر آشنا هستید؟
مجسمه سازی / گلدوزی / خوشنویسی / شعر و شاعری / نویسندگی / خیاطی / آشپزی / موسیقی
بازیگری تئاتر و سینما / ...........
- به موسیقی چقدر علاقه دارید؟ زیاد / متوسط / کم
- چند ساعت در هفته موسیقی گوش می کنید؟
- از کدام موسیقی ها بیشتر لذت می برید؟
- چه فیلم / فیلم های معروفی را خیلی می پسندید؟
- به کدام هنرپیشه معروف علاقمندید؟
روابط و دوستی ها
- چند دوست خیلی عزیز دارید؟ چند نفر آن ها دانشجو یا طلبه هستند؟
- سه نفر از صمیمی ترین دوستانمان را که ترجیحاً با آن ها روابط خانوادگی دارید را نام ببرید.
شغل، تحصیلات، سن، سال آشنایی و میزان روابط خانوادگی خود با آنها را مشخص کنید.
- روابط شما با دوستان خیلی عزیز در کدام یک از حدود زیر است؟
از تمام اسرار زندگی یکدیگر آگاهیم
برخی اسرار زندگی یکدیگر را نمی دانیم
معمولاً اسرار زندگی همدیگر را نمی دانیم
بیشتر به هنگام نیاز کمک یکدیگر می کنیم
بیشتر با هم مشورت می کنیم
با یکدیگر روابط خانوادگی داریم
- روزانه چه مدت با دوستانمان هستید؟
- به نظر شما بیشترین اسرار زندگی انسان را چه کسی باید بداند؟
دوستان مطمئن / همسر / والدین / برخی از بستگان / هیچ کس
- دو نفر از افرادی که بیشتر با آن ها مشورت می کنید نام ببرید و مشخصات آنها (شغل، تحصیلات و...) و رابطه آنها با شما (خویشاوندی، رفاقت و...) را مشخص کنید.
ورزش – تفریحات
- آیا به ورزش خاصی علاقمندید؟ بله / خیر
- اگر بلی به چه ورزشی؟
- روزانه چند دقیقه ورزش می کنید؟
- آیا در رشته خاصی، حرفه ای می باشید؟ کدام رشته؟
- ورزش های دسته جمعی یا انفرادی، کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
ویژگی های همسر مطلوب شما
- مهم ترین خصوصیاتی که دوست دارید همسر آینده شما داشته باشید چیست؟
- دوست دارید همسر آینده شما کدام خصوصیت ها را نداشته باشد؟
- آقا، ترجیح می دهید همسرتان شاغل باشد یا خانه دار؟
- میزان تحصیلات همسر ایده آل شما چقدر باشد؟
- دوست دارید همسرتان دانشجو یا طلبه باشد؟ (کدام یک)
قلب
- چه رشته تحصیلی را برای همسرتان مطلوب می دانید؟
- دوست دارید همسر آینده شما از نظر قیافه ظاهری، قد و وضعیت جسمانی چگونه باشد؟
- دوست دارید همسر شما نسبت به مسائل شرعی چقدر پایبند باشد؟
- خانم، چنانچه همسرتان با کار شما بیرون از خانه مخالف باشد، چه خواهید کرد؟
- آیا دوست دارید همسر آینده تان در امور اجتماعی مشارکت فعال داشته باشد؟
- چه تفاوت سنی با همسر آینده تان مطلوب شماست؟
- خانم دوست دارید همسر شما چه میزان درآمد در ماه داشته باشد؟
- دوست دارید خانواده همسرتان چگونه افرادی باشند؟
- نظر شما در مورد تعدد زوجات چیست؟
- دوست دارید الگوی زندگی شما چگونه باشد؟
- ترجیح می دهید تصمیم گیری ها در خانواده چه نسبتی باشد؟
پدر / مادر / فرزندان
92/6/5
11:39 ص
سن مناسب ازدواج
گرچه در اسلام سنّ مشخصى براى ازدواج مقرّر نگردیده است، اما احادیث منقول از پیامبر اکرم و امامان معصوم(علیهم السلام) و سیره عملى آن بزرگواران، شواهد گویایى بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است.
از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است و خود از نشانه هاى رحمت و بزرگى خداوند است.1
تشویق به ازدواج، بخصوص در سن جوانى و کراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومان(علیهم السلام)آمده است. آثارى همچون بزرگداشت سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)،2 قرار گرفتن در ولایت و حمایت خداوند،3 به خشم آمدن شیطان،4حفظ و کامل شدن ایمان جوانان،6مضاعف شدن ثواب عبادت،6 زیاد شدن روزى،7و مانند آن، در کلام معصومان(علیهم السلام) از برکات ازدواج شمرده، و از کسانى که اسباب ازدواج جوانان را فراهم مى کنند، تمجید شده است.8
همچنین تجرّد و تأخیر در امر ازدواج در بعضى روایات مردود دانسته، و تأکید شده است که هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتى فقر.9
روایتى مردان بدون همسر را سرزنش مى کند،10 و تجرّد را سبب شرور شدن مى داند.11در روایتى دیگر مى خوانیم: یکى ازحقوق فرزند بر پدر، آن است که پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد،12
اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشکلات ناشى از ازدواج هاى زود هنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها کوشش مى نماید.
و در روایت دیگر، به کسانى که صاحب دخترند سفارش مى کند در ازدواج دخترانشان تعجیل کنند: امام رضا(علیه السلام)مى فرماید: جبرئیل امین بر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نازل شد و عرض کرد: اى محمّد(صلى الله علیه وآله)پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرماید: دختران مانند میوه درختان هستند و همان گونه که میوه وقتى مى رسد، چاره اى جز چیدن ندارد، وگرنه تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد مى کند، دختران باکره هم وقتى به سن بلوغ و ازدواج مى رسند، چاره اى جز ازدواج ندارند، وگرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ نمود.13
همچنین روایت دیگرى بهترین سن ازدواج دختران را ابتداى سن بلوغ مى داند.14
بنابراین، مى توان نتیجه گرفت: اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشکلات ناشى از ازدواج هاى زودهنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها کوشش مى نماید.15 روشن است که با گسترش برنامه هاى آموزشى، بهداشتى و فرهنگى و نیز بهبود وضع اقتصادى مردم، بسیارى از این مشکلات مرتفع خواهند شد.
ازدواج
نتایج تحقیقات تجربى وینچ ( Robert F.Winch) در جامعه آمریکا نیز تا حدى با این جهت گیرى همخوانى دارد. به گفته وى، مشکل ازدواج زودهنگام ازخودآن برنمى خیزد،بلکه برخاسته از عدم آمادگى براى پذیرش تعهدات ازدواج و نقش هاى ناشى از آن است. از این رو، ازدواج هاى زودهنگام در دو حالت کاملا رضایت بخش اند:
1. آنجا که افراد نوجوان آمادگى پذیرش نقش هاى بزرگ سالان را دارند مانند اعضاى قشرهاى پایین در جامعه آمریکا که در مشاغل غیرماهرانه یا نیمه ماهرانه اشتغال دارند.
2. آنجا که انتظار نمى رود چنین نقش هایى را بپذیرند; مانند اعضاى قشرهاى بالا که معمولا از سوى والدین حمایت مالى مى شوند.
برای اینکه سن ازدواج روز به روز بالاتر نرود ، راهکارهای زیادی موجود است که در این مقاله به راه های فرهنگی اشاره می کنیم :
تغییر نگرش ها و شناخت هاى افراد کمک زیادى به تغییر رفتار آنان مى کند، و هر تغییرى بدون داشتن زیرساخت هاى فکرى محکم، دوامى نخواهد داشت. وظیفه مهم متصدیان امور فرهنگى مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن، این است که در این زمینه، برنامه ریزى جدّى داشته باشند.
کارهایى که مى توان در این زمینه انجام داد، عبارتند از:
1. ارزش دانستن تأهّل: اگر تأهّل و همسر داشتن به عنوان یک ارزش، و تجرّد ضد ارزش تلقّى شود، همان گونه که در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده است، کمک زیادى به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مى شود.16لازمه این کار آن است که فرهنگ دینى در ازدواج، جایگزین فرهنگ مادى گردد و نگرش جوانان ما به ازدواج همان نگرش اولیاى دین باشد که به آن به عنوان وسیله اى براى نزدیک شدن به خدا نگاه مى کردند17
جامعه کنونى ما، ملاک هایى همچون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است که از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى کافى برسند.
2. درجه بندى ملاک هاى انتخاب همسر: در فرهنگ دینى، مهم ترین ملاک براى انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است و ملاک هاى دیگر از اهمیت کمترى برخوردارند.18این در حالى است که در جامعه کنونى ما، ملاک هایى همچون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است که از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى کافى برسند. اما به دلیل آنکه رسیدن به این ملاک ها، زمان زیادى مى طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتداى جوانى محروم مى شوند و بدین روى، سن ازدواج افزایش مى یابد. اگر مسئولان فرهنگى کشور ارزش هاى واقعى را، که ایمان و اخلاق در صدر آن است ترویج کنند، نه تنها سن ازدواج کاهش پیدا مى کند، بلکه بسیارى از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد.
3. گسترش فرهنگ حجاب: در جامعه اى که فرهنگ «حجاب» حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعى باشد و از اختلاط هاى مضر و فسادانگیز بین پسر و دختر پرهیز شود، زمینه براى ارضاى نامشروع نیازهاى جنسى بسیار کم مى شود و در نتیجه، تمتعات جنسى منحصر به خانواده و ازدواج مى گردد. همین امر موجب مى شود احساس نیاز به ازدواج در جوانان افزایش یابد و آنها زودتر ازدواج کنند. اگر فرهنگ حجاب کم رنگ شود و پسران و دختران محدودیت زیادى در ارتباط با یکدیگر نداشته باشند، انگیزه آنان براى ازدواج کاهش مى یابد و در نتیجه، سن ازدواج بالا مى رود چنان که یکى از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همین موضوع است زیرا ازدواج را مانع آزادى بى حد و حصر خود مى بینند.
4. گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستى: اگر در جامعه ساده زیستى و استفاده از حداقل امکانات مادى ارزش گردد و یا ـ دست کم ـ ضدارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا مى کنداما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امکانات مادى ارزش شود و چشم و همچشمى هاى زیان آور گسترش یابد، جوان امروزى ما ناچار است به دنبال تهیه آن برود و تا وقتى آن را تهیه نکرده است، ازدواج نکند. در نتیجه، از داشتن خانواده در سن جوانى، محروم مى ماند.
5. ازدواج در خلال تحصیل: همان گونه که گفته شد، یکى از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر به گونه اى برنامه ریزى شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر، که مهم ترین و حسّاس ترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا مى کند.
این امر مشروط بر این است که خانواده ها اولا، اهمیت موضوع را درک کنند و متوجه این موضوع باشند که چه خطرهاى بزرگى فرزندان دانشجوى آنها را تهدید مى کند و چه مشکلات روحى و روانى زیادى در اثر تأخیر ازدواج براى آنان به وجود مى آید که با ازدواج کردن تمام یا بیشتر این مشکلات حل مى شود; ثانیاً، با برنامه ریزى دقیق و هماهنگ و کمک دانشگاه ها و دیگر نهادهاى ذى ربط به گونه اى برنامه ریزى کنند که دانشجویان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و در عین حال، درس خود را نیز ادامه دهند. جوان دانشجو اگر امکان ازدواج داشته باشد، حتى به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدى قبل از عروسى، هم از برکات مادى و معنوى ازدواج بهره مند مى شود و هم با انگیزه بیشترى درس و تحصیل را دنبال مى کند. دانشجو اگر احساس کند آینده روشنى دارد و مى تواند مسئولیت زندگى را، که با ازدواج بر عهده او گذاشته شده است، به دوش کشد، کمتر به دنبال فعالیت ها و برنامه هاى غیردرسى و حتى ضددرسى مى رود، بلکه تمام سعى و همّت خود را صرف بهتر کردن زندگى و بالاتر بردن سطح آن مى کند.
گروه خانواده و زندگی تبیان - ماهنامه تخصصی معرفت
92/6/5
11:37 ص
شش اشتباه در دوران آشنایی
آشنایی مقدمه ازدواج است و به همین دلیل خیلی از مشاوران ازدواج معتقدند که اهمیت این دوره حتی بیشتر از دوره های بعدی است. یک دوره آشنایی درست و اصولی می تواند تا حدود زیادی تکلیف شما را با طرف مقابلتان روشن کند و در عوض یک آشنایی اشتباه می تواند منجر به شکست رابطه شود. بنابراین بد نیست چند اشتباه رایج در این دوره را بشناسید تا بتوانید از این دوران حداکثر استفاده را ببرید:
? وقتی دهانتان را می بندید
شش اشتباه در دوران آشنایی
خیلی وقت ها فکر می کنیم که این اولین و آخرین شانس ماست و درست همین حالا باید برای آینده خود تصمیم بگیریم.
یا حتی بدتر از آن، فکر می کنیم که سوال پرسیدن تجاوز به حدود شخصی طرف مقابل است و برای آن که محترم تر جلوه کنیم، سعی می کنیم زیاد وارد مسائل شخصی او نشویم و دانستن خیلی از موضوعات را به آینده موکول می کنیم.
عده ای هم سوال پرسیدن را مته به خشخاش گذاشتن می دانند و معتقدند همین قدر که کلیات را درباره کسی می دانند، کافیست. به این ترتیب وقت کافی برای پرداختن به این که چرا نباید با کسی ازدواج کنیم، پیدا نمی کنند.
شش اشتباه در دوران آشنایی
? وقتی گوش هایتان را می گیرید
روابط یک شب از بین نمی روند. معمولا پیش از آن که هر رابطه ای خراب شود، هشدارهایی به شما می دهد و زنگ خطرهایی به صدا در می آیند اما شما با این بهانه که نباید زیاد حساس بود، باید او را تغییر دهم، با گذشت زمان همه چیز درست می شود و... گوش هایتان را سفت می چسبید و خلاء ها و کاستی های طرف مقابل را نادیده می گیرید.
? وقتی چشم هایتان را می بندید
این که هر کس ممکن است کم و کاستی داشته باشد یا اشتباهاتی مرتکب شود چیز عجیبی نیست اما اتفاق بد وقتی میافتد که شما چشم هایتان را بر این کاستی ها می بندید و به خود اجازه فکر کردن به آنها را نمی دهید. بنابراین با هر درخواستی که از طرف مقابلتان مطرح می شود سازش می کنید و آن را می پذیرید.
بعد از مدتی ممکن است احساس کنید مدام در حال اطاعت و کرنش هستید و از عقاید و مواضع خودتان حسابی کوتاه آمده اید اما چاره ای نیست و مجبورید این رویه را ادامه دهید چون اگر غیر از این را انجام دهید، مجبور به دعوا، درگیری و پایان دادن رابطه هستید. بنابراین برای حفظ یک تفاهم یک طرفه، چشم هایتان را بسته نگه می دارید.
این که طرف مقابل شما زیبا و تحصیل کرده و دارا باشد ایرادی ندارد اما به شرطی که در کنار آن آدم درستی باشد، خانواده خوبی داشته باشد، به شما شباهت داشته باشد، حرفتان را بفهمد و به اخلاقیات پایبند باشد.
در غیر این صورت شما تنها با یک مدل، یک تریلیاردر یا یک فرد
صاحب منصب «هم خانه» شده اید
? وقتی چراغ عقلتان را خاموش می کنید
شش اشتباه در دوران آشنایی
وقتی همسرتان را صرفا بر اساس مادیات، ظاهر، معیارهای اجتماع پسند و نه بر اساس معنویات و تشابهات درونی انتخاب می کنید، وارد یک رابطهی نادرست شده اید و هرچه پیش تر بروید، بیشتر فرو خواهید رفت.
این که طرف مقابل شما زیبا و تحصیل کرده و دارا باشد ایرادی ندارد اما به شرطی که در کنار آن آدم درستی باشد، خانواده خوبی داشته باشد، به شما شباهت داشته باشد، حرفتان را بفهمد و به اخلاقیات پایبند باشد.
در غیر این صورت شما تنها با یک مدل، یک تریلیاردر یا یک فرد صاحب منصب «هم خانه» شده اید و عملا کسی به عنوان همسر و همراه وارد زندگیتان نشده است.
? وقتی یک چشمی می بینید
خیلی وقت ها، در زمان آشنایی چنان جذب یک ویژگی از طرف مقابل می شوید که بقیه وجوه شخصیتی او را فراموش می کنید. تعهد او آنقدر برایتان مهم می شود که فراموش می کنید طرف مقابل آدم ایرادگیر و سرسختی است. یا آنقدر شیفته صداقت او می شوید که فراموش می کنید طرف مقابل تان فرد افسرده و تنبلی است.
وقتی از خواستگاری ها خسته می شوید و تحت فشار اطرافیان بر سامان گرفتن اصرار می کنید، یا برای فرار از موقعیت فعلی تن به ازدواج می دهید، یعنی بین دو دیدگاه مطلق در حرکت هستید و فکر می کنید که یا ازدواج می کنید یا تنها می مانید و بدبخت می شوید و در این بین هیچ گزینه سومی هم وجود ندارد
صفر ویک
? وقتی صفر و یکی می شوید
وقتی ماجرای ازدواج برایتان آنقدر حیاتی می شود که با همه وجود تصمیم میگیرید این آخرین تجربه خواستگاری شما باشد، هیچ کس نمی تواند جلودار بدبختیتان شود جز یک معجزه الهی!
وقتی از خواستگاریها خسته می شوید و تحت فشار اطرافیان بر سامان گرفتن اصرار می کنید، یا برای فرار از موقعیت فعلی، تن به ازدواج می دهید، یعنی بین دو دیدگاه مطلق در حرکت هستید و فکر می کنید که یا ازدواج میکنید یا تنها می مانید و بدبخت میشوید و در این بین هیچ گزینه سومی هم وجود ندارد.
این تفکر مطلق و صفر و یکی باعث می شود شما در هر آشنایی، دستپاچه، چشم و گوش بسته و زبان بسته رفتار کنید و در نتیجه بدون منطق و دلیل کافی وارد مسیری شوید که نتیجه ای جز شکست ندارد
92/6/5
11:34 ص
چطور در مورد رابطه جنسی با شوهرتان صحبت کنید
متداول ترین مشکل جنسی بین زوج های خوشبخت چیست؟ چیزی نیست جز عامل "کافی نبودن" .
زوجها معمولا در زندگیهای زناشویی که محکوم با شدت و تکرار رابطه جنسی است سردرگم میشوند. اما به عقیده دکتر کیمبرلی شارکی درمانگر جنسی این یک خبر خوب است. واقعیت این است که، "مسائل جنسی در زندگیهای زناشویی خوب و موفق معمولا قابل حل هستند." اما باید در مورد رابطه جنسی با همسرتان صحبت کنید. در زیر به نکاتی اشاره میکنیم که برای حرف زدن در این رابطه با همسرتان کمکتان میکند.
1) هیچوقت در تختخواب موضوع را به میان نکشید.
درست قبل و بعد از رابطه جنسی، اصلا زمان خوبی برای بررسی اشتباهات و عملکرد جنسیتان نیست. دکتر شارکی میگوید، "در این زمان همه ما بیشتر از زمانهای دیگر آسیبپذیر هستیم." علاوه بر این، اتاق خوابتان و مخصوصا تختخوابتان، باید محل آرامش شما باشد نه محلی برای ایراد نارضایتیها. باید محلی دلپذیر اما خنثی برای این منظور پیدا کنید، مثل یک رستوران یا کافیشاپ که به اندازه کافی برای ریلکس کردن رمانتیک و آرامش بخش باشد.
2) برای حرف زدن برنامه بریزید.
درست است که میتوانید در همان لحظه هم حرف بزنید اما الان شاید وقتش نباشد. اگر بیمهابا حرف بزنید، ممکن است باعث شود همسرتان حالت دفاعی بگیرد. از قبل به او بگویید که میخواهید با او حرف بزنید تا هر دو شما فرصت کافی برای فکر کردن به آنچه میخواهید بگویید در اختیار داشته باشید.
3) با عشق و علاقه به عطش و شور روابط جنسیتان در روزهای اول ازدواج نگاه کنید.
گاهی اوقات سهیم شدن در یک حس نوستالژی از آنچه قبلا انجام میدادید برای اینکه بتوانید آزادانه در مورد رابطه جنسی با هم حرف بزنید هدایتتان می کند. میتوانید بگویید، "آن موقعها را یادت هست که ساعتها فقط همدیگر را میبوسیدیم؟" یا "وقتهایی که بغلم میکردی واقعا سراپا لذت میشدم."
4) بدانید که او خود به خود نمیداند که چطور باید به شما لذت بدهد.
این روزها کمتر مردی هست که راه و رسم عشقبازی با همسرش را بلد نباشد اما همیشه هم اینطور نیست. مشکل اینجاست که کارهایی که قبلا برایتان لذت بخش بودند ممکن است الان دیگر تاثیر نداشته باشند. دلیل آن میتواند بچهدار شدن یا بالاتر رفتن سنتان باشد. اگر خودتان به او نگویید که چه میخواهید، او از کجا باید بفهمد؟
5) درمورد چیزی که میخواهید رک و راست باشید.
اگر ندانید چه چیز شور و میل جنسی شما را تحریک میکند به هیچ وجه نخواهید توانست آن را به همسرتان بفهمانید. اگر قبلا یک راست وارد تختخواب میشدید و سر کار اصلی میرفتید ولی الان احساس میکنید دوست دارید وقت بیشتری را صرف عشقبازی کنید باید این را به همسرتان بگویید. اگر یک قسمت خاص از بدنتان دیگر مثل قبل محل خوبی برای تحریک شدن نیست باید آن را به اطلاع او برسانید.
6) سرزنش یا تحقیرش نکنید.
برای اینکه به چیزی که میخواهید برسید لازم نیست بدجنس شوید. با پذیرش ذهنی شروع کنید. این یعنی فرض کنید که همسرتان دوست دارد بیشترین لذتها را به شما بدهد. پس بهجای اینکه بگویید، "باید درمورد روابط جنسی مسخرهای که داریم با هم حرف بزنیم:، بگویید، "میدونم دوست داری من از رابطه مون لذت ببرم اما میخوام تو هم لذت ببری به خاطر همین مایلم صحبت کنیم تا ببینیم چطور میتونیم هر دو لذت ببریم."
7) موضوع را به خودتان برگردانید.
زاویه صحبت را طوری تغییر دهید که انگار موضوع درمورد شماست. مثلا بگویید، "به این ربطی نداره که تو چه کاری رو اشتباه انجام میدی، موضوع اینکه که من چه چیزی دوست دارم." پس به جای اینکه بگویید، "هیچوقت به اندازه کافی با من عشقبازی نمیکنی" بگویید، "دوست دارم قبل از اینکه سراغ کار اصلی بریم کمی ناز و نوازشم کنی."
8) به ایما و اشاره های غیرکلامی خودتان دقت کنید.
شاید در کلماتی که به کار میبرید دقت کنید که به هیچ وجه فرد همسرتان را مقصر نکنید اما زبان اندامتان چطور؟ زبان اندامتان هم راهی برای بیان احساستان است! سعی کنید تا میتوانید آرام باشید و بدون عصبانیت و خستگی حرف بزنید. چند نفس عمیق بکشید، دقت کنید که دست به سینه نباشید و موقع حرف زدن نزدیک او بنشینید.
9) در ذهنتان راه حل داشته باشید و از ایدههای او هم استقبال کنید.
رسیدن به خواستهها و نیازهایتان درست است اما باید به حرفهای او هم گوش بدهید. اولویتهای او هم ممکن است تغییر کرده باشد و نیمی از سهم لذت بردن از رابطهجنسی برعهده شماست. با او همفکری کنید و بهترین زمانها را برای رابطه جنسی تعیین کنید. شاید هم بد نباشد با هم برای مشاوره بروید. مشاورین میتوانند راههای بسیار خوبی برای برگرداندن شور و عشق قدیم به زندگیتان به شما پیشنهاد کنند.
10) یادتان باشد این مکالمه یک طرفه نیست.
حرف زدن در مورد زندگی جنسیتان چیزی نیست که یکبار در طول زندگیتان در مورد آن حرف بزنید. این بحثی همیشگی است. بعضی از زوجها بهطور منظم جلساتی را با هم به حرف زدن درمورد مسائل دیگر زندگی مثل برنامههای مالی و برنامههای مربوط به فرزندانشان اختصاص میدهند. چرا نباید وقتی را هم برای حرف زدن در مورد زندگی جنسیتان اختصاص دهید؟
منبع: کتاب رازهای جنسی و زناشویی
نویسنده : یاسین قاسمی
92/6/5
11:32 ص
ازدواج ،عاشقانه یا عاقلانه؟
انسان موجودى اجتماعى است و براى آنکه بتواند نیازهاى خود را در قبال تداوم حیات استمرار بخشد به زندگى گروهى و ارتباط با سایر همنوعان خود نیازمند است. از جمله نیازمندىها، نیازهاى روحى و جسمانى است که با ازدواج و تشکیل خانواده برآورده مىشود. ازدواج عبارت است از «پیوند بستن دینى و رسمى یک زن و مرد براى شروع زندگى مشترک.» (انورى، 1381: 345) و یا «رابطه حقوقى است که براى همیشه یا مدت معین به وسیله عقد مخصوص بین زن و مرد حاصل شده و به آنها حق مىدهد که از یکدیگر تمتع جنسى ببرند.» (معین، 1377:216)
«ازدواج از نظر اسلام، پیمانى مقدس است؛ پیمانى که برقرارى آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات و سنن و قوانین خاصى است. در سایه آن براى طرفین تعهدات و حقوقى پدید مىآید که تخلف آن موجب عقوبت و کیفر است.» (قائمى، 1375: 18)
ازدواج عاقلانه
حساسیت و اهمیت ازدواج تا اندازهاى است که بسیارى از پژوهشگران پیش از آنکه به عوامل شایع در روابط ارتباطى و محیطى خانواده گسیخته توجه کنند به زیرساخت و زیربناى خانواده نظر مىکنند. روشن است هر چه اساس و پایه زندگى بر حسب کنش منطقى و تفکرى صحیح صورت گیرد در آینده، کمتر با انباشت ناسازگارىها و اختلاف همسران روبهرو خواهد بود.
طبق دیدگاه پارتو (جامعهشناس ایتالیایى)، کنش منطقى داراى سه جنبه متفاوت و مرتبط با هم است: هدف عینى، ابزار و وسایل متناسب با اهداف و در انتها تأیید آگاهان.
سؤالها مىتواند به این شکل مطرح شود: آیا مىتوان ازدواج را یک هدف عینى تلقى کرد؟ براى موفقیت در ازدواج نیاز است چه ابزار و وسایلى داشته باشیم؟ نقش والدین و دیگران تا چه اندازه مهم و معتبر است؟
در پاسخ به سؤال اوّل باید بپذیریم که ازدواج یک هدف عینى در جهت ارضاى نیازهاى درونى و تکامل روحى و حتى جسمانى است. اهداف ازدواج، در یک بیان کلى و همهپسند که مکتب اسلام بیان کرده، به اختصار عبارت است از:
1- پاسخ به نداى غریزه و فطرت 2- ایجاد کانون آرامش براى همسران 3- داشتن فرزند و تربیت کودکان و فرزندان سالم
4- حفظ عفت و پاکدامنى 5- دوستى، محبت و عشق 6- اجراى سنت رسولاللَّه(ص) 7- تأمین سلامت جسم و روان و برقرارى تعادل در وجود آدمى 8- کمک به تکامل و رشد یکدیگر.
با چنین کارکردهایى ازدواج یک هدف عینى است؛ منتها براى تکمیل شدن ابعاد کنش منطقى نیاز است به دو شرط دیگر نظرى بیندازیم.
ابزارها و وسایل متناسب ازدواج را مردان و زنان تشکیل مىدهند ولى شیوه چیدمان آنها در کنار یکدیگر و اینکه چه کسى، در چه صورت و با چه ویژگىهایى با شخصى ازدواج کند که نهایت کامیابى و لذت را در زندگىاش تجربه کند، بحث مفصلى است. گوناگونى فرهنگى، نژادى، قومى و حتى ژنتیکى سبب شده انسانها هر کدام نسبت به دیگران منحصر به فرد و یگانه باشند. اندیشه دو نفر کاملاً شبیه به هم نیست؛ این مورد حتى در باره دوقلوهایى که از بسیارى جهات همانند هستند، قابل بیان است. این موضوع زمانى حساستر مىشود که دو انسان از دو جنس مخالف قصد دارند روزها، ماهها و سالهاى زیادى در زیر یک سقف زندگى کنند. «باید چنان رفتار کنند که گویى مىخواهند دوست و رفیقى از جنس خود (نه از جنس مخالف) براى همه عمر برگزینند تا از افسون شهوت مصون بمانند.» (مساواتىآذر، 1374: 274).
منابع اسلامى ملاکهاى ازدواج را غالباً به این شکل مطرح مىکند:
1- توجه به بُعد مذهب و دیندارى 2- داشتن اخلاق نیکو و حُسن خلق 3- سلامت جسمانى 4- توجه به خانواده 5- توجه به اصل کفویت (همشأن بودن).
انتخاب همسر متناسب و شایسته بیش از هر مسئله دیگرى در زندگى، نیازمند تأمل و دقت است. اهمیت این مسئله به خاطر این است که چون ازدواجى صورت گرفت گسست و فسخ قراردادى بدون تحمل فشارهاى روحى و آسیبهاى اجتماعى میسر نیست. امرى که با گزینش صحیح سبب خوشبختى و سرور مىشود اما در مقابل، گزینش ناصحیح، کوهى از مشکلات را به دنبال دارد.
شرط سوم در کنش عقلایى تأیید آگاهان است. در این قسمت مىتوان به حضور والدین و سایرین اشاره کرد. به نوعى مىتوان والدین و بزرگترها را «مظهر گرایش اولى» نامید (ساروخانى، 1375: 104).
ازدواج احساسى
در چنین ازدواجهایى همسران کفو هم نیستند. ملاکها و همسانىها رعایت نشده و موازین، آن گونه که باید در نظر گرفته شود ، خواه به عمد و خواه ناآگاهانه به فراموشى سپرده شده است.
اهداف هم مىتواند ناصحیح و نامناسب باشد ، از جمله ازدواج تنها به خاطر کامجویى و لذت جنسى، ازدواج تنها به خاطر کسب مال و ثروت، ازدواج به خاطر رسیدن به پست و مقام و ... .
عوامل زیادى در چگونگى شکلگیرى ازدواج عاشقانه مؤثر است مانند فقر فرهنگى، فقر اقتصادى، ازدواج تحمیلى، ازدواج ترحمى و موردى که در جامعه زیاد دیده مىشود. «شاید کمتر ازدواجى را بتوان سراغ گرفت که در آن هم مظاهر عالى عشق به چشم خورد و هم با تمامى معیارهاى مصلحت سازش یابد. در آنان که فقط به توسن علایق فردى و احساسات مجال مىدهند به زودى با سرماى سخت زمستانِ واقعیت مواجه شده و خواهند لرزید.» (ساروخانى، 1375: 104)
عشق بیانگر دلبستگى فیزیکى و شخصى متقابلى است که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس مىکنند.
عشق چیست؟
عشق بیانگر دلبستگى فیزیکى و شخصى متقابلى است که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس مىکنند. این روزها بسیارى از ما در باره این نظر که عشق همیشگى است تردید داریم اما معمولاً فکر مىکنیم که عاشق شدن از احساسات و عواطف انسانى ناشى مىگردد. براى زوجى که عاشق مىشوند کاملاً طبیعى به نظر مىرسد که بخواهند زندگى مشترکى را آغاز کنند و رابطهشان با یکدیگر در جستجوى ارضاى شخصى و جنسى باشد.
عشق در بهترین حالت یک ضعف اجتنابناپذیر و در بدترین حالت نوعى بیمارى روانى تلقى مىگردد. (گیدنز، 1989: 10)
عشق: بد یا خوب
منطقى بودن رفتار ممکن است این تصور را در ذهن ایجاد کند که عشق در روابط همسران غیرضرورى و غیرقابل پذیرش است. اما هرگز چنین نیست بلکه عشق براى تداوم زندگى پس از ازدواج ضرورى و مهم است. عشق عنصر ناگریز خوشبختى است و هدیهاى است که از سوى خداوند براى زن و مرد از آسمان فرود مىآید ؛ پیوند دهنده قلبها و روشنى بخش چشمهایى است که به امید داشتن هدفهایى والا مبادرت به آن کردهاند. هدف ما از بحث، عشقزدایى کردن و پاکسازى آن در ازدواج نیست زیرا همان گونه که ازدواج کورکورانه در اثر عشقى آتشین، ویران کننده و نامطمئن است، حسابگرى کامل در ازدواج، سرانجام مطمئنى نخواهد داشت.
نقص ازدواج عاشقانه، کاستى در شناخت و آگاهى شخصى است که نیاز هست بیشتر به عیبهاى او نظر انداخت.
«مهمترین دلیل جدایى به فرایند معیوب انتخاب همسر برمىگردد و اینکه ازدواج صرفاً بر اساس روابط احساسى و زودگذر شکل مىگیرد. تحقیقات نشان داده است 30 درصد طلاقها در سه سال اوّل ازدواج رخ مىدهد چرا که در طى دو سال اوّل زندگى احساسات فروکش کرده و چهره واقعى افراد مشخص مىشود و مشکلات زندگى خود را نمایان مىسازد.» (تواناعلمى،1383)
آسیبشناسى ازدواج عاشقانه
فروپاشى و از بین رفتن بیشتر خانوادههایى که روزى عاشق یکدیگر بودهاند اولین آسیبى است که ازدواجهاى نامقعول و غیرمنطقى مىبیند. البته گاهى هم اتفاق مىافتد که منجر به ازدواج نشده آنگاه به مراتب دردناکتر از پیش مىباشد. افسردگى روحى، خودکشى و نومیدى از زندگى مىتواند بعدها در روابط فردى به وجود آید. دسته دیگر علاوه بر چشیدن ناکامى، متوسل به خشونت مىشوند و مىخواهند از این طریق آنچه را که نتوانستند به دست بیاورند جبران کنند. تیتر روزنامه در صفحههاى حوادث، هر روز از چنین اتفاقاتى خالى نیست و ما شاهد هستیم قتلها و جنایتهاى وحشتناکى به نام عشق و روابط عاشقانه صورت مىگیرد که نشان از جنون و بیمارى روانى آنهایى دارد که به نوعى سرخورده از عشق لقب گرفتهاند.
منصفانه نیست مانند دکتر استلپنستى، عشق را نوعى تصور و تفاهم فرض کنیم و یا مانند «گیدنز» یک بیمارى روانى قلمداد نماییم ولى هر چه که هست اگر ادعا کنیم ازدواج هر چه سنجیدهتر و مناسبتر و بر اساس عقل و منطق صورت پذیرد استحکام و پایدارى خانواده بیشتر خواهد بود؛ و هر چه زناشویى نامناسبتر و بر اساس رفتارى غیرعقلایى تأثیر گرفته باشد گسیختگى خانواده بیشتر اتفاق خواهد افتاد.
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...